معرفی و دانلود کتاب روزها و رویاها
برای دانلود قانونی کتاب روزها و رویاها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روزها و رویاها
قصه خودخواهی زن و صبوری مرد و عشق و جدایی در کتاب روزها و رویاها به تصویر کشیده میشود. پیام یزدانجو با روایتی متفاوت در قالب یک داستان، به فلسفه، موسیقی، ادبیات و از همه مهمتر عشق میپردازد و حکایت آشنایی زن و مردی را بازگو میکند که هر یک دغدغهها و نگرانیهای خاص خود را دارند.
درباره کتاب روزها و رویاها:
رمان روزها و رویاها قصهی آشنای دو انسان را روایت میکند، انسانهایی که نیروی عشق پیونددهنده میانشان است و بعد بینشان فاصله میاندازد. حکایتهایی خواندنی و پرتعلیق که مخاطب را از همان آغاز بر سر ذوق میآورد، با وجود اینکه همزمان احساس نگرانی، نافرجامی و ترس را نیز به همراه دارد.
آرش یکی از شخصیتهای اصلی داستان، 30 ساله، خواننده، نوازنده و ترانهسرا و فراغالتحصیل رشته ادبیات فرانسه است که سبکی متفاوت و بینشی منحصربهفرد نسبت به زندگی و اطرافیانش دارد. آدمهای اهل مبالغه و ادا درآوردن حالش را بههم میزنند. جمع دوستانه مخصوص به خود را دارد و از این رو نگاهش به عشق نیز خاص و متفاوت از دیگران است.
بیتا شخصیت اصلی دیگر داستان، زنی است که پیش از این طعم ناخوشایند طلاق را حس کرده و یک دختر به نام هانا دارد. بیتا 28 ساله، عکاس، شاعر و کتابخوان و دانشآموخته رشته معماری است و برخلاف آرش به هیچ وجه نگرانی و ترسی نسبت به آینده ندارد. او مدام به گذشته فکر و در آن زندگی میکند و ذهن پریشان و آشفتهاش از تجربههای بد گذشتهاش نشأت میگیرد، چیزی که آرش از همان ابتدا متوجه میشود. بیتا در آغاز رابطه، وجود دخترش هانا را همچون راز مخفی نگه میدارد. داستان در یک بازه زمانی 11 ساله، به چالشها و رابطه پرپیچوخم بیتا و آرش میپردازد.
آرش و بیتا که هر دو هنرمند هستند، در یک مهمانی به طور اتفاقی یکدیگر را میبینند و با هم آشنا شده و در این بین دوستانشان نیز به عنوان شخصیتهای فرعی داستان وارد میشوند. پدر و مادر آرش در روزهای پیش از انقلاب به علت فعالیتهای سیاسی دستگیر شده و مدتی را در زندان میگذرانند و بعد از آزادی، ایران را ترک میکنند و آرش نزد مادربزرگش میماند.
رمان روزها و رویاها (The days and the dreams) دارای 5 فصل است که هر کدام روایتی ساده دارند، اما ذهنیت شخصیتهای اصلی داستان از پیچیدگی خاصی برخوردار است. در بخشهایی از رمان، آرش نظریات فلسفی خود را مطرح میکند و بیتا بدون آنکه سخنی بگوید میکوشد ساختارهای نامشخص و بلاتکلیف ذهن آرش را به یکدیگر مرتبط کند. آرش همه چیز را مسخره و بیهوده میداند، تصور میکند انسانها بیارزش هستند و رفتارهایی ناپسند دارند. با این حال عاشق بیتا میشود و با چالشهای بسیاری روبهرو میگردد.
پیچیدگی روایتها از ویژگیهای این کتاب به شمار میرود. در این اثر شما با موسیقی، ادبیات و فلسفه مواجه میشوید و پی گرفتن داستان برایتان جذابیت بیشتری پیدا میکند. نامهای شاعران و نویسندگان و کتابهای معروف همچون فروغ فرخزاد، مارگیت دوراس، سوزان سانتاگ و اوریانا فالاچی در این کتاب آورده شده است.
پس از گذشت مدتزمانی از ارتباط آرش و بیتا، کمکم تحمل حضور هانا برای آرش سخت میشود. او میخواهد از ایران برود. از این رو در فصلهای پایانی کتاب بین رفتن و ماندن میان دو شخصیت اصلی داستان درگیری و جدال صورت میگیرد.
تصمیمگیری در لحظات سخت و حساس زندگی، محوریت اصلی این رمان محسوب میشود. پیام یزدانجو به خوبی این حس تعلیق و تردید را نشان میدهد. او زندگی را پر از لحظاتی میداند که خود را فراموش میکنیم و حتی به یاد نمیآوریم و شخصی که در آینه میبینیم برایمان آشنا نیست. این بیگانگی با خود، میتواند ناشی از یک ناکامی و تجربه ناخوشایند باشد.
نویسنده از قلم خوبی برخوردار است. کتاب «شببهخیر یوحنا»ی او توانست در سال 1381 جایزه بنیاد گلشیری را دریافت کند. در رمان روزها و رویاها نشانههایی از مکانهایی که پیام یزدانجو به آن جا سفر کرده از جمله هند و پاریس به چشم میخورد.
کتاب روزها و رویاها به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به داستانهای عاشقانه علاقهمند هستید، این رمان را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب روزها و رویاها میخوانیم:
به رشت که رسیدند، بیتا هانا را به خانهی مادربزرگاش برد. علاقهای به معرفی «همسر»اش نداشت. دو ساعت بعد، دوباره پیش آرش برگشت. بعدِ یک هفته، حالا بدون هانا، دوباره تنها بودند. در بندر انزلی، دو سه ساعت کنار ساحل قدم زدند و برای «خرید زدن» به رشت برگشتند. از دورهگردها «مایعات و مخلفات» خودشان را خریدند، و از فیلمفروشها «یک فیلم جدید آلمانی که تازه توی آمریکا روی پرده رفته» بود. آن شب، در ماسوله، شبنشینی دونفرهشان با تماشای زندگی وحشی آغاز شد. زندگی و سفرهای اوشی اوبرمایر، مدل و هنرپیشه و از شورشیان دههی شصت، که از چهرههای تبلیغاتی برای جنبش «ضدفرهنگ» در آن دهه بود، و بعدتر با عشقاش به سفر شش ساله، به هند و مکزیک و «دور دنیا»، میرفت. ترانهی اول و آخر فیلم را ویله والو خوانده بود. شراب تابستان، همان ترانهی سرخوشانه که لی هیزلوود در اوج دههی شصت خوانده بود و بعدها خوانندههای زیادی آن را دوباره میخواندند، مثل لانا دل ری، که آرش آن را بعدها در فرانسه میشنید، بعد از آهنگ حسرتآور دیگری از همان خواننده، اندوه تابستانه.
آخر شب، قبل خواب و زیر آسمان پرستاره، بیتا از «خاطرههای سالهای دور»اش گفت، از مادرش که کودکیِ دلپذیری نداشته، و از پدربزرگاش که مادرش را همیشه در باغشان با ترکه و به هر بهانه تنبیه میکرده، از خواهرش بهار، که دو ماه بعدِ تولدش مرده بود. حرفهایی که آرش اصلاً نشنیده بود، و قبلاً هم علاقهای به شنیدن آنها نداشت. بیتای سه ساله سرمای شدید خورده بود. بهار هم مریض شده بود و سه روز بعد مرده بود. مادرش هنوز و مثل همیشه او را مقصر میدانست. بهار را بدون اجازه بوسیده بود. و با بوسه بیماریاش را به خواهر کوچکاش داده بود، دختری که بوسهی مرگآور داشت. بعد از آن ماجرا و دو سال بعد، پدرش مرده بود. جنگ بود و بیتا و مادرش ماندگار شده بودند. در تهران. و آنجا در جنگ خودشان میجنگیدند. «زندگی بخور و نمیر»، بدون حق بیمه و حق بازنشستگی و هر حق دیگری. زندگی با پسانداز مادرش، که مربی شنا بود و اجازه و امکان کار نداشت. کار دیگری هم بلد نبود، و کار دیگری هم برایاش وجود نداشت. بالاخره دل پدربزرگاش به رحم آمده بود، مقرریِ مختصری برای دختر و نوهاش میفرستاد. سهم زمینخوردگان، رنج و تحقیر و تنگدستی، که هنوز و تا حدی ادامه داشت. بیچارگان به آسمان نزدیکتر نبودند.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: سرخوشی
فصل دوم: زیبایی
فصل سوم: جاودانگی
فصل چهارم: سفر
فصل پنجم: بخشایش
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روزها و رویاها |
نویسنده | پیام یزدانجو |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 201 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-914-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی ایرانی |