معرفی و دانلود کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟

معرفی کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟

دستگیره‌ی مینی‌بوس‌های این شهر هنوز نمی‌دانند که باید به چپ بچرخند یا به راست؟ آدم‌ها، دولت و احزاب هم همین وضع را دارند. همه سردرگم مانده‌اند و نمی‌توانند خود را از مهلکه خلاص کنند. کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟ نوشته‌ی عزیز نسین مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه طنزآمیز است که می‌کوشند تا با نگاهی انتقادی،‌ وضعیت اجتماع از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و هنر را بازگو و شرح نسبتاً جامعی از ترکیه و به طور کل کشورهای جهان سوم را برای مخاطبان خود ترسیم کنند.

درباره‌ی کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟

«جمعیت این شهر کلاً بیست و چهار هزار نفر است و از میان این افراد، فقط دوازده هزار نفر می‌توانند در رأی‌گیری شرکت کنند.» این گزاره‌ی ظاهراً ساده، قرار نیست در عمل نیز به همین آسانی برآورد شود. شاید عجیب به‌نظر برسد اما کم و زیاد شدن جمعیت این شهر در آمارها، به تصمیم رهبران احزاب و قول‌هایی که هرروز کشف و ابداعشان می‌کنند وابسته است؛ مثلاً تا پیش از اینکه «آن حزب» وعده دهد که «به ما رأی دهید تا بدهیتان به بانک صفر شود.» جمعیت اینجا دوازده هزار نفر بود، اما از همان روز ناگهان به هجده هزار نفر افزایش پیدا کرد! چطور؟ هر فرد با دو نام و دو مدرک، ثبت‌نام کرده تا اعضای آن حزب بالا رود و نفرات «این حزب» به هزار نفر هم نرسد.

حال تصور می‌کنید کدام یکی از این دو حزب در انتخابات برنده شده است؟ (Hangi parti kazanacak)‌ باید خدمتتان عرض کنیم که این حزب در انتخابات به پیروزی رسید! چگونه؟ اگر شما از راز و رمز انتخابات با خبر شدید و دلیل این آمار و نتیجه را دریافتید، ما و عزیز نسین (Aziz Nesin) نیز آن را خواهیم فهمید. کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟ با بیانی طنز ما را با پدیده‌های سیاسی و اجتماعی ترکیه - در سال‌های گذشته - آشنا می‌کند.

عزیز نسین در نخستین قصه‌ی کوتاه خود در کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟، قصد دارد تا ما را با این حقیقت مواجه کند که آزادیِ «ظاهری» احزاب چیزی جز یک فریب اجتماعی نیست. او عضوگیری احزاب را کاری نمایشی برای توجیه باندبازی‌های سیاسی می‌داند و بر این نکته نیز تأکید دارد که اگر یکی از حزب‌ها واقعاً به‌دنبال آزادی اجتماعی و رفاه اقتصادی مردم باشد، قطعاً از طرف قدرت مرکزی مورد توبیخ قرار می‌گیرد و بساطش جمع می‌‌شود.

یکی از داستان‌های کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟ «اخلاق» نام دارد. در داستان کوتاه «اخلاق»، معلمی حضور دارد که باید شاگردان خود را به انجام اعمال صالح و اخلاق‌مداری تشویق کند، اما شاگردان در زندگی خانوادگی و شخصی اطرافیان خود هیچ خیر و فایده‌ای از اخلاق‌گرایی ندیده‌اند و می‌دانند که چیزی جز ریاکاری، دروغگویی و منفعت‌طلبی آن‌ها را خوشبخت نخواهد کرد. این موضوعات هنگامی که از زبان کودکان بیان شود، عمق فساد اجتماعی و اداری یک اجتماع را نمایان می‌کند.

یکی از داستان‌های کوتاه کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟ «قرار است برای ما مهمان آمریکایی بیاید» است. این داستان درباره‌ی خانواده‌ای است که تصور می‌کنند دوستان آمریکایی‌شان تصمیم دارند به منزل آن‌ها بیایند و برای استقبال از این مهمانان خارجی به کارهایی روی می‌آورند که دو کشور دوست و همسایه در یک دیدار رسمی و مجلل هم ضرورتی برای اجرا کردن آن‌ها نمی‌بینند. نه تنها این خانواده، بلکه کل فامیل و محله نیز درگیر فراهم آوردن مقدمات حضور مهمانان آمریکایی هستند، در صورتی که اصلاً معلوم نیست این مهمانان چه زمانی قرار است بیایند و اصلاً مگر پذیرایی از یک مهمان آمریکایی با مهمان ترکیه‌ای و... باید متفاوت باشد؟ عزیز نسین غرب‌دوستی کورکورانه، خودباختگی فرهنگی محض در برابر آمریکا را از ویژگی‌های منفی و مخرب کشورهای جهان سوم می‌داند و الگوبرداری سیاسی و فرهنگی از کشورهای غربی را به زبان طنز، مورد انتقاد قرار می‌دهد.

کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟ با ترجمه‌ی داود وفایی در انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟ برای چه کسانی مناسب است؟

داستان‌های کوتاه شبیه به سفری کوتاه‌مدت هستند. قصه‌ها ما را برای چند دقیقه به خیابان، شهر و جامعه‌ای نوین می‌برند و چند تصویر از وضعیت‌های گوناگون را نمایان می‌کنند. کتاب کدام حزب برنده می‌شود، عینکی از طنز و شوخ‌طبعی را بر چشمانمان می‌نهد و ما را به کشور ترکیه می‌برند تا با وضعیت اجتماعی و سیاسی این کشور آشنا شویم. عزیز نسین مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه طنزآمیز که با نگاهی انتقادی وضعیت جوامع جهان سوم را بازگو می‌کنند، برای ما ترسیم کرده و آن‌ها را در اختیار علاقه‌مندان به داستان‌های طنز انتقادی قرار داده است.

در بخشی از کتاب کدام حزب برنده می‌شود؟ می‌خوانیم

اگر بخواهد حرف مهمی بزند، اول خودش باید آدم مهمی باشد. به همین دلیل دلم همیشه برای خودم می‌سوزد. با آن‌که در ابتدای سخنرانی‌هایم همواره حرف مهمی می‌زنم که قابلیت درج در کتاب‌ها را دارد، هیچ‌کس نه برای خودم اندازۀ یک پول سیاه ارزش قایل است نه برای حرف‌هایم. خب مگر آن آدم‌های مهم مورد نظر آن‌ها چه گفته‌اند...؟ فلان شخصیت مهم مثلاً گفته: «تابستان گرم است.» عجب تعبیری؛ چه کلام زیبایی... حقیقتی را که انسان قرن‌ها می‌جسته ایشان در سه کلمه بیان داشته. اگر سخن پایانی یکی از این آدم‌های مهم «در را بگشایید» باشد، چه حقایقی که از آن استخراج ‌نمی‌کنند. می‌گویند او گفت: «در را بگشایید.» این راهی است که آن شخصیت عظیم فراروی انسان قرار داده. ‌واقعاً معنای تعبیر «در را بگشایید» چیست؟ عجب سخن مهمی است. برای یک بار هم که شده فکر کنید... اگر برای آشکار کردن مفهوم پنهان در این دو کلمه کتاب‌ها نوشته شود، باز هم کم است... دقت کنید چه می‌گوید...

می‌گوید: «ای انسان‌ها!... چون چهارپا خود را محصور آخور نکنید. درِ آخور را بگشایید تا روشناییِ خورشیدِ دانش درونتان را پر کند.»

نه، منظورش این است که در را بگشایید تا دیدگاه‌هایتان در دنیا شناخته شود. از زندان خود که در آن محبوسید نجات یابید.

راستش آدم‌های بزرگ هم ممکن است مانند آدم‌های دیگر زیر بارِ فشاری قرار گرفته و برای رهایی از آن گفته باشند: «در را بگشایید.»

من اگر بمیرم, به محض این‌که به آن دنیا بروم, می‌خواهم گوته را پیدا کنم و از او بپرسم: «شما در حال احتضار گفته‌اید: «پرده‌ها را کنار بزنید، کمی، کمی روشنایی... ’ معنای این سخن بزرگ چیست؟»

می‌دانم که گوته لبخندزنان خواهد گفت: «چه کسی این را گفته؟ من؟ من گفته‌ام ‘کمی روشنایی...؟ ’ چشمانم کمسو شده بود. احتمالاً برای آن‌که اطرافیانم را ببینم چنین حرفی زده‌ام.»

فهرست مطالب کتاب

کدام حزب برنده می‌شود؟
صوری و تشریفاتی
قرار است برای ما مهمان آمریکایی بیاید
این‌ها درد ماست
بچه‌ها را نگریانید
یک دسته جعفری
اونیفرم
ساعت‌های شهری
نازک‌ نارنجی
اولین حرف الفبا
خانۀ دنج و ساکت
کفش تنگ
پالتوی نمایندۀ مجلس
گربه چرا گریخت؟
درِ مینی‌بوس
درس اخلاق
خواب ترسناک