معرفی و دانلود کتاب تعمید
برای دانلود قانونی کتاب تعمید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تعمید
گویندهی اخبار برای اولینبار در زندگیاش خبر خوبی میدهد: «مجسمهی اصلی میدان شهر قرار است بهزودی دزدیده شود.» خبرگزاریها و رسانهها همگی در میدان شهر جمع شدهاند تا این خبر خوب را پوشش دهند. کتاب تعمید نوشتهی مسعود ریاحی ما را به دنیایی پوچ و ابزورد میبرد تا با آدمهایی آشنا شویم که تراژدی را تا انتها طی کردهاند و حالا به کمدی رسیدهاند. این کتاب داستانهای کوتاه گوناگونی را در دل خود جای داده و با نگاهی نو و منحصربهفرد به زندگی نگاه میکند.
دربارهی کتاب تعمید
پدر روی زمین افتاده. از درون مغزش خون به سمت آسفالت خیابان جاری میشود و تمام کوچه را به رودخانهای سرخرنگ تبدیل میکند؛ این اتفاقی است که دائماً رخ میدهد. پدر، هر روز حوالی ساعت 8 صبح، لباسهای رسمیاش را میپوشد، بهطرف پنجره میرود و خود را پایین میاندازد. همسایهها دیگر به این منظره عادت کردهاند، حتی بعضیها خسته شدهاند و بدوبیراه میگوید، اما عابرانی که از شغل رسمی پدر بیاطلاعاند در اطراف او پول و سکه میریزند و خرج زندگی پدر و فرزندانش را تأمین میکنند. این کار قبلاً سادهتر انجام میشد اما امروزه دیگر بهمحض پایین پریدن و پهن شدن کف آسفالت خیابان، آتشنشانی و اورژانس سر میرسند و کاسبی پدر را کساد میکنند. البته حالا دیگر پدر این کارها را بهقصد کسب درآمد انجام نمیدهد و بهصورت تفریحی و هر وقت که دلش بخواهد پایین میپرد؛ اما وظیفهی فرزند ارشد اوست که شغل پدر را زنده نگه دارد؛ به همین علت حرفهی خودکشی کردن حالا به وظیفهی شخصیت اصلی داستان تعمید تبدیل شده است.
مسعود ریاحی در کتاب تعمید ما را با شخصیتهای دیگری هم آشنا میکند؛ آدمهایی که در داستانهایی به نام «علیمردون تفنگتو بردار بریم طهرون» و «رودهی کوچک» زندگی میکنند. این آدمها هم همچون مرد خودکشیکنندهی قصهی تعمید بخت و اقبال روشنی ندارند و با انواع بدبختی و مشکل روانی دستوپنجه نرم میکنند؛ مثلاً یکی از آنها آقای شمشیری است که در داستان «یک روز آقای ناظری در رودخانه غرق شد» حضور دارد. از اقبال بد و بخت سیاهش، هر کدام از همکارانش که میخواهند خود را در آب غرق کنند به رودخانهی روبهروی اتاق کار او میآیند. آقای شمشیری همیشه نخستین کسی است که این وضعیت را میبیند و مجبور است به دیگران ثابت کند که دروغ نمیگوید و واقعاً آدمهایی مانند آقای ناظری گم نشدهاند، بلکه خود را در رودخانه غرق کردهاند. مسعود ریاحی ما را به اتاق کار آقای شمشیری میبرد تا با رنجی که او از دیدن همکاران و شنیدن فریادهای آنها میشنود، مواجه شویم.
کتاب تعمید روایتگر زندگی آدمهای خسته و وامانده است؛ افرادی مثل علیمردان که گم شدن تفنگ برنو را بهانه میکنند تا دمار از روزگار دیگران دربیاورند و به همه تهمت دزدی بزنند؛ اما در نهایت، ماه از پس ابر بیرون میزند و خود با تفنگی که پنهان کردهاند، قربانی میشوند. کتاب تعمید زندگانی پر رنج و کاملاً پوچ شخصیتهای بیانگیزه و گرفتار را به ما نشان میدهد که دیگر حسی نسبت به زندگی خود و ادراکی از جهان پیرامون ندارند. آنها به دردها و غمهای گوناگونی دچار شدهاند که ریشهی رنجهایشان را به یاد ندارند. شخصیتهای این داستانها با اسامی مختلف در میان ما زندگی میکنند و خوب است که بتوانیم آنها را بشناسیم و درکشان کنیم.
کتاب تعمید به کوشش نشر نیماژ منتشر شده است.
کتاب تعمید برای چه کسانی مناسب است؟
داستانهای این کتاب چیزی شبیه به زندگی ماست. مملو از آدمهایی سرگردان که نمیدانند چه میخواهند! از زندگی متنفرند اما نمیتوانند آن را رها کنند و برای حفظ این داشتهی منفور به طناب دار چنگ میزنند و بهسوی مرگ میدوند! شخصیتهای کتاب تعمید، شوربخت هستند؛ اما زندگیشان را پیش میبرند و سعی میکنند تا حال بهتری داشته باشند. این کتاب برای کسانی که دوست دارند داستانهایی ابزورد و پوچگرایانه را بخوانند، خواندنی و جالب است.
در بخشی از کتاب تعمید میخوانیم
گویندهی خبر کمی با آنها صحبت میکند تا دلایلِ موافقت و مخالفت هر یک را بداند و قضیه برای بینندهها بیشتر و بهتر روشن شود. بعد از کمی بالارفتنِ صدای هر مهمان، که اگر گوینده دخالت نمیکرد، بالاتر نیز میرفت، برنامهی خبری تمام میشود و تا برنامهی خبری بعدی مردم منتظر میمانند تا ببینند چه خواهد شد.
خبر، بهسرعت، از خبرگزاریها و روزنامهها و شبکهها و دهها جای دیگر نیز منتشر میشود و آنها نیز مسئله را پشتِ میزهایی گرد و مربع به بحثوبررسی میگذارند. در این میان، کارشناسان خُبره و مجرب، در زمینههایی که مربوط به مسئله بوده دعوت میشوند و مدام صحبت میکنند.
یکی از روزنامهها تقریباً بهصورت روزشمار به بخشی از تاریخچهی میدان میپرداخت و با کسانی گفتوگو میکرد و از آنها دربارهی این قضیه که آیا موافق و یا مخالفاند نیز میپرسید. روزنامهی دیگری به وزن و حجم و چگالی سازهی میدان پرداخت و اجزای تشکیلدهندهی آن را به روشنی تشریح کرد و گزارشی تهیه کرد که بهطور دقیق و واضح افشا میکرد سازهی وسط میدان «دقیقاً» از چه ساخته شده بود و مابقی روزنامهها را که سالهای پیش، یا حتی همین الان، اجزای تشکیلدهندهی سازه را بهگونهی دیگری شرح داده بودند و دقت کافی در تشخیص نوع آنها نداشتهاند به نقد میکشید. طوری که آن روزنامهها، فردای آن روز چارهای نداشتند جز پاسخدادن به آن نقدها و چه بسا اتهامها.
در این چند هفتهی انتشار خبر تا روز واقعه، مردم نیز در اتوبوسهای تندرو و کندرو، تاکسیهای شخصی و تاکسیهای تاکسیرانی، مترو و صفهایی که گاهی برای گرفتنِ نان یا ورود به بعضی جشنوارههایی که لازم بود برای ورود به آنها صف بست، و البته بسیاری جاهای دیگر اعلام موافقت یا مخالفت میکردند و البته این همیشه به آرامی اتفاق نمیافتاد. گاهی کسی در میان جمعیت، صدایش را بلند میکرد و خب این قضیه باعث میشد صدای کسی که آن صدای بلند بهسمتش بود نیز بلند شود.
فهرست مطالب کتاب
تعمید
علیمردون تفنگتو بردار بریم طهرون
آن جا که مروی به ناصرخسرو میرسد
آن جا که برجهای آجرپزی است
رودهی کوچک
رودهی بزرگ
دستگاه گوارش
یک روز آقای ناظری در رودخانه غرق شد
پخشِ زنده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تعمید |
نویسنده | مسعود ریاحی |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 98 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-659-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |