معرفی و دانلود کتاب پنهان
برای دانلود قانونی کتاب پنهان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پنهان
اولین رمان الیف شافاک و برندهی جایزهی بزرگ مولانا!... شافاک در کتاب پنهان، داستان پسر نوجوان تراجنسیتیای را روایت میکند که از سر فقر به یک خانقاه پناه برده است. مرشد او در این خانقاه پیرمردی به نام دُرّیباباست که نام پنهان را بر او میگذارد و به همراه دیگر دراویش کمکش میکند بهمرور به آرامش برسد و شخصیت و هویت واقعیاش را کشف کند.
دربارهی کتاب پنهان
داستان در مورد پسربچهی فقیر و بازیگوشی است که به همراه دیگر دوستانش روزها در روستا پرسه میزند. او پنج برادر دیگر هم دارد که در کنار مادر بیوهشان بهسختی زندگی میکنند. روزی این پسر و دوستانش متوجه پرندهی زیبایی میشوند که روی دیوار خانقاه نشسته؛ پرندهای شگفتانگیز که پیشتر در زندگیشان ندیده بودند. وقتی سعی میکنند به پرنده نزدیک شوند، پر میزند و فرار میکند. پسر که از این اتفاق ناامید شده، برای انتقام تصمیم میگیرد از درخت سیب خانقاه بالا برود و سیبهایش را بدزد. وقتی از درخت بالا میرود و شروع به کندن سیبها میکند، یکی از درویشها سر میرسد. بقیهی بچهها فرار میکنند اما این پسر گیر میافتد. او از ترس روی درخت خشکش میزند ولی برخلاف تصورش، دُرّیبابا قصد کتک زدن او را ندارد. منش این پیرمرد چنان است که پسر مجاب میشود در خانقاه بماند و در عوض سرپناه و غذا، به درویشها خدمت کند. دریبابا نام پنهان را بر او میگذارد و او را به دیگر درویشها معرفی میکند. اما پنهان بهمرور که بزرگتر میشود، تغییراتی را در خود کشف میکند و میفهمد که همچون دیگر پسرها نیست...
کتاب پنهان (Pinhan) اولین رمان الیف شافاک (Elif Shafak)، نویسندهی شهیر و جهانی ترک محسوب میشود. او این رمان را در سال 1997 منتشر کرد و به خاطر آن برندهی جایزهی بزرگ مولانا شد. شافاک در این داستان نیز به مفاهیم مورد علاقه و همیشگی خود، یعنی عرفان و تصوف میپردازد و سعی میکند قصه را بر آنها استوار سازد. اما نکتهی متمایز داستان این است که شافاک این مفاهیم صوفیانه و عارفانه را با عناصر مدرن تلفیق میکند و به سبک یگانهای میرسد. سبکی که در واقع امضای خاص او شده و مثل یک موتیف در دیگر رمانهایش هم تکرار میشود. اوج پختگی این موتیف را در رمان مشهور ملت عشق میتوان یافت.
الیف شافاک در داستان پنهان به سراغ موضوع مناقشهبرانگیز و حساسی میرود. قهرمان داستان او پسر نوجوان تراجنسیتیای است که وقتی به بلوغ میرسد متوجه تفاوتهایش میشود. شافاک که خود حامی حقوق اقلیتهای جنسی است و برای آزادی بیان و زندگی آنها تلاش میکند، همین مسأله را محور قصهاش قرار داده و به ایدهی جالب و متفاوتی رسیده؛ ترنسی که در خانقاه دراویش زندگی میکند. داستان در دورهای میگذارد که این موضوع کاملاً تابو بوده، به همین خاطر پسر این را از دیگران مخفی میکند ولی ظاهر بیرونی و ظرافتهای رفتاریاش این تمایزها را آشکار میسازد. شافاک نگاهی همدلانه نسبت به پنهان دارد و آرامش و رهایی او از این رنج را در عرفان میبیند. او با راهنماییهای دریبابا و کمک دیگر درویشها بهمرور شخصیت و هویت واقعیاش را کشف میکند و خود را مییابد.
الیف شافاک رمان پنهان را در 26 سالگی نوشت. با این وجود کتابش پس از انتشار بسیار مورد استقبال قرار گرفت و نوید ظهور نویسندهای بااستعداد را داد. این پیشبینی البته اشتباه نبود چون شافاک با رمانهای بعدیاش تبدیل به یک رماننویس جهانی شد، تا حدی که کارهایش به دهها زبان ترجمه شد و میلیونها جلد از آنها به فروش رسید. داستان پنهان را صابر حسینی ترجمه کرده و انتشارات نیماژ به چاپ رسانده است.
در نکوداشت کتاب پنهان
- الیف شافاک نویسندهای است که میتواند عناصر مدرن را با مفاهیم عرفانی ترکیب کند. (ایندیپندنت)
کتاب پنهان برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به دوستداران داستانهای عرفانی پیشنهاد میشود. همینطور اگر به ادبیات ترکیه و سبک شافاک علاقه دارید، این رمان را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب پنهان میخوانیم
مدتی طولانی نمیدانست کجاست. وقتی داشت با ناراحتی میدوید، از اولین درِ بازی که پیدا کرده بود، رفته بود داخل و وقتی در بسته شده بود، هاجوواج مانده بود. توی اتاقی بود که گاهی رنگ سفید بر سیاه و گاه رنگ سیاه بر سفید غلبه میکرد. رنگها مثل مار روی هم پیچوتاب میخوردند. هیچ شیئی توی آن اتاق نبود. نه تاریک بود و نه روشن، نه کوچک بود و نه بزرگ، نه گرم بود و نه سرد. آنجا کجا بود؟ اینهمه سال در تکیهی دُرّیبابا بود؛ بهنظر خودش چهار گوشهی آن مکان را خوب میشناخت، اما پیش از آن آنجا را نه دیده و نه وصفش را شنیده بود. ضمناً گذرگاههای پنهانی، درهای بسته یا دهلیزهای تاریک، خلاف رسوم تکیه بود. اینکه نمیدانست کجاست، چطور به آنجا رسیده بود و بعد از آن چه ماجرایی در انتظارش بود؛ همهی اینها را چطور میتوانست توضیح دهد؟
به جز دری که از آنجا تو رفته بود، درِ دیگری هم وجود داشت. آن در درست مقابلش بود. روی دو لنگهی این در که کوبهی بُرنزی داشت، شعرها و نقشهای مینیاتوری حک شده بود. هر چقدر که آن در ساده و بیآلایش بود، این یکی باشکوه و خوشآبورنگ و مغرور بود. در چهرهاش غرور کسانی که در اوج پرواز میکردند وجود داشت. وقتی پنهان داشت به او نگاه میکرد، به یاد دولهانی حسن افتاد. دولهانی با اشاره به او میگفت: «ببین، او سلیمان است. پس معلوم است انگشتر پادشاهی در دست اوست.» وقتی متوجه شد که خیلی دلش برای دولهانی تنگ شده و بیش از همه به دوستیاش احتیاج دارد، تبسم تلخی بر لبانش نشست. اما بعد حس کرد که او هم مثل دیگران طرد شده و در روز محبت که میخواست عرضاندام کند، متوجه فقدان دوست و همصحبت خود نشده بود و از این رو برای مجازات خود لبش را گاز گرفت. تنها بود. تنها در مکانی نامعلوم، و دری با دو صفت متضاد، نه کم و نه زیاد.
فهرست مطالب کتاب
دربارهی نویسنده
سیب
نقطه
حافظه
حلقه
امانت
خیانت
فلاکت
کفّاره
هزارپاره
رندانه
پیمانه
زخمِ کاری
درهای جهنم
حمام ندا
شهر اَلَم
راههای فرار
مصاحبه با الیف شافاک دربارهی رمان پنهان
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پنهان |
نویسنده | الیف شافاک |
مترجم | صابر حسینی |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 304 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-476-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان مذهبی خارجی |