معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی پدرم و رادیواش

عکس جلد کتاب صوتی پدرم و رادیواش
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی پدرم و رادیواش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی پدرم و رادیواش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی پدرم و رادیواش

کتاب صوتی پدرم و رادیواش، داستانی از رفیق شامی است که ماجرای رادیو خریدن یک خانواده‌ی سوریِ مسیحی را در عصری که این دستگاه تازه باب شده روایت می‌کند. اینکه رادیو خود تبدیل به یکی از اعضای خانواده می‌شود و لحظات تلخ و شیرینی را رقم می‌زند، قصه‌ای شنیدنی است.

درباره‌ی کتاب صوتی پدرم و رادیواش

رفیق شامی (Rafik Schami) مولف کتاب صوتی پدرم و رادیواش (Mein Vater und sein Radio)، هنرمندی سوری‌الاصل است که در آلمان زندگی می‌کند. به همین خاطر با وجود اینکه زبان داستان‌های او آلمانی است، ولی فرهنگ شرقی و خاورمیانه‌ای در آن به شدت پررنگ است و ایرانی‌ها نیز به راحتی با آن ارتباط برقرار می‌کنند. رفیق شامی در این داستان‌ها با اینکه از یک ماجرای ساده صحبت می‌کند، اما اضافه کردن چاشنی‌های فرهنگی مخصوصش قصه را شیرین و شنیدنی می‌کند. این قصه بخشی از کتاب «مگس‌دوش» (Der Fliegenmelker und andere Erzahlungen) است.

رفیق شامی در قصه‌ی این کتاب، ماجرای روزی را تعریف می‌کند که پدرش دستمزد دو ماهش را با گشاده‌دستی خرج کرد تا یک رادیو برای خانه بخرد. در شرایطی که آن‌ها صندلی برای پذیرایی از مهمان نداشتند و همگی در یک سینی بزرگ غذا می‌خوردند، پدر ریخت‌وپاش فراوان کرده بود تا یک رادیو برای خانه بخرد؛ تازه نه یک رادیوی معمولی، رادیویی که با آن شیشه‌های رنگارنگ و چشم سبزش، بهترین رادیوی محله‌ی اعراب مسیحی به شمار می‌آمد. پدر قصد کرده بود تا چشم همه را به حسن انتخابش خیره کند.

پس از آن رادیو تبدیل به چشم و چراغ خانه شده بود و اعضای خانواده به‌عنوان عزیزترین فرزند و نورچشمی به آن نگاه می‌کردند. مانند یک پادشاه بر کنج طاقچه می‌نشست و صدایش را بالا می‌برد تا یا از اخبار جهان بگوید، یا اهل خانه را با برنامه‌های مختلف سرگرم کند. این روال هر روز و هر روز ادامه دارد تا روزی که صدای رادیو، با خش‌خشی می‌خوابد و دیگر هم بلند نمی‌شود. آن موقع است که پدر باز دست و دلبازی می‌کند و حقوق دو روزش را به تعمیرکار می‌دهد تا دوباره رادیو را به زندگی برگرداند...

کتاب صوتی پدرم و رادیواش کاری از نشر صوتی ترانه‌ی پدرام و انتشارات خانه‌ی رود است. این کتاب را با ترجمه‌ی حمید زرگرباشی و گویندگی نوید پدرام و رضا بصیری می‌شنوید.

کتاب صوتی پدرم و رادیواش برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه آلمانی، از شنیدن این قصه‌ لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب صوتی پدرم و رادیواش می‌شنویم

پدرم از خیلی وقت پیش رادیو داشت. گرچه ما صندلی درست و حسابی برای مهمان‌ها نداشتیم و همه از یک کاسه غذا می‌خوردیم، ولی پدرم پول زیادی بابت رادیو داد که در محله‌ی مسیحی‌ها از همه بهتر بود. جعبه‌ی بزرگی با یک چشم جادویی سبز در جلو و صفحه‌های شیشه‌ای رنگارنگی که روی آن‌ها نام‌های عجیب و غریب شهرهای دوری نوشته بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی

7 دقیقه
پدرم و رادیواش

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی پدرم و رادیواش
نویسنده
مترجمحمید زرگرباشی
راوینوید پدرام، رضا بصیری
ناشر چاپیانتشارات خانه‌ی رود
ناشر صوتیانتشارات ترانه پدرام
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابMP3
مدت۷ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی پدرم و رادیواش

سما جعفری
۱۴۰۳/۸/۲
خیلی از قصه لذت بردم، قصه درمورد خانواده‌ایست که با وجود ثروتمند نبودن، پدرشان پول زیادی را صرف خرید و تعمیر رادیو میکند. اما پس از مدتی خود دست به کار میشود و رادیو را تعمیر میکند. اما هر دفعه چند قطعه اضافه می‌آید😂 و از آن‌ها هم استفاده مفید دیگری میشود. این موضوع به نظرم طنز جالبی درون خود داشت و از همه مهمتر، زمانی که رادیو دیگر کار نمیکرد، به آن ضربه میزدند، یادم هست که قدیم خیلی از خانواده‌ها همین بلا را بر سر تلویزیونهای بیچاره می‌آوردند تا به کار بیفتد. در کل خیلی احساس خوبی از صمیمیت خانواده‌ها و همسایه‌ها گرفتم و یک جورهایی نوستالژیک بود.
مجتبی زارع
۱۴۰۳/۶/۲
اگربگویم تنها کتابی بود که مرابرای اولین بارخنداند. بیراه نگفتم. یاد نوشته‌های وودی الن افتادم... که درکشان یک نوع نگاه خاص تیزبینی وطنزگونه میخواهد همانطورکه هرکسی باخواندن یاگوش دادن داستانهای وودی الن هیچی نمیفهمد وازنظرش بیمعنی وابکی هست. درصورتی که کتابهای وودی الن نوعی طنزوسبک مدرن وفهمش ادراک مدرنترمیخواهد وهمینطوراین داستان
مجیدناجی
۱۴۰۳/۶/۲۵
داستان در مورد وسایلی است که ما به آن ها احتیاجی نداریم ولی بخاطرفخر فروشی تهیه میکنیم در صورتی که چیزهای ضروری تری داریم در زندگی. صاحب رادیو خود تعمیرکار میشود و هردفعه چیزی اضافه می آورد.
علیزاده
۱۴۰۳/۶/۱۲
خیلی عالی بود این کتاب با اینکه طنز بود منو یاد خاطره‌های رادیو‌ی کهنه و داغون داییم انداخت که اونم با مشت میکوبید روی رادیو و اون بکار میافتاد😊فقط داستان خیلی کوتاه بود 🙃
الهام طاهریان
۱۴۰۳/۵/۳۱
والا من کلا فلسفه نظر در مورد کتاب نوشتنو نمیفهمم خب با همون ستاره معلوم میشه ایا بقیه خوندن یه کتابو توصیه میکنن یا نه هر کسی یه حسی میگیره یه برداشتی داره
حمیده بغدادی
۱۴۰۳/۸/۹
جالب بود.
یک پدر از جنس همه‌ی پدرها
و یک کودکی به نام رادیو که از زمانی روی پای خودش ایستاد که دیگه بهش محبت نشد (لامپش عوض نشد)
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۵/۳۱
داستان کوتاه و بسیار ساده‌ای از یک خانواده عرب که پول زیادی برای خرید و تعمیر یک رادیو پرداخت کردن. موضوع خاصی نداشت و نپسندیدم.
F.S.H
۱۴۰۳/۷/۱۶
جالب وخنده دار بود، ما یک تلویزیون داشتیم که مشت میزدیم توی سرش تا تصویرش صاف بشه
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۶/۲۰
خیلی خیلی خیلی خوب بود ممنونم و واقعا جالب و خواندنی بود با حالت طنز ممنون از کتابراه
Eti Atshani
۱۴۰۳/۶/۱۷
داستان بیان یک خاطره از ورود 'رادیو به خانوارها وزیبایی بخاطر نوستالژی بودن آن خاطره بود
تارا حاجی زاده
۱۴۰۳/۶/۵
کتب خوبیه. خاطرات ورودرادیوهست که افتخار خانمها بود زمانی شده بودعضوی از هم خونه ها
یاس
۱۴۰۳/۷/۴
خوب بود ولی تا اومدم با داستان ارتباط برقرار کنم تموم شد
حمید وطنی
۱۴۰۳/۵/۳۱
بد نبود داستان جالبی داشت دم صداپیشه‌های هاش گرم
رؤیا
۱۴۰۳/۸/۲
قشنگ و جالب بود. دوسش داشتم.
خلیل عطائی
۱۴۰۳/۷/۳
داستانک خوبی بود.
مشاهده همه نظرات 15

راهنمای مطالعه کتاب صوتی پدرم و رادیواش

برای دریافت کتاب صوتی پدرم و رادیواش و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.