معرفی و دانلود کتاب صوتی خدمتکار تماشا می‌کند

معرفی کتاب صوتی خدمتکار تماشا می‌کند

طلسم خانه‌های شوم دست از سر میلی برنمی‌دارند. کتاب صوتی خدمتکار تماشا می‌کند، قسمت سوم از سری ماجراهای ترسناک فریدا مک فادن، نویسنده‌ی شماره‌ی یک نیویورک تایمز، بار دیگر به ما ثابت می‌کند که قلم این رمان‌نویس قابل پیش‌بینی نیست. میلی که حالا از دوران سرد و پرآشوب زندگی خود به‌عنوان یک خدمتکار عبور کرده، به دنبال شروعی تازه راهی محله و خانه‌ای جدید می‌شود؛ اما خبر ندارد که تقدیر نحسی که گریبانگیرش شده در هر کجا به دنبال او خواهد آمد.

درباره‌ی کتاب صوتی خدمتکار تماشا می‌کند

گاهی تلاشمان برای رسیدن به آرامش فایده‌ای ندارد؛ هرچه‌قدر هم که برای آن سختی کشیده باشیم. این همان وضعیت پیش‌آمده برای میلی و انزو، زوج جوان کتاب صوتی خدمتکار تماشا می‌کند (The Housemaid Is Watching) است. فریدا مک فادن (Freida McFadden) در قسمت سوم این تریلر هیجانی به خوبی توانسته از نوع طعم هراس و وحشت به مخاطب خود بچشاند.

وقتی که خانم لاول، ورود میلی و انزو را به خانه‌ی جدیدشان تبریک گفت، آن‌ها خدا را شکر کردند که همسایه‌های خوبی گیرشان آمده. هرچند این احساس چندان دوام نیاورد. حتی با وجود محبت‌ دیگر همسایگان نیز انگار یک جای کار می‌لنگید. رفتارها و نگاه‌های دورواطراف هرروز عجیب‌تر می‌شد. گویی سایه‌هایی در شهر آن‌ها را دنبال می‌کرد. این موضوع حتی به شوهر میلی نیز سرایت کرده بود. چرا او نیمه‌شب‌ها از خانه بیرون می‌زند؟ منظور همسایه‌ی روبه‌رویی از این حرف چه بود؟ «مراقب همسایه‌ها باش!»

سایه‌ی گذشته‌، به دنبال خدمتکار

بگذارید کمی به عقب برگردیم. ماجرا از کجا شروع شد؟ میلی پیش از این سال‌های بسیار سختی را پشت سر گذاشته بود. خدمتکار بودن از آن شغل‌هایی نبود که هر کس از پسش بربیاید. اما میلی برای آرامش خانواده‌اش از جان مایه می‌گذاشت. اگرچه اتفاقات سخت بسیاری به چشم دیده بود، اما حالا خوشحال بود که از آن دوران عبور کرده و این‌بار خودش صاحب خانه و زندگی شده. اما به‌نظر می‌رسد گذشته‌ی ترسناک و حوادث شوم آن قصد ندارند به این زودی‌ها زن جوان را به حال خودش بگذارند.

میلی خوب می‌داند که این خانه را به آسانی دست نیاورده. آجر به آجر این خانه بر پس‌اندازهای او و همسرش بنا شده. یک عمر زندگی در خانه‌ی دیگران کافی بود تا او برای یک لحظه در خانه‌ی خود بودن جان دهد. حوادث خوفناکی که او تا به این سن در خانه‌ی دیگران تجربه کرده کافی بود. او حالا فقط به آرامش نیاز داشت. هرچند هیچ‌یک از این‌ها در آن چه دست تقدیر برایش مشخص کرده بود تأثیری نمی‌گذاشت.

همه‌چیز با نگاه‌های ترسناک خانم لاول به شوهر میلی آغاز شد. اما این دربرابر نگاه‌های سرد و خالی از روحِ خدمتکار خانم لاول چیزی به حساب نمی‌آمد. نگاهی که برای میلی خیلی آشنا بود. آن حیاط دنج و صمیمی، آشپزخانه‌ای که از آن عطر غذاهای تازه می‌آمد و کوچه‌ی بکر و خلوت خانه‌ی میلی یکی‌یکی به کابوس‌های او تبدیل شدند. به راستی چه چیزی از گذشته او را دنبال می‌کرد؟ این موضوع را حتی تا فصل پایانی کتاب صوتی خدمتکار تماشا می‌کند نیز نمی‌توان حدس زد.

تعلیق بی‌وقفه؛ امضای فریدا مک فادن!

فریدا مک فادن استاد حس تعلیق و هراس است. او خوب می‌داند چطور اعتماد مخاطب را به خود جلب کند و درست زمانی که فکرش را هم نمی‌شود کرد، چهره‌ای جدیدی از ماجرای خود به نمایش بگذارد. شاید به همین دلیل باشد که قسمت سوم از سه‌گانه‌ی خدمتکار نیز درست مانند دو جلد قبلی کتاب «خدمتکار» و «راز خدمتکار» توانسته مخاطب را تا انتها همراه خود کند.

افتخارات کتاب خدمتکار تماشا می‌کند

• اثری از نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز، یواس‌ای تودی و وال استریت ژورنال
• پرفروش‌ترین اثر ساندی تایمز

نکوداشت‌های کتاب خدمتکار تماشا می‌کند

• فوق‌العاده‌ است. همه را یک‌باره خواندم. نمی‌شد آن را زمین گذاشت. (کاربر گودریدز)
• بعضی از پیچش‌های داستانی نفسم را بند می‌آورد. (کاربر گودریدز)
• من این کتاب را بلعیدم! حتماً برنامه‌تان را خالی کنید چون نمی‌شود آن را نصفه رها کرد. (کاربر گودریدز)

کتاب صوتی خدمتکار تماشا می‌کند را بشنوید اگر

• از گوش دادن به داستان‌های دلهره‌آور و پراضطراب ترسی ندارید.
• عاشق پیچش داستانی نفس‌گیر و پایان‌های غیرمنتظره هستید.
• تریلر روان‌شناختی و داستان‌های مهیج و جنایی را ژانر محبوب خود می‌دانید.

در بخشی از کتاب صوتی خدمتکار تماشا می‌کند می‌شنویم

دخترم مردی را کشت. دختر یازده‌ساله‌ام به مردی چاقو زده و حالا او مرده است. بعد از این که تمام ماجرا را می‌شنوم. آرزو می‌کنم که او را نکشته بود تا خودم با دست‌های خالی می‌کشتمش. واقعاً عذابش می‌دادم. آدا به شدت گریه می‌کند. صحبت کردن برایش مشکل است: «مامان خیلی متأسفم. نمی‌خواستم این کار رو بکنم. فقط... فقط می‌خواستم از اون اتاق بیام بیرون.» از او عصبانی نیستم. او هیچ عذرخواهی‌ای به من بدهکار نیست. از فکر اتفاقی که درست بیخ گوشم افتاده بود حالم بد می‌شود. من بودم که نیکو را به آن‌جا فرستادم تا کارهای روزمره‌شان را انجام دهد. در دفاع از خودم باید بگویم آن موقع بی‌خطر به نظر می‌رسید،‌ راه خوبی بود تا مسئولیت شکستن شیشه‌شان را بپذیرد. هرگز تصور نمی‌کردم...دستم را دور بدن لاغر آدا حلقه می‌کنم. «آدا،‌ تقصیر تو نیست، تو کاری رو کردی که باید می‌کردی. من... من هم بودم همین کار رو می‌کردم.»

فهرست مطالب کتاب صوتی