معرفی و دانلود کتاب صوتی شوخی با نظامی‌ها

معرفی کتاب صوتی شوخی با نظامی‌ها

مازن معروف، نویسنده‌ی دورگه‌ی خاورمیانه‌ای، در کتاب صوتی شوخی با نظامی‌ها جهان را از دریچه‌ی یک کودک بازیگوش روایت می‌کند؛ همان‌قدر سرشار از خلوص کودکانه، خیال‌انگیز و البته گاهی انتقام‌جویانه. این کتاب که شامل چهارده داستان کوتاه در سبک رئالیسم جادویی است، در سال 2019 نامزد جایزه‌ی من‌بوکر شد.

درباره‌ی کتاب صوتی شوخی با نظامی‌ها

جای تعجب نیست که وقایع 14 داستان کوتاه مجموعه‌ی شوخی با نظامی‌ها (Jokes for the Gunmen) اولین مجموعه داستان مازن معروف (Mazen Maarouf) عمدتاً در شهرهایی بی‌نام و رؤیاگون اتفاق می‌افتند که جایی روی کره‌ی زمین ندارند و متعلق به جهان واقع نیستند. گویی این عدم تعلق جغرافیایی از تجربه‌ی زیسته‌ی خود نویسنده ناشی می‌شود. جغرافیا برای او چندان مسئله‌ی حائز اهمیتی نیست. اما در عوض مسائلی که پیرامون خط‌کشی‌های جغرافیایی پدید می‌آیند توجه این نویسنده‌ی جوان فلسطینی-ایرلندی را به خود معطوف می‌دارند؛ مسائلی مانند جنگ. نام مجموعه‌ی شوخی با نظامی‌ها نیز از نخستین اثر این مجموعه که داستانی‌ست با موضوع جنگ، گرفته شده و در دیگر داستان‌های مجموعه نیز رد و نشان این پدیده‌ی هولناک را می‌یابیم.

پسربچه‌ای که شخصیت اصلی داستان اول کتاب است، در حال طی کردن سال‌های کودکی‌اش در بحبوحه‌ی یک جنگ تمام‌عیار است. پدر کودک که مردی ترسو و بزدل است در خشک‌شویی کار می‌کند و به شیوه‌ای خاص با نظامیانی که در سطح شهر پرسه می‌زنند تعامل دارد: او با سرباز‌ها شوخی می‌کند تا از دست آزار آن‌ها در امان بماند. اما پسربچه از شرایط پدرش راضی نیست. او می‌خواهد شرایط به‌گونه‌ای باشد که دیگران از پدرش حساب ببرند. برای این کار پسرک دست به کارهای عجیب‌وغریبی می‌زند...

زوجی که از یک لخته‌ی خون در آکواریوم نگهداری می‌کنند و حتی برای آن اسم گذاشته‌اند و می‌خواهند آن را بزرگ کنند، کارگر مسن کشتارگاه که اصرار دارد لباس ماتادور بپوشد و هر روز باید بزرگ‌ترین گاو را انتخاب کند و با دستان خالی او را خفه کند و مردی که در یک انفجار دچار نقص عضو می‌شود اما دست‌های قطع‌شده‌اش مانند قارچ دوباره رشد می‌کنند، برخی از شخصیت‌های این مجموعه داستان هستند. اتفاقات این داستان‌ها به خواب‌های عجیب‌وغریبی می‌مانند که وقتی از آن‌ها بیدار می‌شویم بهت‌زده و گیج و گنگ هستیم. گویی ناخودآگاه انسان تکه‌هایی از واقعیت را در فرمی دگردیسی‌شده به یکدیگر وصله‌پینه کرده و خروجی آن تصاویری است که در خواب‌ها می‌بینیم. شاید بتوان گفت مازن معروف حقیقت هولناک زندگی در خاورمیانه را به‌نوعی در این داستان‌ها و در سبک رئالیسم جادویی و کمدی سیاه بازتولید کرده است.

داستان نخست این کتاب یعنی شوخی با نظامی‌ها خود دربرگیرنده‌ی ده داستان کوتاه است. «گرامافون»، «جوک»، «سینما»، «بیسکوئیت»، «حمال»، «سندروم خواب‌های دیگران»، «آکواریوم»، «شخصیت دیگر»، «ساعت زنگ‌دار»، «قوطی مربا»، «برده» و «خوان و آوسا» عناوین دیگر داستان‌های این مجموعه هستند.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی شوخی با نظامی‌ها

• نامزد جایزه‌ی ادبی بانیپال
• برنده‌ی جایزه الملتقا (2016)
• نامزد جایزه‌ی من‌بوکر (2019)
• برنده‌ی جایزه‌ی 20000 دلاری پان‌عرب برای داستان کوتاه
• راهیابی به فهرست نامزدهای جایزه‌ی فستیوال کتاب ادینبرگ
• و...

در نکوداشت کتاب شوخی با نظامی‌ها

- داستان‌های کوتاه مازن معروف در شهرهای بی‌نام رخ می‌دهند و عمیقاً عجیب‌وغریب هستند. (گاردین)

کتاب صوتی شوخی با نظامی‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به دنبال شنیدن یک مجموعه داستان شاهکار هستید، پیشنهاد ما به شما کتاب شوخی با نظامی‌ها است.

با مازن معروف بیشتر آشنا شویم

زندگی مازن معروف نیز مانند داستان‌هایش مسیری نامتعارف را طی کرده است: او در بیروت از پدر و مادری فلسطینی که از جنگ لبنان فرار کرده بودند به دنیا آمد. سپس به‌عنوان معلم به تدریس شیمی و فیزیک پرداخت و پس از آن به ریکیاویک رفت، جایی که به‌عنوان برترین مترجم ادبیات ایسلندی به عربی شناخته شد. او در سال 2008 در روزنامه‌ی النهار به‌عنوان منتقد تئاتر و ادبیات شروع به کار کرد و پس از آن با مجلات و روزنامه‌های عربی مختلفی در بیروت، لندن، پاریس و... همکاری کرد. مازن معروف تا کنون سه کتاب شعر و دو مجموعه داستان کوتاه نوشته است.

در بخشی از کتاب صوتی شوخی با نظامی‌ها می‌شنویم

آن اتفاق روز پنجمی افتاد که ما در سینما پناه گرفته بودیم. غذا تقریباً تمام شده بود و وعده‌هایمان کوچک و منحصر به پنیرهای مثلثی‌شکل شده بود. مادرم قالب‌های پنیر را از شکم عروسک خرسی که همراه خواهرم بود، سر ساعت یک ظهر درمی‌آورد و دو نیمش می‌کرد. من نصف آن را می‌خوردم و خواهرم نصفه‌ی دیگر را. سرهایمان را زیر صندلی‌های مخملی سینما می‌بردیم تا بچه‌های دیگری که مثل ما گرسنه بودند، ما را نبینند. به کسی نگفته بودیم که در شکم آن عروسک خرسی هفت قالب پنیر هست. سر ساعت هشت شب، مادرم از شکم آن یک قالب پنیر دیگر درمی‌آورد و من و خواهرم به همان شکل قبلی آن را می‌خوردیم و می‌خوابیدیم.

ده‌ها خانواده به سینما پناه آورده بودند. چون سینما در طبقه‌ی سوم زیرزمین بود. روز اول خانواده‌ها روی صندلی‌ها تقسیم شدند. ولی بمباران هر روز شدت می‌گرفت و هربار مردم از صندلی‌های بالایی به سمت صندلی‌های پایینی می‌آمدند. وقتی ارتش اشغالگر اتاق پروژکتور فیلم‌ها را که طبقه‌ی بالا قرار داشت زد، خیلی از خانواده‌ها روی سکوی پشت پرده جمع شدند. فاصله‌ی بین ما و بیرون دیوار کوچکی شد که اتاق پروژکتور و سالن سینما را جدا می‌کرد. بچه‌ها می‌توانستند از کادر مستطیلی‌ای که نور پروژکتور را پخش می‌کرد، روشنایی و نور روز را ببینند.

فهرست مطالب کتاب صوتی