معرفی و دانلود کتاب صوتی دانشکده‌های من

معرفی کتاب صوتی دانشکده‌های من

ماکسیم گورکی نویسنده‌ی پرآوازه‌ی اهل روسیه، در کتاب صوتی دانشکده‌های من بازتابی از روسیه‌ی تزاری قرن نوزدهم میلادی را از خلال تجربیات شخصی خود به رشته‌ی تحریر درآورده است. تجربیات سختی که بیش از هر کلاس و مدرسه‌ای به او درس زندگی داده‌اند.

درباره‌ی کتاب صوتی دانشکده‌های من

نویسنده و فعال سیاسی شهیر و پرافتخار روسی، ماکسیم گورکی (Maxim Gorky) در کتاب صوتی دانشکده‌های من (My Universities) بخشی از تاریخ روسیه‌ی تزاری را از دریچه‌ی آنچه در سال‌های جوانی بر او حادث شده، روایت می‌کند. گورکی با بیانی ساده و بی‌آلایش جامعه‌ی بحران‌زده‌ی روسیه‌ی آن زمان را به تصویر می‌کشد و چالش‌های فکری خود را در این‌باره از خلال سطور کتاب با مخاطب خود در میان می‌گذارد.

گورکی تحت تأثیر دوست خود یورنیف مجاب می‌شود که برای تحصیل به دانشکده برود. او رهسپار قازان می‌شود اما به‌تدریج با مشکلات فراوان مسیر صعب‌العبوری که برگزیده است، رویارو می‌شود. مشکلاتی که دست آخر سبب می‌شوند گورکی فکر تحصیل و دانشگاه را از سر بیرون کند.

اما مصائب شخصی تنها آورده‌ی این مسیر برای گورکی نیستند. او از خلال مشاهدات خود با مشکلات و محرومیت‌های فراوان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم مناطق مختلف روسیه آشنا می‌شود. مشاهدات و تجربیاتی که گورکی در این مسیر به دست می‌آورد، بینش او را درباره‌ی تمام مسائل هستی دستخوش دگرگونی می‌کند. چنان که از نام کتاب نیز پیداست، می‌توان گفت زیستن در بطن جامعه و لمس مشکلاتی که در زیر پوست شهر جریان دارد، بیش از هر کلاس و مدرسه و دانشگاهی به گورکی درس زندگی داده‌اند.

جزئی‌نگری و توصیفات نویسنده‌ی کتاب به‌قدری دقیق و درخشان است که بسیاری از منتقدان از این اثر به‌مثابه دایره‌المعارفی درباره‌ی روسیه‌ی تزاری سال‌های 1884 تا 1888 یاد می‌کنند. گورکی اندیشه‌های فلسفی و ایده‌های سیاسی خود را نیز در تار و پود روایت تجربه‌ی زیسته‌ی خود تنیده است. لازم به ذکر است نشر ماه‌آوا ترجمه‌ی علی‌اصغر هلالیان را برای نسخه‌ی صوتی این کتاب انتخاب کرده است.

اقتباس سینمایی از کتاب صوتی دانشکده‌های من

مارک دانسکوی در سال 1940 فیلمی با اقتباس از این کتاب و با همین عنوان ساخت. نیکولای والبرت، استپان کایکوف و نیکولای پلوتنیکوف از جمله بازیگرانی بودند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.

کتاب صوتی دانشکده‌های من برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به تاریخ روسیه و روایت‌های تاریخی علاقه دارید، شنیدن این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با ماکسیم گورکی بیشتر آشنا شویم

الکسی ماکسیموویچ پیشکوف مشهور به ماکسیم گورکی، نویسنده و فعال سیاسی روسی بود که به عنوان بنیانگذار سبک ادبی واقع‌گرایی سوسیالیستی شناخته می‌شود. او در طول زندگی خود پنج بار نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شده است.

گورکی پیش از آن که به شهرت برسد، شغل‌های مختلفی داشت و در سراسر امپراطوری روسیه گشت و گذار کرد. این تجربیات تأثیر زیادی روی روحیات و دیدگاه‌های گورکی گذاشت و به همین خاطر آثارش رنگ و بوی اجتماعی و سیاسی به خود گرفت.

ماکسیم گورکی با نویسندگان بزرگ روسی همچون لئو تولستوی و آنتون چخوف هم‌دوره بود و با آن‌ها ارتباط داشت. همچنین او یکی از طرفداران جنبش‌های کمونیستی و مارکسیستی بود و با رژیم تزاری به‌شدت مخالفت می‌کرد. به همین خاطر بخش زیادی از عمر خود را در تبعید گذراند و سرانجام در سال 1932 به دعوت شخصی ژورف استالین به اتحاد جماهیر شوروی بازگشت و تا زمان مرگش در سال 1936 در همان‌جا زندگی کرد.

در اعماق (1902)، بیست‌وشش مرد و یک دختر (1899)، طوفان (1901)، دوران کودکی (1913–1914)، مادر (1906)، کودکان خورشید (1905)، ارباب (1913) و زندان بان (1923) عناوین برخی از معروف‌ترین آثار گورکی هستند.

در بخشی از کتاب صوتی دانشکده‌های من می‌شنویم

من دوستی نداشتم. اشخاصی که با نظر سوژه‌ای که بایستی روی آن کار کرد و تکمیلش نمود در من می‌نگریستند، حسن توجه مرا جلب نمی‌کردند. چون من با ایشان صحبتی می‌کردم که جلب دقت ایشان را نمی‌نمود، اظهار می‌کردند: «شما از این صحبت درگذرید.» گوری پلتنیوف توقیف و محبوس شد. بعداً او را به زندان کریستی واقع در پترزبورگ فرستادند. نخستین بار این خبر را نیکوفوریچ به اطلاع من رسانید. من او را صبح زود در کوچه ملاقات نمودم که کلیه‌ی نشان‌های خود را زیب پیکر کرده و مانند کسی که از سان و نمایش لشکری می‌آید، متفکرانه گام برمی‌داشت. او دست خود را به نشانه‌ی سلام تا محاذی کلاه پوشتی خویش برده و سپس با من دست داد و خاموشانه رد شد. اما ناگهان برگشته، مرا صدا زد و با صدای غضب‌آلودی گفت: «گوریا الکساندرویچ را گرفتند.» سپس دست خود را تکان داده و در حالی که به پیرامون خود می‌نگریست، با صدای پست‌تری گفت: «بیچاره جوان! نابود شد.» اینطور به نظر من رسید که در دیدگان مهیل او دانه‌های اشک می‌درخشید. من اطلاع داشتم که پلتنیوف خودش پیش‌بینی می‌کرد زندانی شود.

فهرست مطالب کتاب صوتی