معرفی و دانلود کتاب حالا بی‌حساب شدیم

معرفی کتاب حالا بی‌حساب شدیم

اگر دیوانگی کاروانی داشت که شهر به شهر و کوی به کوی جذب عضو می‌کرد، بی‌شک وودی آلن سفیر همیشگی آن بود؛ این را به‌راحتی حتی از اولین صفحات کتاب حالا بی‌حساب شدیم خواهید فهمید. کتابی شامل داستان‌ها و جستارهای کوتاه طنز که یک نمایش تمام و کمال از جنون سرخوشانه‌ی نویسنده است.

درباره‌ی کتاب حالا بی‌حساب شدیم

آن جوانک موقرمزی که از نوجوانی برای چاپ تراوشات ذهن خجسته‌اش از این مجله به آن مجله می‌رفت، همانی است که امروز به‌عنوان چهره‌ی شاخصی شناخته می‌شود که سال‌ها در آثارش، چه داستان باشد و چه فیلم، مرزهای خلاقیت را جابه‌جا کرد. اویی که فلسفه را به بازی می‌گیرد، تاریخ را به هیچ می‌انگارد و ابایی ندارد که حتی دست بر گردن پروردگار و ملائکه بیندازد و با آن‌ها هم شوخی‌های آنچنانی کند. در سرزمین عجایبی که وودی آلن (Woody Allen)، همان جوانک موقرمز که حالا پیرمردی سفیدموست است، در آثارش می‌سازد، مخاطب اگر آلیس نباشد به‌راحتی گم خواهد شد. پس پیش از خواندن کتاب حالا بی‌حساب شدیم (Getting Even) خودتان را آماده کنید؛ چراکه قرار است به سرزمین ناشناخته‌ها بروید، به ذهن مریض یک نابغه‌ی طناز.

نکته‌ی انکارناپذیر کتاب طنز حالا بی‌حساب شدیم، قلم تند و تیز نویسنده است. جای هیچ تردیدی نیست که اصل اول وودی آلن در نوشتن این کتاب صراحت قلم بوده است. او بی‌تکلف و بی‌تعارف می‌نویسند و گاه چنان بی‌پرده مخاطب را در موقعیت‌های طنز اما فیلسوفانه و روشنفکرانه قرار می‌دهد که مخاطب به‌جای خندیدن درد یک کوفتگی حاصل از یک مشت محکم را بر صورت و فکش احساس می‌کند.

ویژگی منحصربه‌فرد کتاب حالا بی‌حساب شدیم تنوع در قالب‌های ادبی است. در این کتاب وودی آلن شما را با انواع ترفندهای طنز در قالب نمایشنامه، داستان کوتاه و جستار غافلگیر می‌کند. این نکته برای خواننده‌ی حرفه‌ای بسیار ملموس خواهد بود که نویسنده در هنگام نوشتن خود را در قالب‌های ازپیش‌ساخته و قواعد ژانری محصور نکرده و به قلم اجازه داده تا آزادانه بر روی کاغذ به حرکت درآید. شاید همین شجاعت و جسارت وودی آلن را تبدیل به چهره‌ای کرده که بسیاری او را یکی از نوابغ کمدی می‌دانند. او در ساخت طنز مورد نظرش هرگز شتاب‌زده عمل نمی‌کند و طنز را در لایه‌های زیرین متن قرار می‌دهد، به نحوی که برای نوشیدن آخرین قطره‌های کمدی متن باید کاراکترها، پیرنگ و پیش‌زمینه‌ی تاریخی - فرهنگی آن را پیش‌تر سر کشیده باشید.

برخی از مضامین طنز منثور حالا بی‌حساب شدیم آن‌قدر پیچیده و فلسفی‌اند که قالب داستان کوتاه برای بیان آن‌ها مجال اندکی است. این موضوع برای کتاب شمشیر دولبه است؛ انتظار برخی از منتقدان این بوده است که وودی آلن فضای بیشتری را به شرح و بسط مفاهیم مد نظرش اختصاص دهد و آن‌ها را بی‌دنباله رها نکند اما از طرفی دیگر، دسته‌ای از مخاطبان این نثر سهل و ممتنع را نشانه‌ی نبوغ نویسنده دانسته‌اند. حال این تصمیم مخاطبان کتاب است که لذت حاصل از خواندن کتاب را چطور در خاطر خود تعبیر و تفسیر کنند.

اگر با فلسفه‌ی اگزیستانسیال و سوالات بنیادین آن آشنا باشید به خوبی خواهید فهمید که بسیاری از قطعه‌های این کتاب پاسخ وودی آلن هستند به پرسش‌های هستی‌شناختی‌اش. به بازی گرفتن بنیان وجود و قایم‌باشک‌بازی با دوگانه‌ی مرگ و زندگی از جمله مضامینی است که آلن در تمامی آثارش، چه در ادبیات و چه در سینما، تکرار می‌کند. اگر مخاطب حرفه‌ای آثار آلن باشید می‌توانید از پیرنگ‌های به‌ظاهر ساده‌لوحانه‌اش دغدغه‌های وجودی‌اش را بیرون بکشید و خود را در آن غرق کنید.

اگر همچنان برای خواندن این کتاب تردید دارید بهتر است نگاهی به عناوین آن بیندازید: چنین برمی‌آید که عنوان‌هایی مانند «کشف لکه‌ی جوهر سرکاری و استفاده از آن»، «نگاهی به تبهکاری سازمان‌یافته» و «یادداشت‌های یک پرخور» به‌ اندازه‌ی کافی برای ترغیب هر خواننده‌ای به خواندن وسوسه‌انگیز باشند.

نگار شاطریان مجموعه داستان طنز حالا بی‌حساب شدیم را از این پیامبر دیوانگان به سفارش نشر بیدگل ترجمه کرده است.

کتاب حالا بی‌حساب شدیم برای چه کسانی مناسب است؟

بر تمامی دیوانگان عالم، دوست‌داران وودی آلن و خوانندگان داستان کوتاه و طنز سیاه باد خواندن کتاب حالا بی‌حساب شدیم!

در بخشی از کتاب حالا بی‌حساب شدیم می‌خوانیم

من چاقم. به‌شکلی مشمئزکننده‌ چاقم. چاق‌ترین انسانی هستم که می‌شناسم. چیزی جز اضافه‌وزن در سرتاسر بدنم ندارم. انگشتانم چاق‌اند. مچ‌هایم چاق‌اند. چشمانم چاق‌اند. (می‌توانید چشم‌ها را چاق تصور کنید؟) ده‌ها کیلو اضافه‌وزن دارم. چربی از بدنم، مثل شکلات داغ از بستنی می‌چکد. اندازه‌ی دور کمرم اسباب ناباوری همه‌ی کسانی است که مرا دیده‌اند. شکی نیست که من مثل خیلی‌های دیگر چاقم. ممکن است خوانندگان بپرسند داشتن اندامی شبیه فیل‌ها، چه مزایا و معایبی دارد. نمی‌خواهم بذله‌گویی کنم یا دوپهلو حرف بزنم اما در پاسخ باید بگویم چربی به خودی خود، چیزی ورای اخلاقیات بورژوایی است. چربی فقط چربی است. اینکه چربی خودش دارای ارزش باشد یا اینکه چربی مثلا ‌ً بد یا تأسف‌آور باشد احمقانه است. مزخرف است! آخر مگر چربی جز تراکم وزن، چیزی دیگری هم هست؟ و وزن چگونه به وجود می‌آید؟ انبوهی از ترکیب سلول‌ها. آیا سلول می‌تواند اخلاقی باشد؟ آیا سلول فراتر از خوبی یا بدی است؟ کسی چه می‌داند. سلول‌ها، خیلی کوچکند. نه دوست من، ما هیچ‌گاه نباید چربی‌ها را به دو دسته‌ی خوب و بد تقسیم کنیم. باید به خودمان بیاموزیم که با چاقی بدون اینکه قضاوتش کنیم، بدون اینکه فکر کنیم چربی این آدم چربی اعلا و چربی آن بدبخت چربی چندش‌آور است، رفتار کنیم.

مثلا ‌ً آقای کا را در نظر بگیرید. این یارو مثل خوک چاق بود، آن‌قدر چاق که نمی‌توانست از چارچوب دری در اندازه‌ی معمولی، بدون کمک گرفتن از اهرم، عبور کند. در واقع آقای کا برای‌عبور از اتاقی به اتاق دیگر، اول لخت می‌شد و بعد خودش را چرب می‌کرد. من هم از اهانت‌هایی که آقای کا، هنگام رد شدن از خیابان از جوانان شرور شنیده، بی‌نصیب نبوده‌ام. حتماً بارها و بارها با فریادهایی مثل «چاقالو» و «گامبو» او را رنجانده‌اند. حتماً خیلی به او برخورده که استاندار در روز عید میکائیل در مقابل مقامات بسیاری به او رو کرده و گفته: «هی، تو بشکه!»

فهرست مطالب کتاب

فهرست لباس‌های مترلینگ
نگاهی به تبهکاریِ سازمان‌یافته
خاطرات اشمید
فلسفۀ من
بله، اما ماشین بخار می‌تواند این کار را انجام دهد؟
آگهی‌های بهاری
افسانه‌های حسیدی همراه با راهنمای تفسیر آنها از حکیمی سرشناس
نامه‌های گاسیج و واردبدیان
یادداشت‌های یک پرخور
خاطرات دهۀ بیست
کنت دراکولا
گفت‌وگوهایی با هلمهولتس
زنده باد وارگاس
کشف لکۀ جوهر سرکاری و استفاده از آن