معرفی و دانلود کتاب ساعت دل: ارتباط گرفتن در اینجا و اکنون
برای دانلود قانونی کتاب ساعت دل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ساعت دل: ارتباط گرفتن در اینجا و اکنون
«من خوشپوشم. وضعیت مالی و شغل خوبی دارم. پس چرا کسی مرا دوست ندارد؟» این پرسشی است که تدی با غم و خشم آن را مطرح میکند و بهدنبال پاسخ آن، به اتاق مشاوره با اروین یالوم آمده است. کتاب ساعت دل ما را نیز به این اتاق دعوت میکند تا شاهد شیوهی درمان مراجعانی با مشکلات مختلف باشیم و بتوانیم چالشها و آسیبهای روحی خود را نیز بهتر تشخیص دهیم و تعارضهای درونیمان درک کنیم. دکتر یالوم این کتاب را با همکاری فرزندش، بنجامین یالوم که او نیز در زمینهی مشاورهی خانواده تخصص دارد، تحریر کرده است.
دربارهی کتاب ساعت دل
اوضاع خوب نیست. جهان متلاطم است و همهچیز، از جمله ارتباط میان انسانها، مدام پیچیده و دشوارتر میشود. در این میان اروین یالوم (Irvin Yalom) نیز به 93 سالگی رسیده و حافظه و قدرت جسمانیاش در حال افول و تحلیل رفتن است. خود او ما را از اتفاق بدتری میترساند: مرگ. این دغدغهی ذهنی او را نیمهشب از خواب میپراند و وادارش میکند تا دست به قلم برده و تحریر کتاب ساعت دل (Hour of the Heart) را آغاز کند. او نگران است؛ ما نیز همینطور. او برای مراجعانش که تصور میکنند بدون اروین یالوم نمیتوانند درمان شوند و میترسند که جلسهی بعدی مشاورهشان بر سر مزار این روانکاو برگزار گردد، دلهره دارد. بههمین دلیل با کمک و همکاری فرزندش، بنجامین یالوم (Benjamin Yalom) کتاب حاضر را تحریر کرده تا قبل از اینکه حافظهاش به کلی از دست رود یا رهسپار دیاری دیگر شود، اثر خود را به اتمام رسانده و در اختیار علاقهمندان قرار دهد.
کتاب ساعت دل، ابتدا با بیان احساسات شخصی اروین یالوم دربارهی همسرش آغاز میشود؛ زنی که بیشتر از 60 سال است او را میشناسد. مرلین از ماهها پیش، به سرطان مبتلا شده است. ترس از دست دادن مرلین و تنها شدن، یالوم را نگران و بیقرار کرده و باعث کابوسهای شبانهی او شده است. در ادامهی کتاب، به اتاق درمان این روانکاو میرویم؛ جایی که مراجعان گوناگون بهسراغش میآیند و از مشکلات خود میگویند. یکی از این مراجعان زنی است به مارتا. مارتا هیچ مشکلی ندارد. حال او به طرز شگفتانگیزی خوب است! با وجود اینکه والدینش در کودکی از همدیگر جدا شدهاند و پدرش او و مادرش را رها کرده و ناپدید شده، هیچ گله و یا اعتراضی ندارد.
وضعیت مارتا برای اروین یالوم قابل تحمل نیست. او از مارتا میخواهد که برای چند دقیقه نقشهایشان را با یکدیگر جابهجا کنند. مارتا روانکاو شود و یالوم مراجع. حالا مارتا باید از یالوم دربارهی زندگی و احساساتش سؤال کند، اما جز سکوت، چیزی نصیب یالوم نمیشود. این سکوت آنقدر ادامه پیدا میکند تا زمان جلسهی درمان بدون مطرح شدن حتی یک پرسش، به اتمام میرسد. شاید تصور کنید این وضعیت یک شکست قطعی است، اما خوشبختانه مارتا نظر دیگری دارد. او حالا به مشکل خود پی برده: ترس. او میترسد که چیزی بگوید. در ذهنش همهچیز مبهم و بهمریخته است. اقرار این مشکل، کار را برای اروین یالوم ساده میکند؛ حالا یالوم میداند که باید مارتا را از دنیای غبار گرفتهی ذهنش نجات دهد.
یکی از نکات مهمی که اروین یالوم و بنجامین یالوم در کتاب ساعت دل برای ما مطرح میکنند، تشخیص مشکل و درمان شدن خود درمانگر در اتاق درمان است. اروین یالوم در طول جلسهی روانکاوی به معضلات خود نیز پی میبرد؛ مثلاً در جلسهی درمان مارتا متوجه میشود که آدمها نمیتوانند با او بهراحتی گفتوگو کنند. تمام تلاشهایش در راستای مهربان و نقدپذیر بودن با شکست مواجه شده و همچنان از نظر دیگران، استادی والامقام است که نظراتش سراسر صحیح هستند و نباید او را به چالش کشید؛ بنابراین باید بیشتر تلاش کند تا همین مشکل را نیز از بین ببرد و ثابت کند که برای شنیدن نقد و پیشنهاد، آماده است.
کتاب ساعت دل ما را با مراجعانی مواجه میکند که به احتمال زیاد با بسیاری از آنها همدردیم. گاهی اوقات حس میکنیم که همهچیز ملالآور و بیهوده است و در این احساس میتوانیم با «میلی» همذاتپنداری کنیم. روزها پیش میآیند که خود را دوست نداشتنی و منفور میپنداریم؛ در این زمینه «تد» حال ما را خوب میفهمد. خوشبختانه اروین یالوم برای تمام این معضلات و کشمکشهای درونی ایدهها و توصیههای خوبی ارائه میدهد که میتوانیم از آنها برای بهبود حال خود و اطرافیانمان بهره ببریم.
کتاب ساعت دل با ترجمهی رضا احمدی در انتشارات میلکان منتشر شده است.
کتاب ساعت دل برای چه کسانی مناسب است؟
زندگی پر از مشکلات غیرمنتظره است که هنگام روبهرو شدن با آنها، حس میکنیم دیگر از دست خودمان کاری ساخته نیست و روح و روانمان در معرض نابودی قرار گرفتهاند. در این شرایط چارهای نداریم جز اینکه بهسراغ متخصصی برویم که بتواند ابعاد مختلف شخصیتمان را تحلیل کند و حال و احساساتمان را به بهبودی رساند؛ اروین یالوم یکی از همین افراد است. او جدالهای درونی و آسیبهای روانی برخی از مراجعانش را با کمک پسرش، بنجامین یالوم، در کتاب ساعت دل گردآوری کرده و این اثر را به افرادی که دوستدار روانشناسی و شیوهی درمانی یالوم هستند، ارائه میدهد.
در بخشی از کتاب ساعت دل: ارتباط گرفتن در اینجا و اکنون میخوانیم
بعد از صبحانه، نگاهی به برنامهام انداختم. آن روز فقط دو جلسه در پیش داشتم. اولی جلسهی پایاندوره بود؛ آخرین جلسه با جری، بیماری که یک سال بود ملاقاتش میکردم. وکیلی موفق و چهلوچندساله، که به جلسات درمان میآمد تا پاسخ سؤالاتش را پیدا کند، البته پس از اینکه نامزدش بعد از دو سال، ترکَش کرده بود و سومین رابطه از یک سلسله روابطِ منتهی به شکست را رقم زده بود.
در اولین ملاقاتمان گفته بود: «نمیفهمم چرا. من یه خونهی عالی دارم، یه شغل فوقالعاده و یه عالم پول. چرا ازم خوششون نمیاد؟! منظورم اینه که خودت ببین.» و به کتوشلوار شیک و گرانقیمتی که به تن داشت، اشاره کرد.
نمیشد جری را جزء افراد خونگرم یا دلگرمکننده به حساب آورد. پرتوقع و اغلب انتقادگر بود. دربارهی هزینهی جلسات درمانی غر میزد، پیشنهاد داد برای رسیدگی به گیاهان مسیر ورودی دفترم، باغبان بهتری پیدا کنم، و یک بار که وارد دفتر شد، به آثار هنری روی دیوارها نیشخند زد.
در چند جلسهی اول، چندین بار به من گفته بود که به سراغم آمده، چون شنیده بهترین هستم و خودش هم لایق بهترینهاست. اما بهزودی موجی از ناامیدی در نگاهش منعکس شد که آشکارا میپرسید چطور هنوز نتوانستهام مشکلاتش را حل کنم؟ نگاهش به وضوح به من میگفت که شاید بهترین نباشم.
بااینحال، به مرور زمان، به موفقیتهایی دست پیدا کردیم. چه چیزی کارساز بود؟ دو عامل مهم در این مسیر به ما کمک کردند. نخست آنکه جری انگیزهی بالایی برای ایجاد تغییر در زندگیاش داشت. با وجود ظاهر خشن و پرتوقعش، پذیرفته بود که بهنحوی در مشکلات روابطش سهم دارد و آماده بود هر کاری که لازم است، انجام دهد تا این مشکلات را برطرف کند. وظیفهی من این بود که آرامَش کنم، به او فرصت بدهم نفس بکشد، و نشانش دهم که بخشی از مشکل این است که از خودش توقع بیش از حد دارد و درعینحال از من هم توقع دارد تا بهشکل معجزهآسایی او را «درست» کنم.
یک بار به او گفتم: «فکر کن چند دقیقهای جای نامزدت باشی. اگه تو بهترین نبودی، اگه ظاهر و زندگیت کاملاً مرتب و بینقص نبود، اگه در آغوش جری کامل به نظر نمیرسیدی، چی؟ جری بازم دوستت داشت و ازت حمایت میکرد؟»
گفت: «بعید میدونم.»
«بهجاش، انقدر ازت انتقاد میکرد که آخرش احساس بدی به خودت و رابطهت پیدا میکردی. و...؟» سؤال را معلق گذاشتم.
جری کمی به فکر فرورفت و درنهایت گفت: «و احتمالاً دیگه توی رابطه نمیموندم.»
فهرست مطالب کتاب
ساعت دل
مقدمه
فصل یکم: یک روز از زندگی درمانگری کهنسال
فصل دوم: اگر توانستم از آن سیاهچال بیرون بیایم
فصل سوم: قرار دومی در کار نیست
فصل چهارم: استعمار یا خودنمایی
فصل پنجم: مثل ستارهی دنبالهداری که مدارش را کامل میکند
فصل ششم: حافظه، آه، حافظه
فصل هفتم: جدال با آرامش
فصل هشتم: اینوازیونه و اگرسیونه
فصل نهم: دریچههای چرا، زمزمههای چهوقت
فصل دهم: تنهای تنهای تنها
فصل یازدهم: مبادلهی کالا به کالا
فصل دوازدهم: اضطراب آلبرت
فصل سیزدهم: جدال با آرامش، دوئل با تروما
فصل چهاردهم: سختگیری با مهر
فصل پانزدهم: بیا نقشهایمان را عوض کنیم
فصل شانزدهم: بدترین کابوس من
فصل هفدهم: حافظه، کجایی حافظه!؟
فصل هجدهم: تولد جودی استاینبرگ
فصل نوزدهم: روزهای ملالآور در لندن
فصل بیستم: شروعی وحشتناک
فصل بیستویکم: آغازی فوقالعاده
فصل بیستودوم: زوال عقل، آه، زوال عقل
پسگفتار
سپاسگزاریها
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ساعت دل: ارتباط گرفتن در اینجا و اکنون |
نویسنده | اروین یالوم، بنجامین یالوم |
مترجم | رضا احمدی |
ناشر چاپی | نشر میلکان |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 264 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-254-816-2 |
موضوع کتاب | کتابهای روان درمانی، کتابهای خاطرات، کتابهای روانشناسی بالینی |