معرفی و دانلود کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید

معرفی کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید

اگر به شما بگویند، بعد از مرگتان، در بهشت، پنج نفر را ملاقات خواهید کرد، چه کسانی به ذهنتان می‌آید؟ کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید نوشته‌ی میچ آلبوم درباره‌ی ادی، کهنه‌سربازی مسن و پنج نفری است که بعد از مرگش ملاقاتشان می‌کند. این کتاب تحسین‌شده در سال 2008 نامزد دریافت جایزه‌ی لینکلن شده و برای 95 هفته در صدر پرفروش‌های نیویورک تایمز نشسته است.

درباره‌ی کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید:

شما گمان می‌کنید بیشترین تأثیر را چه کسی بر زندگی‌تان گذاشته است؟ مادرتان، پدرتان، معلم سال‌های دبستانتان؟ از طرف دیگر، فکر می‌کنید شما بر زندگی چه کسی بیشترین تأثیر را داشته‌اید؟ فرزندتان، دوستتان، همسرتان؟ کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید (The Five People You Meet in Heaven) درباره‌ی پنج نفری است که بیشترین تأثیر و تأثر را بر زندگی ادی داشته‌اند، اما ادی برخی از این افراد را حتی نمی‌شناسد.

شخصیت اصلی کتاب میچ آلبوم (Mitch Albom) کهنه‌سربازی مسن است که در شهربازی کار می‌کند. فردی که با تنهایی و افسردگی دست‌به‌گریبان است و زندگی خود را ازدست‌رفته می‌داند، اما ناگهان، با حادثه‌ای در روز تولد 83سالگی‌اش، می‌میرد و به بهشت می‌رود، بهشتی که برخلاف تصور او فقط یک مکان نیست، بلکه یک پاسخ است.

در بهشت، پنج نفر به ملاقات ادی می‌آیند، پنج نفری که رازهایی را از زندگی ادی برملا می‌کنند، رمز و رازهایی از زندگیِ به‌ظاهر بی‌معنای ادی از کودکی تا سالخوردگی. بعضی از این افراد برای ادی آشنایند و برخی دیگر خیر. پس چطور ممکن است ادی روی زندگی کسی که هیچ‌وقت او را ندیده اثر گذاشته باشد؟

کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید، که دنباله‌ای با عنوان «نفر بعدی که در بهشت ملاقات می‌کنید» دارد، یکی از محبوب‌ترین داستان‌های معنوی در سراسر جهان است. این کتاب، با زبانی شیوا و جذاب، درباره‌ی روابط درهم‌تنیده‌ی انسان‌ها و وابستگی متقابل آن‌ها به‌هم می‌گوید. در طول خواندن این رمان، بارها به فکر فرو خواهید رفت و به کسانی خواهید اندیشید که شاید یک برخورد کوتاه آن‌ها تأثیر شگرفی بر زندگی شما گذاشته باشد.

فیلم‌های اقتباس‌شده از کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید:

از این کتاب محبوب و پرفروش، در سال 2004، یک فیلم تلویزیونی اقتباس شده است که جان ویت نقش ادی را بر عهده داشته است. این فیلم، به‌غیر از برخی جزئیات، به داستان اصلی وفادار بوده و میچ آلبوم در نوشتن فیلمنامه‌ی آن همکاری داشته است.

افتخارات کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید:

- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز برای 95 هفته
- از پرفروش‌ترین کتاب‌های آمازون در حوزه‌ی داستان‌های معنوی
- نامزد دریافت جایزه‌ی لینکلن

نکوداشت‌های کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید:

- کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید به شما یادآوری می‌کند که چگونه همه‌چیز به‌نوعی به‌هم مرتبط است. (دایان سی)
- بگذارید اشک‌هایم را پاک کنم. چه سفر زیبایی، چه داستان تأثیرگذار، تکان‌دهنده و قابل تأملی. (آلیشیا فلیشر)

کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید برای چه کسانی مناسب است؟

اگر علاقه‌مند به خواندن داستان‌های معنوی و الهام‌بخش هستید، این کتاب یکی از درخشان‌ترین کتاب‌ها در این حوزه است.

با میچ آلبوم بیشتر آشنا شویم:

نویسنده‌ی آمریکایی کتاب حاضر، علاوه بر نویسندگی رمان، نمایشنامه و فیلمنامه نیز می‌نویسد. میچ آلبوم، که ابتدا کارش را با نوشتن ستون‌های ورزشی آغاز کرد، به‌سرعت شهرت یافت و پس از آن به نوشتن رمان‌های الهام‌بخش روی آورد.

پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید نخستین رمان اوست که توانست در سطح جهانی موفقیت بسیاری کسب کند و بیش از 6 میلیون نسخه بفروشد.

میچ آلبوم کتاب‌های دیگری نیز نوشته است که مشهورترین آن‌ها «سه‌شنبه‌ها با موری» است، که از آن نیز اقتباس تلویزیونی موفقی شده است.

از کتاب‌های این نویسنده در ایران نیز استقبال بی‌نظیری شده است و بارها توسط ناشران مختلف به چاپ رسیده‌اند. از دیگر کتاب‌های آلبوم می‌توان به «سیم‌های جادویی فرانکی پرستو»، «در جستجوی چیکا» و «نخستین تماس تلفنی از بهشت» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید می‌خوانیم:

حالا ادى داخل درخت و در بالاى آن، که به بلندى یک طبقه از دفتر کار بود قرار گرفت. پاهایش روى شاخه بزرگى از درخت بود و زمین زیر پایش در دوردست به نظر مى‌رسید. ادى توانست از میان شاخه‌هاى کوچک‌تر و انبوه برگهاى انجیر سایه مردى را در لباس رزم نظامى که روبه‌روى درخت نشسته بود تشخیص دهد. چهره او با ماده تیره‌رنگى پوشیده شده بود. چشمانش مانند حباب‌هاى کوچک سرخ‌رنگ برق مى‌زدند.
ادى به سختى آب دهانش را فرو برد.
به نجوا گفت: «سروان، شما هستى؟»
آنان با هم در ارتش خدمت کرده بودند. سروان، افسر فرمانده ادى بود. آنان در فیلیپین جنگیدند، در فیلیپین از هم جدا شدند و ادى دیگر هرگز او را ندیده بود. ادى شنیده بود سروان در جنگ کشته شده است.
باریکه‌اى دود سیگار آشکار شد.
«سرباز، آن‌ها قوانین را براى تو شرح دادند؟»
ادى پایین را نگاه کرد. گرچه فاصله‌اش تا زمین زیاد بود، اطمینان داشت نمى‌افتد.
او گفت: «من مرده‌ام.»
«کاملاً درست است.»
«و شما هم مرده‌اى.»
«آن هم درست است.»
«و... و شما دومین شخصى هستى... که ملاقات مى‌کنم؟»
سروان سیگارش را نشان داد. لبخند زد؛ گویى مى‌خواهد بگوید، «باور مى‌کنى مى‌شود اینجا سیگار کشید؟» آن‌گاه پُک محکمى زد و ابر کوچک سفیدى بیرون داد.
«اما تو انتظار منو نداشتى، مگه نه؟»