معرفی و دانلود کتاب صبح تایدواتر
برای دانلود قانونی کتاب صبح تایدواتر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صبح تایدواتر
کتاب صبح تایدواتر نوشتهی ویلیام استایرن، سه داستان کوتاه را پیش روی شما میگذارد. نویسنده در این داستانها از نگاه مردی که نمادی از شخصیت خودش است، تجربههایی را که در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی پشت سر گذاشته، مرور میکند و با بیانی تازه و باشکوه از فقدان، نژادپرستی، جنگ و مرگ سخن به میان میآورد.
دربارهی کتاب صبح تایدواتر
ویلیام استایرن (William Styron) در داستانهای کتاب صبح تایدواتر (A Tidewater Morning) با خلق شخصیتی به نام پل وایت هرست تجربههای زیستهی خود را بازتاب میدهد. سه داستان روز عشق، شادراچ و صبح تایدواتر در عین حال که میتوانند داستانهایی مستقل باشند با روای مشترک خود یه یکدیگر پیوند میخورند تا به این شکل نویسنده، مناظر ویرجینای دوران کودکی و جوانیاش را بازبیافریند.
در داستان «روز عشق»، پلِ بیستساله به عنوان ستوان نیروی دریایی عازم جنگ با ژاپن است. در میانهی انتظار برای اعلام زمان مأموریت، پل به خواب میرود و خاطرهای از دوران کودکیاش را در این خواب مرور میکند. او در عالم رؤیا زمانی را به یاد میآورد که امکان حملهی ژاپن به آمریکا در حد حدس و گمان مجلهها بود و مادرش از درد سرطان رنج میبُرد. خوابی که با زنده کردن رنج مواجههی پل با مرگ مادر، شکل مرگ و جنگ را در نظرش تغییر میدهد.
در داستان «شادراچ»، پل در سن دهسالگی به سر میبرد. او که تنها فرزند خانواده است، به همسایهشان که یک خانوادهی شلوغ و بینظم است، غبطه میخورد. یک روز پل با پیرمرد فرتوتی روبهرو میشود که قصد ورود به خانهی همسایهشان را دارد. مردی که سالها پیش در این خانه بهعنوان برده خدمت میکرده و حالا آمده تا در زادگاه خود بمیرد. اتفاق غیرمنتظرهای که به بار سنگینی بر دوش خانواده تبدیل میشود.
ویلیام استایرن در آخرین داستانش، «صبح تایدواتر»، گوشهای از زندگی پل سیزدهساله را به تصویر میکشد؛ پسرک در حالی که دارد برای کارفرمای بداخلاقش کار میکند، در فکر مادری است که هر لحظه به مرگ نزدیکتر میشود. از سوی دیگر جهان نیز آبستن وقوع جنگ جهانی دوم است. وحشت مرگ از هر سو پسر را محاصره کرده و تزلزل ایمان پدرش به خدایی که برای این رنجها کاری نمیکند، پایههای ایمان پل را نیز سست میکند.
تراژدی، عشق و مبارزه؛ نگاهی به اثر ماندگار ویلیام استایرن
ویلیام استایرن بهعنوان نویسندهی برندهی جایزهی پولیتزر در نقش زدن جزئیات داستانی به بهترین شکل عمل میکند و با قلم توانمندش، نثری پرشور را میآفریند که میتواند خواننده را به وجد بیاورد و احساسات مختلفی در وجودش زنده کند. او در این کتاب به مسائلی میپردازد که در طول زندگی خود با آنها درگیر بوده است؛ مسائلی مثل تراژدی جنگ، نژادپرستی و روابط پیچیدهی خانوادگی. استایرن در نهایت اثری خواندنی و تأثیرگذار را رقم زده که با ترجمهی آرش رضاپور و افشین رضاپور به فارسی برگردانده شده و انتشارات هنوز آن را روانهی بازار کتاب کرده است. گفتنیست در سال 1998 با الهام از داستان شادراچ، فیلمی به همین نام و با کارگردانی سوزانا استایرن، دختر نویسنده، تولید شد.
کتاب صبح تایدواتر برای چه کسانی مناسب است؟
اگر در پی خواندن داستانهایی هستید که از دل زندگی واقعی برآمدهاند و همچون واقعیت، رنج و شادیشان به هم آمیخته است، پس توصیه میکنیم مطالعهی این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب صبح تایدواتر میخوانیم
مىخواست با لحن اسکاتلندىها حرف بزند ولى لهجهاش اصلاً به آنها نمىخورد. بهنظر من این عیب کوچکى بود ولى همین تلاش براى تقلید، رفتار طنزآلودش را برجستهتر مىکرد. نیشخندزنان و با صورتى پر از کف صابون، حرف مىزد. کمى سیهچرده بود - بهنظرم مىشد او را ایرلندى سیاه نامید و لبخند که میزد، گونهاش قلمبه مىشد و صداى مهربان غرب میانهاىاش، آدم را به یاد کلارک گِیبل مىانداخت. زمانى فکر مىکردم اگر تراوش مردانگى او را جمع کنى و عصارۀ فرارش را بگیرى، به شکوه آدم دست خواهى یافت؛ اُدکلنی به نام کاک اند بالز با بوى چرم و عرق و باروت. در آن دوران، او براى من افسرى بىهمتا بود. در دانشگاه سیتادل مهندسى خوانده بود و آثار لانگفلو را مىشناخت. هرگز اسمى از فرانتس یوزف هایدن، آنتون چخوف یا ویلیام بلیک نشنیده بود. ولى براى من که یکى از طرفدارانش بودم، این بىاطلاعى که نقص جبرانناپذیرى بهحساب مىآمد، زیاد موضوع مهمى نبود.
از توى آینه نگاهى به کتاب استایلز انداخت و با لهجۀ ایرلندی گفت: «دارى موى دماغ کدوم دانشمند مىشى، داگى؟»
استایلز جواب داد: «هابز قربان. فیلسوف انگلیسى قرن هفدهم. اسم کتاب لویاتانه. تقریباً یه شاهکاره.»
از توى آینه نیشخند هالوران را مىدیدم. «یه خلاصهاى ازش بگو. بولشویکه یا ضدبولشویک؟»
استایلز مکثى کرد و گفت: «دقیقاً نمىشه گفت قربان چون دوران اون خیلى پیچیده بود و سالها قبل از مارکس زندگى مىکرد. بهنظرم با مفهوم دولت در مقام یه هیولای عظیمالجثه به ما گفت که چه بخواهی چه نخواهی همینه، اولین نقد توتالیتاریسم کمونیستی رو هم اون ارائه کرد. البته نمیشه هم گفت که مدافع دموکراسیه.»
«پس مثل اون یاروئه، چى بود اسمش، جان لاک؟»
استایلز گفت: «اوه دقیقاً. از این نظر که لاک هم یه لیبرال واقعى بود.»
فهرست مطالب کتاب
یادداشت مترجم
یادداشت نویسنده
روز عشق
شادراچ
صبح تایدواتر
فهرست نامها
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب صبح تایدواتر |
نویسنده | ویلیام استایرن |
مترجم | آرش رضاپور، افشین رضاپور |
ناشر چاپی | انتشارات هنوز |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 128 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6047-21-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |