معرفی و دانلود کتاب فوران

عکس جلد کتاب فوران
قیمت:
۳۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب فوران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب فوران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب فوران

کتاب فوران رمانی به قلم قباد آذرآیین است که گوشه‌ای از تاریخ جنوب و نفت را روایت می‌کند. نویسنده با بهره‌گیری از شناخت خود نسبت به قوم بختیاری، از ورود انگلیسی‌ها به مسجدسلیمان در پی کشف چاه نفت می‌گوید؛ غریبه‌هایی که کم‌کم نام صاحب گرفتند، شرایطی را رقم زدند تا بومیان منطقه زمین و موهبت‌هایشان را در اختیار این صاحبان تازه‌وارد بگذارند و با برچسب کولی، به کارگری مشغول شوند. این رمان نامزد جایزه‌ی جلال آل احمد بوده است.

درباره‌ی کتاب فوران

تلفیق تاریخ و ادبیات و مرور رویدادهای تاریخی در دل روایت‌های داستانی، تاکنون خلق آثار ادبی جذابی را رقم زده است. قباد آذرآیین ازجمله نویسندگانی است که با تکیه بر تجربه‌های زیسته‌ی خودش و اطرافیانش، گوشه‌ای از تاریخ کشور را در کتاب فوران به ثبت رسانده است. او در این رمان از زندگی مردم مسجدسلیمان و ماجرای کشف چاه نفت در این منطقه می‌گوید؛ اکتشافی که زندگی‌ مردمان بومی را به دو بخش قبل و بعد از خود تقسیم کرد.

نویسنده این رمان را در دو بخش روایت می‌کند. راوی بخش اول بختیار البرزی است که سال‌ها به عنوان یکی از کارکنان شرکت نفت خدمت کرده و حالا در بیمارستان شرکت نفت در حال سپری کردن آخرین روزهای زندگی‌اش است. او طی هم‌صحبتی با پرستاری که یک نسل با او فاصله دارد سرگذشت خودش و زادگاهش را مرور می‌کند. با مرگ آقای البرزی و اتمام بخش اول رمان، در بخش بعدی به سرنوشت بازماندگان روایت او پی می‌بریم.

قباد آذرآیین در رمان فوران با زبانی ساده و به دور از پیچیدگی‌های فرمی و زبانی به خلق روایت دست زده است. او با اتکا بر شناختی که از فرهنگ، فولکلور و گویش طایفه‌ی بختیاری دارد زبانی را شکل داده که به نقطه‌ی قوت داستانش بدل شده است. این رمان مخاطب را با نثر روان خود همراه می‌کند و با شخصیت‌پردازی‌های قابل درک و ملموس خود حس همذات‌پنداری مخاطب را نیز برمی‌انگیزد.

عنوان کتاب فوران، اگرچه به درستی یادآور نفت و ماجراهای آن است که بخش مهمی از تاریخ کشور را رقم زده اما در زیرلایه‌های داستان، از فوران احساسات و عواطف بشری می‌گوید؛ عواطف انسان‌هایی که رنج و مشقت بخش بزرگی از زندگی‌شان را اشغال کرده است. به این ترتیب قباد آذرآیین با توجهی بجا و به‌اندازه به فرم و محتوا، اثری داستانی را شکل داده تا با برشی از تاریخ، به مرورِ تضاد سنت و مدرنیته، وضعیت کارگران و خارجی‌های ساکن مسجد سلیمان و تحولات سرنوشت‌ساز این منطقه بپردازد. رمانی خواندنی که انتشارات هیلا آن را روانه‌ی بازار کتاب کرده است.

کتاب فوران برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به مطالعه‌ی رمان‌هایی که تاریخ و فرهنگ فولکلور در آن پررنگ است علاقه دارید، از مطالعه‌ی این رمان لذت خواهید برد.

در بخشی از کتاب فوران می‌خوانیم

صداى خشدار و جیغ‌مانند بوقى از خواب پراندش... تا سینه توى آفتاب بود. خیس عرق، از پشت پرده عرق، پرهیب تاکسى سبزرنگى را دید که جلو در خانه عزیزى گله‌دار ایستاده بود. یکه خورد... اول فکر کرد هنوز هم دارد خواب مى‌بیند. عرق چشم‌هاش را با پشت دست پاک کرد. نه، خواب نمى‌دید. تاکسى سبزرنگ هنوز همان‌جا، نزدیک در بسته خانه عزیزى گله‌دار، ایستاده بود. تند از جایش بلند شد. پشتش را تکاند و راه افتاد. پا تند کرد و رفت طرف تاکسى سبزرنگ. حالا مردى کت و شلوارى و عصا به دست داشت از تاکسى پیاده مى‌شد. عزیزى گله‌دار بود؟ باورش نمى‌شد. چشم‌هاى به عرق نشسته‌اش را تنگ کرد و خوب نگاهش کرد. خودش بود. عزیزى گله‌دار. اشتباه نمى‌کرد. اما عزیزى چرا به این حال و روز افتاده بود؟... یک دار تکیده و دراز انگار. کمى هم مى‌لنگید. چه شده بود آن اندام بالابلند و گردن افراشته؟ این عصا را چرا گرفته بود دستش؟ کت و شلوارش به تنش زار مى‌زد. انگار تن مترسک کرده بودندشان. صبر کرد تا عزیزى رسید جلوى درِ خانه، دور و برش را نگاه کرد، کلید انداخت و داشت پا مى‌گذاشت توى حیاط که بلند صدا کرد: «همون‌جا وایسا کارت دارم، متقلب!» پا تندتر کرد. حالا در چند قدمى عزیزى گله‌دار بود. تمام خشمى که در مشت‌هاى گره‌کرده‌اش جمع کرده بود، انگار مثل گلوله‌اى برف زیر آفتاب ظهر تابستان، آب شد و از لاى انگشت‌هاش شره کرد روى زمین.

«بد نباشى آقا!»

عزیزى اول ناباورانه غریب را نگاه کرد، بعد خم شد. سر گذاشت روى شانه‌اش و بلند زد زیر گریه. نفس‌هاى تبدارش گردن و صورت غریب را مى‌سوزاند. نفسش بوى هزار جور بیمارى و شربت و دارو مى‌داد. توى هق‌هق گریه‌اش گفت: «اى شریک خوش‌غیرت!... اى شریک خوش‌غیرت!»

غریب او را پس زد، سر بالا کرد، توى صورتش نگاه کرد. زرد بود مثل زردچوبه، چشم‌ها غارگرفته. استخوان‌هاى تیز گونه‌ها انگار همین حالا بود که پوست زرد و چغر صورت را سوراخ کنند و سر بکشند بیرون. گفت: «چه شده آقا؟ چه مشکلى برات پیش اومده خدانکرده؟»

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب فوران
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات هیلا
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات288
زبانفارسی
شابک978-600-5639-94-0
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان تاریخی ایرانی، کتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب فوران

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب فوران

برای دریافت کتاب فوران و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.

👋 سوالی دارید؟