معرفی و دانلود کتاب سویهها: مطالعهای در فلسفه هگل
برای دانلود قانونی کتاب سویهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سویهها: مطالعهای در فلسفه هگل
تئودور آدورنو در کتاب سویهها هگل را در قالبی جدید و متفاوت به مخاطبان معرفی میکند. وی در این اثر تفسیری انتقادی از فلسفهی هگل ارائه میدهد، چالشهای تفسیر آثار هگل را بازمینماید، این تصویر را که هگل فقط حامی جامعهی بورژوازی بود ناکامل میداند و از روش دیالکتیکی برای تجزیه و تحلیل آرای هگل بهره میبرد.
دربارهی کتاب سویهها
دانشجویانی که در سخنرانیهای تئودور آدورنو (Thoedor W Adorno) شرکت میکردند، بیشتر در دستهی چپهای رادیکال قرار میگرفتند که از هگل تصویری اینچنین داشتند: سخنگوی اعظم طبقهی بورژوای محافظهکار. آدورنو نیز مانند دانشجویانش چپ رادیکال بود؛ اما او یکی از عاشقان هگل بود و میدانست چگونه از تفکر دیالکتیکی مارکسیستها استفاده کند تا به دانشجویانش نکتهای را ثابت کند: اینکه با آرای فلسفی هگل، هر چقدر که دردناک باشند، بهدرستی روبهرو شوند و گوهر حقیقت را از همانجایی که آشکارا نادرست است، به چنگ آورند. برای آدورنو و دانشجویانش این نکته واضح بودکه ایدئالیسم هگل و کلیت او نادرست بود و برایشان دشوار بود این عقیدهی هگل را قبول کنند: «واقعیت عقلانی است و دولت تجسم عقل در واقعیت است.» اگر بخواهیم به طور خلاصه بگوییم، کلیت فلسفهی هگل نادرست بود؛ اما با اینحال حقیقت از همان نظریهای به دست میآمد که علم تجربهی هگل با آن آغاز میشد: علمی به نام پدیدارشناسی. در کتاب سویهها (Hegel – Three Studies)، پدیدارشناسی کانون توجه آدورنو قرار میگیرد.
یکی از اهمیتهای کتاب سویهها در این است که توجه همگان را به بحثهای هگل در باب «تجربه» جلب کرده است. مسئلهی تئودور آدورنو در این است که هم آثار هگل را بخواند و هم زمینهی تاریخی آنها را بهخوبی درک کند. آدورنو در دانشگاه آزاد برلین پس از گذشت 125 سال از مرگ هگل، دربارهی جنبهها و سویههای آرای وی سخنرانی کرد. سخنرانی آدورنو آنچنان گستردگی داشت که نتوانست همهی مباحث مرتبط با هگل را پوشش دهد و او بعدها در درسگفتارهایی رادیویی، سخنانش را تکمیل کرد. آدورنو یکی از استادان دانشگاه گوتهی فرانکفورت بود و بالتبع یکی از اعضای اصلی مکتب فرانکفورت به حساب میآمد. همانگونه که مشخص است، اعادهی حیثیت از ارزش حقیقت آثار هگل یکی از مضامین اصلی نظریههای انتقادی مکتب فرانکفورت بود. پیش از آنکه به سراغ رابطهی آدورنو و هگل برویم، بهتر است کمی دربارهی مکتب فرانکفورت بگوییم.
مکتب فرانکفورت یکی از مؤسسههای تحقیقات فلسفی و اجتماعی است که در سال 1923 در فرانکفورت بنیان نهاده شد. گروهی از روشنفکران عضو این مکتب بودند و نظریات مارکسیستی را در تحلیل و نقد اجتماعی به کار میبردند. ماکس هورکهایمر بنیانگذار این مکتب بود و نظریاتش بیشتر پیرامون نقش ایدئولوژی و فرهنگ در نابرابریهای اجتماعی بود. آدورنو بیشتر بر فلسفه، زیباییشناسی و نقد ادبی تمرکز داشت و در کنار او والتر بنیامین، تحولات فرهنگی ناشی از مدرنیته و تأثیر رسانههای جمعی را بررسی میکرد. آنها از سه طریق از هگل تأثیر پذیرفتند: روش دیالکتیکی، توسعهی تاریخی از طریق حرکت دیالکتیکی و مفهوم روح مطلق.
پس از جنگ جهانی دوم، آدورنو نگران عقلانیسازی و تبدیل به شیء شدن فرهنگ بود و این فرایند را تهدیدی جدی برای آزادی و تفکر انتقادی میدانست. تئودور آدورنو که در طول دوران زندگی خود عمیقاً با فلسفهی هگل درگیر بود، نقد و تفسیری جدید از او در کتاب سویهها ارائه کرد. وی بر جنبههای دیالکتیکی و انتقادی آرای هگل پرداخت و به دنبال روشی از تفکر بود که مقابل فرایند جامعهی سرمایهداری مقاومت کند. او مفهوم «دیالکتیک منفی» را در کانون توجه قرار داد و تمایل دیالکتیک سنتی هگل را بهسوی سنتز عنوان کرد. وی یکی از راههای تفکر انتقادی در باب هگل را مقابله با چالشهایی مانند تناقضات حلنشدهی هگل میداند. آدورنو در جای دیگری از کتاب بر زیباییشناسی از نگاه هگل میپردازد، نقش فرهنگ و هنر را در نقد تضادهای اجتماعی بررسی میکند و همینطور استانداردسازی و تبدیل به شیء شدن فرهنگ را در جامعهی سرمایهداری زیر ذرهبین قرار میدهد.
کتاب «سویههای فلسفهی هگل» برای اولینبار به زبان آلمانی در سال 1957 منتشر شد و سپس با اضافاتی که تئودور آدورنو بعدها اضافه کرد، در 1963 تجدید چاپ گشت. ترجمهی انگلیسی این کتاب را انتشارات دانشگاه امآیتی با ترجمهی شری وبر نیکولسن، مترجم مشهور آثار آدورنو، در مجموعهی تفکر اجتماعی آلمانی منتشر شد. محمدمهدی اردبیلی به همراهی حسام سلامت در ابتدا برگردان انگلیسی را برای ترجمه به زبان فارسی برگزید و سپس از یگانه خویی درخواست کرد متن نهایی را با اصل آلمانی آن مطابقت دهد. خویی در بازبینی متوجه شد که ترجمهی انگلیسی با اثر آلمانی آدورنو اختلافات فاحشی دارد و تصمیم گرفت خطاهای راهیافته را تصحیح کند. سرانجام تلاش این سه پژوهشگر را انتشارات ققنوس به چاپ رسانده است.
در نکوداشت کتاب سویهها
- این کتاب نمونهای است برای دانشجویانی که میخواهند متون دشوارفهم را به شیوهای درست متوجه شوند. (مجلهی فلسفهی علوم اجتماعی، 1999)
کتاب سویهها برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به فلسفهی هگل علاقه دارید، کتاب سویهها را بخوانید.
در بخشی از کتاب سویهها: مطالعهای در فلسفه هگل میخوانیم
بنابراین دیالکتیک، در مقام مظهر فلسفهی هگل، قابل قیاس با اصلی روششناختی یا هستیشناختی که معرف فلسفهی وی باشد نیست، به آن طریقی که مثلاً آموزهی ایدهها [نظریهی مُثُل] مشخصهی افلاطونِ دورهی میانی یا مونادولوژی مشخصهی لایبنیتس است. دیالکتیک نه صرفاً روشی است که روح به اتکای آن از زیر بار تعهد به ابژهاش شانه خالی کند - دیالکتیک، نزد هگل، به معنای دقیق کلمه برخلافِ این [رویکرد] عمل میکند، و در نوعی مواجههی دایمی ابژه با مفهومش به سر میبرد - و نه جهانبینیای است که آدمی باید واقعیت را بهزور به شاکلهی آن درآورد. همانطور که دیالکتیک نظر مساعدی به تعاریف منفرد ندارد، خود نیز به تعریف تن نمیدهد. دیالکتیک تلاشی است مجدانه برای یکی کردنِ [از یک سو] آگاهی انتقادی عقل از خودش و [از سوی دیگر] تجربهی انتقادی در قبال برابرایستاها [یا ابژهها]. مفهوم علمی اثبات [یا تصدیق] جایگاهش را در قلمرو مفاهیمی مجزا و صُلب، همچون نظریه و تجربه، مییابد که هگل با آنها سر جنگ داشت. با این حال، اگر قرار باشد آدمی کند و کاوی دقیق در اثبات[پذیری] نزد خود [هگل] انجام دهد، آنگاه همان برداشت از دیالکتیک که جاهلان سر آن دارند که به مثابهی قسمی تنگنای مفهومی کنارش گذارند، در آخرین مرحلهی تاریخ به اثبات میرسد؛ و این را تا آنجا پیش برده که دربارهی هر تلاشی برای وفق دادن خویش با آنچه صرفاً ادعاست حکم میکند و این کار را بدون خودسرانگی ادعایی این برساخت دیالکتیکی به انجام میرساند: هیتلر بر مبنای ایدئولوژی خودش، و در مقام خادم منافع نیرومندتر، میخواست بلشویسم را نابود کند، در صورتی که این خودِ جنگ او بود که سایهی غولآسای جهان اسلاویک را بر سر اروپا انداخت، همان جهان اسلاویکی که هگل پیشتر این بیان شوم را دربارهاش به کار برده بود که هنوز وارد تاریخ نشده است. توانایی این پیشگویی اما ناشی از نوعی نگاه تاریخی پیامبرانه - که هگل جز به چشم تحقیر به آن نمینگریست - نبود، بلکه برآمده از نیرویی برسازنده بود که تماماً به آنچه هست میپردازد، بیآنکه از خود در مقام عقل، نقد، و آگاهی از امکان صرفنظر کند.
فهرست مطالب کتاب
مقدمهی مترجمان
سویهها: مطالعهای در فلسفهی هگل
ارجاعات آدورنو
یادداشتهای مترجمان
منابع مترجمان
واژهنامهی سهزبانهی آلمانی – انگلیسی - فارسی
نمایه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سویهها: مطالعهای در فلسفه هگل |
نویسنده | تئودور آدورنو |
مترجم | محمدمهدی اردبیلی، حسام سلامت، یگانه خویی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 120 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-278-431-5 |
موضوع کتاب | کتابهای فلسفه |