معرفی و دانلود کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌کند

معرفی کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌کند

کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌کند نوشته‌ی ال کاسیمانو، داستان زندگی مادری مجرد با دو بچه‌ی کوچک است که در مشکلات جدا شدن از همسر، گرفتن حضانت فرزندان، نوشتن کتاب جدیدش و تأمین هزینه‌های زندگی دست‌وپا می‌زند. این داستان جنایی طنز که از مجموعه کتاب‌های «فینلی داناوان» است، نامزد دریافت جایزه‌ی Left Coast Crime در سال 2022 بوده.

درباره‌ی کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌کند

کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌کند (Finlay Donovan Is Killing It) اثر ال کاسیمانو (Elle Cosimano)، ماجرای زندگی مادری با دو بچه‌ی کوچک است که به تازگی از همسرش جدا شده و با مشکلات زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کند. داستان کتاب با ترسیم صحنه‌ای آشفته از صبح روز یکشنبه آغاز می‌شود؛ جایی که فینلی در تلاش است بدون کمک پرستار بچه‌هایش ( که بی‌خبر و توسط شوهرش از کار برکنار شده) پوشک پسر کوچکش را که شیره افرا را به همه‌جای صورتش مالیده عوض کند و هم‌زمان دختر کوچکش را که به خاطر شیطنت با قیچی، موهایش را به طرز افتضاحی کوتاه کرده به مهد کودک بفرستد. شغل فینلی نویسندگی است و رمان‌های جنایی قالب آثار او هستند، ولی او حتی در زندگی شغلی‌اش نیز دچار مشکل شده و آثارش فروش خوبی ندارند. موعد تحویل کتاب جدیدش نزدیک است و او هنوز کار چندانی از پیش نبرده، به همین خاطر مشکلات مالی و قرض و بدهکاری هم بر کوه دردسرهایش اضافه شده تا زندگی را برایش سخت‌تر کند.

ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که فینلی داناوان، شخصیت اصلی کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌کند، برای دیدار با مدیر برنامه‌اش به رستورانی می‌رود که قبلاً بنا به اتفاقاتی، حضورش را در آنجا ممنوع کرده‌اند. این می‌شود که فینلی، به طرز مشکوکی و با کمک کلاه‌گیس و عینک تغییر قیافه می‌دهد تا بتواند وارد رستوران شود. او در ملاقات با مدیر برنامه‌اش، داستان کتاب جنایی جدیدش را برای او توضیح می‌دهد اما این توضیحات، باعث ایجاد سوتفاهمی جالب می‌شود. زنی که در میز کناری نشسته، با شنیدن حرف‌های فینلی او را با یک قاتل که در ازای پول، کلک دیگران را می‌کند، اشتباه گرفته و به همین خاطر به او پیشنهاد کار می‌دهد. این پیشنهاد با دستمزد هنگفتش، برای فینلی که در باتلاق مشکلات مالی گرفتار است وسوسه‌برانگیز می‌شود و پای او را به ماجرای قتلی مرموز باز می‌کند.

کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌کند رمانی جنایی با لحنی طنازانه است که در کنار اتفاقات مرموز و وحشتناکش، لحظات خنده‌داری را هم به وجود می‌آورد و ردپایی از یک داستان عاشقانه نیز در آن دیده می‌شود. این کتاب صوتی اثری از ال کاسیمانو است که با تلاش الهام صیفی‌کار به فارسی ترجمه شده. نشر صوتی موج کتاب و انتشارات کوله‌پشتی، به ترتیب ناشران صوتی و متنی این اثر هستند و شما آن را با صدای نگین خواجه‌نصیر می‌شنوید.

جوایز و افتخارات کتاب فینلی داناوان کلکش را می‌‏کند

• جزو بهترین تریلرهای سال 2021 از نگاه مجله‌ی Suspense
• از بهترین کتاب‌های کتاب‌خانه‌ی عمومی نیویورک در سال 2021
• نامزد دریافت جایزه‌ی Left Coast Crime 2022 برای بهترین کتاب طنز معمایی

نکوداشت‌های کتاب فینلی داناوان کلکش را می‌‏کند

• ال کاسیمانو به طرز استادانه‌ای تعلیق و طنز را ترکیب می‌کند. (نیویورک‌تایمز)
• این کتاب سرگرم‌کننده، هوشمندانه و بسیار غافلگیرکننده است. (مگان میراندا)
• اگر ژانر تریلر را می‌پسندید اما دوست دارید تلخیِ آن با طنزی ظریف جایگزین شود، این کتاب را مطالعه کنید. (POPSUGAR)
• تریلری دیوانه‌کننده که در خواب هم فکر آن راحتتان نمی‌گذارد. (کاترین سنت جان)
• با رسیدن به آخرین صفحه، تا مدت‌ها لبخند بر لبتان باقی خواهد ماند. (وندی واکر)

کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌‏کند برای چه کسانی مناسب است؟

اگه به دنبال طنز و لحظات خنده‌دار در داستانی جنایی و معمایی می‌گردید، شنیدن این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی فینلی داناوان کلکش را می‌کند می‌شنویم

ساعت تقریباً ده بود که بالاخره به خانه رسیدم. هنوز هم نمی‌دانستم با هریس میکلر چه کنم. داخل ون نشستم، موتور را روشن کردم، همان‌طور که در پارکینگ باز می‌شد انگشتانم را دور فرمان حلقه کردم. وارد پارکینگ که شدم، نور منعکس‌شده روی تخته، سایه‌ی وحشتناکی از من روی دیوار انداخت. اوضاع واقعاً درست نبود. بابت اینکه آن هیولای بیهوش در ون من بود استرس داشتم. باید با جورجیا تماس می‌گرفتم و همه‌چیز را برایش تعریف می‌کردم. او می‌دانست باید چه کار کنم و مطمئناً نمی‌گذاشت زندانی شوم، زیرا این‌گونه باید پرستار تمام‌وقت فرزندانم می‌شد. از ون بیرون رفتم؛ از فضای میان سپر و میز کار استیون که رد شدم، بدنم جلوی عبور نور را گرفت و موتور داغ ماشین بدنم را گرم کرد. شب رفته‌رفته سرد می‌شد و اگزوز ماشینم دود غلیظ و سفیدرنگی را در فضا و به سمت منزل خانم هگرتی پخش می‌کرد. آشپزخانه‌اش تاریک بود و خدا را شکر کردم که کلانتر محله بالاخره خوابیده بود!

فهرست مطالب کتاب صوتی