معرفی و دانلود کتاب صوتی درختم دلشوره دارد

معرفی کتاب صوتی درختم دلشوره دارد

فریده خرمی در کتاب صوتی درختم دلشوره دارد به روایت داستانی اجتماعی و روان‌شناختی می‌پردازد. زنی جوان در بیمارستان روانی بستری شده و مخاطبان را با تنهایی‌ خود همراه می‌کند. تنهایی و گذشته‌ای که به نظر می‌رسد هیچ راه گریزی از آن نیست... نگارش این اثر شش ماه به طول انجامیده و تمام کوشش نویسنده بر این بوده تا گوشه‌ای از دنیای درونی زنان را در اثر خود به نمایش بگذارد.

درباره کتاب صوتی درختم دلشوره دارد:

فریده خرمی، نویسنده‌ی نام‌آشنای داستان‌های فارسی، این بار نیز با آفرینش رمان درختم دلشوره دارد دست به خلق اثری اجتماعی، روان‌شناختی و صد البته جذاب زده که شما را تا آخرین فصل همراه خود می‌کشاند.

ماجرا از زبان اول شخص روایت می‌شود و ما همراه با راوی از یک بیمارستان روانی سر در می‌آوریم. نویسنده در توصیف مکان‌ها و خلق شخصیت‌ها به قدری دقیق، ریزبین و هنرمندانه عمل کرده که شما به عنوان مخاطبِ کتاب درختم دلشوره دارد همراه با شخصیت اصلی، فضای سنگین تیمارستان و دیوارهایی را که گویی هر لحظه به هم نزدیک می‌شوند احساس می‌کنید و صدای خس‌خس نفس‌های کند و سنگین او را در ابتدای داستان می‌شنوید!

آنچه که بیش از هر چیزی در این رمان ترسیم شده، عمق تنهایی راوی و گذشته‌ای‌ست که او حالا، بیش از هر زمان دیگری باید با آن کنار بیاید. گویی که چیزی که تمام عمر از آن می‌گریخته، حال گریبان‌گیر او شده و دیگر هیچ راه گریزی نیست. همچنین یکی از عوامل موثر در حال بد شخصیت اول داستان، خودکشی خواهرزاده‌اش شیدا است که ضربه‌ی روحی شدیدی به او وارد کرده.بد نیست اشاره کنیم خوانش گرمِ مریم معینیان، جانی دو چندان به این اثر زنانه بخشیده است.

کتاب صوتی درختم دلشوره دارد مناسب چه کسانی است؟

اگر به رمان‌های اجتماعی و روان‌شناختی فارسی علاقه‌مند هستید، از شنیدن رمان صوتی درختم دلشوره دارد غافل نشوید.

با فریده خرمی بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده و کارشناس مترجمی زبان انگلیسی سال 1338 در گرمسار متولد شد. فریده خرمی داستان‌نویسی و نقد فیلم را از روزنامه‌های صبح تهران آغاز کرده است. او همچنین آثاری درخور توجه در حوزه‌ی کودک و نوجوان تألیف کرده که از میان آن‎ها می‌توان به کتاب‌های «گربه‌ مومیایی‌شده، جکولین ویلسون، مترسک و خانم بهار، مار و مارمولک، تک و تنها توی دنیای به این بزرگی، چتر نجات و بچه‌ رام‌کننده‌ اژدها» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی درختم دلشوره دارد می‌شنویم:

«بسه! کلافه‌ام کردی. تکان نده.»

پیاده که می‌شدیم دستش را محکم می‌گرفتم تا از لابلای جریان بی‌وقفه ماشین‌ها قدم به قدم و با دلهره رد شویم. ماشین‌هایی که هیچ وقت نمی‌توانستی مطمئن باشی تو را می‌بینند یا نه و با جلو آمدنت ترمز می‌کنند یا نه. با وجود تمام احتیاطی که می‌کردم همیشه بودند راننده‌هایی که لاستیک چرخ وانت یا مینی بوسشان مماس می‌شد با نوک انگشت پای من یا دیبا و بوق مافوق صوتشان می‌پیچید تو گوشم و ارتعاشش تا مدت‌ها تو سرم باقی می‌ماند.

بودند موتورسوارهایی که سروکله شان مثل اجل از پشت سر یا روبه‌رو پیدا می‌شد و آرنجشان کشیده می‌شد به کمر من یا گردن دیبا و از وحشت سرجا میخکوبمان می‌کرد و جیغ و فریاد سرخوشانه نفر دوم یا سومی که روی موتور نشسته بود، وحشت و ترس ما را به مضحکه می‌گرفت. نفرت و خشم از نوک انگشت پا تا رگ‌های گردنم بالا می‌آمد. دستم را دراز می‌کردم تا پس گردن یکیشان را بگیرم و از روی موتور پرت کنم کف آسفالت و با نوک چکمه بکوبم تو دنده‌هاش یا تو تخم چشمش.

شاید حضور دیبا باعث می‌شد دستم را بیاورم پایین و از خودم بپرسم چه بلایی دارد بر سرم می‌آید.

فهرست مطالب کتاب صوتی