معرفی و دانلود کتاب داستان پریان

معرفی کتاب داستان پریان

اگر در گروه افراد معتقد به تئوری دنیاهای موازی جای می‌گیرید، پس همین‌ حالا کتاب داستان پریان را در دست بگیرید. استیون کینگ، نویسنده‌ی صاحب‌نام دنیای ادبیات، از جهانی خواهد گفت که در آن، سفر به یک جهان دیگر کار ناممکنی نیست. چارلی، پسر نوجوان داستان، قهرمان این سفر بزرگ است. او که در زندگی خود تنها یک پسر معمولی‌ست، هیچ‌ خبر ندارد می‌تواند در جهانی دیگر، قهرمان بزرگ یک سرزمین و شاهزاده‌ی آن باشد. این کتاب در دسته‌ی پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌‌ تایمز است.

درباره‌‌ی کتاب داستان پریان

چارلی یک پسربچه‌ی دبیرستانی و معمولی‌ست، البته تنها از نگاه کسانی که خوب او را نمی‌شناسند. هیچ‌کس خبر ندارد که چارلی در سرزمینی ناشناخته و جهانی موازی قرار است ناجی بزرگ شهر باشد! استیون کینگ (Stephen King) نویسنده‌ی رمان داستان‌ پریان (Fairy Tale) ما را به دنیای منحصر‌به‌فرد و جادویی پسری به‌ظاهر معمولی خواهد برد.

چارلی رید هیچ ‌تفاوتی با باقی پسربچه‌های مدرسه ندارد. او حالا به هفده‌سالگی رسیده و در بیسبال و فوتبال حرف اول را می‌زند. در یک کلام چارلی یک دانش‌آموز فوق‌العاده و شایسته است. با‌این‌حال، کمتر کسی از بار سنگینی که او در زندگی حمل می‌کند خبر دارد. چارلی تنها ده‌ساله بود که مادرش را از دست داد، آن هم به‌طور ناگهانی و در یک تصادف سخت. غم از دست رفتن مادر چارلی هیچ‌وقت او را رها نکرد و پدرش را نیز به یک دائم‌الخمر تبدلی کرد. حالا این چارلی بود که باید مراقب خود و پدرش می‌بود. تنها نقطه‌ی روشنایی و امید زندگی چارلی، حضور سگ وفادارش و استادی پیر به نام هوارد بودیچ بود. گرچه هیچ‌کس از بودیچ خوشش نمی‌آمد و تقریباً همه از او دوری می‌کردند، با‌این‌حال، سر زدن به خانه‌ی استاد پیر تنها دلخوشی روزهای چارلی بود؛ خانه‌ای بزرگ در بالای تپه با آلونکی قفل‌شده در حیاط خلوت.

شاید در روزهای اول، چارلی تصور می‌کرد صداهای نامفهومی که از آلونک به گوش می‌رسند، تنها حاصل خیالات او هستند. اما ماجرای اصلی درست روزی روشن شد که استاد پیر در بستر مرگ افتاده بود. همان‌ وقت بود که چارلی باید از راز بزرگ خانه و اتاقک حیاط خبر دارد می‌شد. همه‌چیز در یک نوار کاسب برای او ضبط شده بود؛ اسراری که تنها بودیچ از آن‌ها خبر داشت و تا آخر عمر نیز آن‌ها را از دیگران پنهان کرده بود. چارلی هیچ‌وقت تصورش را هم نمی‌کرد که روزی وارث کلیدهای دنیای موازی خانه‌ی بودیچ شود. جهانی موازی که در آن خیر و شر همیشه در تقابل‌اند و اشرار زیادی به مردمانش ظلم می‌کنند و شاهزاده‌خانم زیبایی در آن به دردسر افتاده است.

رمان داستان پریان با تلاش نشر روزگار و ترجمه‌ی حمید هاشمی‌کهندانی به دست علاقه‌مندان رسیده است

جوایز و افتخارات کتاب داستان پریان

• نامزد جایزه‌ی British Book در سال 2023؛
• برنده‌ی جایزه‌ی Audie برای بهترین راوی مرد؛
• در فهرست پرفروش ترین‌های نیویورک تایمز؛
• نامزد جایزه‌ی گودریدز برای بهترین کتاب فانتزی در سال 2022؛
• منتخب ویراستاران نیویورک تایمز (New York Times Book Review Editors' Choice).

نکوداشت‌های کتاب داستان پریان

• کتاب داستان پریان به‌مثابه‌ی یک سفر بود! سفر به سرزمینی جادویی و وحشتناک و همچنین سفری به خانه! (گیلرمو دل تورو، نویسنده و کارگردان)

• از این کتاب سپاسگزار خواهید بود، چراکه به شما یادآوری می‌کند این نوع تجربه‌ی خواندن چقدر لذت‌بخش است. (لورا میلر، نویسنده)

• یک خواندنی هیجان‌انگیز و ماجراجویانه که مانند هر افسانه‌ی واقعی‌ای، شما را تا حد مرگ می‌ترساند و ضربان قلبتان را بالا می‌برد. یک اثر باشکوه! (کولت بنکرافت، نویسنده)

• کتاب داستان پریان سرشار از خلاقیت است و داستانی عمیق از تقابل خیر و شر نشانمان می‌دهد. بعد از ورق زدن آخرین صفحه‌ی این کتاب، انسان قوی‌تری خواهید شد و حتی شاید به جرأت می‌توانیم بگوییم، تا آخر عمر با خوشحالی زندگی کنید. (برایان ترویت، نویسنده)

• یکی دیگر از کتاب‌های خواندنی از استاد استیون کینگ! (متیو جکسون، نویسنده)

کتاب داستان پریان برای چه کسانی مناسب است؟

این داستان سراسر جذاب و پرکشش، به‌طرفداران آثار استیون کینگ و ژانر فانتزی، ترسناک، ماجراجویانه و دلهره‌آور پیشنهاد می‌شود.

با استیون کینگ بیشتر آشنا شویم

کمتر کسی است که طرفدار ادبیات داستانی باشد، اما نامی از استیون کینگ نشنیده باشد. استیون کینگ (متولد 1947) نویسنده‌ی آمریکایی و صاحب بیش از پنجاه اثر پرفروش است. کتاب‌های کینگ در دسته‌های گوناگونی، از رمان‌های ترسناک، داستان‌های فراطبیعی تا ماجراهای تعلیقی، جنایی، علمی-تخیلی و فانتزی جای می‌گیرند و تا‌به‌حال بارها موضوع الهام و اقتباس آثار سینمایی و سریالی زیادی بوده‌اند که در میان آن‌ها می‌توان به «رستگاری در شاوشنک»، «بازی جرالد»، «مسیر سبز»، «درخشش» و «آن» اشاره کرد. استوین کینگ همچنین صاحب جوایز ادبی و هنری زیادی است که در میان آن‌ها می‌توان به مدال معتبر ملی هنرهای آمریکا در سال 2014 و مدال بنیاد ملی کتاب در سال 2003 و جایزه‌ی استاد بزرگ نویسندگان رازآلود آمریکایی در سال 2007 نام برد. نکته‌ی قابل‌توجه در خصوص این نویسنده، روزگار و شرایط سخت او، به‌ویژه در سال‌های اولیه‌ی زندگی‌ست. کینگ که در دوسالگی توسط پدر ترک شده بود و همراه با مادر و برادر بزرگ‌تر خود، سال‌های سختی را پشت سر گذاشت. استوین کینگ اکنون به یکی از چهره‌های بزرگ ادبی معاصر تبدیل شده و به‌همراه همسرش تابیتا کینگ در ایالت مین آمریکا زندگی می کند.

در بخشی از کتاب داستان پریان می‌خوانیم

رادار از اینکه در تاریکی هوا از خواب بیدار شده بودیم تعجب کرده بود اما آماده بود صبحانه‌اش را بخورد. سه قرص دیگر در صبحانه‌اش گذاشتم تا بخورد. از این که قرار بود تا خانه بالای تپه پیاده برویم ناراحت نشد. خانه خانم ریچلند تاریک بود. وارد خانه آقای باودیچ شدم و به طبقه بالا رفتم. درب گاوصندوق را باز کردم و تفنگ آقای باودیچ را برداشتم و در غلاف چرمی آن گذاشتم و غلاف را به کمرم بستم. تفنگ کریستوفر پولی را هم در کوله‌ام گذاشتم. مثل شخصیت سام پیر Old Sam شدم که همیشه دو تفنگ به همراه داشت. چند شیشه خالی سس اسپاگتی در قفسه‌های آشپزخانه بود. دو تا از آن‌ها را با غذای خشک اوریجن برای رادار پر کردم. درب آن را محکم بستم و بعد آن را در حوله‌ای پیچیدم و در داخل کیفم در کنار تی‌شرت و لباس زیرم گذاشتم. یکی از حرف‌هایی که مادرم همیشه می‌زد این بود که هیچ وقت بدون لباس زیر تمیز به هیچ سفری نرو. سپس ده دوازده قوطی ساردین که به تازگی از طعم آن خوشم آمده بود اضافه کردم، به علاوه یک جعبه بیسکویت، چند قوطی غذای گوشتی (که همه را ناخنک زده بودم و مقدار کمی برایمان مانده بود). دو بطری نوشابه‌ای را هم که در یخچال بود وارد کیفم کردم. سپس کیف پولم را در کوله‌ام انداختم تا بتوانم مثل مرتبه قبل چراغ قوه را در جیب پشتم بگذارم.

سفری که باید می‌رفتم ممکن بود دویست کیلومتر راه باشد و شاید فکر کنید این تدارکات برای چنین سفری کم بود. فکرتان درست است. ولی کوله ما بیش از این جا نداشت و زنی که کفش جمع می‌کرد هم بود. شاید او می‌توانست به من غذا بدهد و شاید می‌توانست چیزهای دیگری که نیاز داشتم نیز برایم فراهم کند. و گرنه باید به خوردن گیاهانی فکر می‌کردم که در مسیر پیدا می‌کردم و می‌شناختم. این فکر هم باعث اضطرابم شد و هم هیجانم را برانگیخت.

فهرست مطالب کتاب

فصل یکم: پل لعنتی. معجزه. زوزه.
فصل دوم: آقای باودیچ. رادار شب در دیوانه‌خانه.
فصل سه: ملاقات در بیمارستان، کسانی که مدرسه را بپیچانند هیچ وقت موفق نمی‌شوند. انباری.
فصل چهارم: ملاقات با آقای باودیچ. اندی چن. انبار. در سایر نشریات. دیدار در بیمارستان
فصل پنجم: خرید. پیپ پدرم. تماسی از آقای باودیچ. قوطی آرد.
فصل ششم: ملاقات در بیمارستان. گاوصندوق. استانتونویل Stantonville. حرص طلا. آقای باودیچ به خانه می‌آید.
فصل هفتم: شب اول. حالا دیگر جک را می‌شناسی. یک هیزم شکن ساده. درمان. عیادت پدرم. لینپارزا. آقای باودیچ قولی می‌دهد.
فصل هشتم: آب زیر پل. تب طلا. سگ پیر. اخبار روزنامه. سکته.
فصل نهم: محتویات انباری. یک مکان خطرناک. شماره تلفن پلیس. کیف پول. یک گفتگوی خوب
فصل دهم: خرابی. خانم ریچلند. دزدان. داستان نوار. داخل انباری. ادامه داستان نوار.
فصل یازدهم: آن شب. مدرسه. پدر می‌رود. چاه عوالم. جهان دیگر. پیرزن. شگفتی‌های تند و زننده.
فصل دوازدهم: کریستوفر پولی. طلای بر زمین ریخته. اوضاع خراب. آماده سازی.
فصل سیزدهم: تماس با اندی. تصمیم رادار. خورشت. دختر غازچران.
فصل چهاردهم: لیا و فالادا. کمکش کن. جلسه‌ای در جاده. گرگ‌ها دو ماه در آسمان.
فصل پانزدهم: خداحافظی با دورا. پناهندگان. پیترکین. وودی
فصل شانزدهم: جاده شاهی. کلودیا. راه‌نمایی‌ها. شخص پر سر و صدا. شاهان.
فصل هفدهم: ترک کلودیا. به یاد جنی. شبی در انباری. دروازه. شهر جن زده.
فصل هجدهم: هانا. مسیر فرفره. وحشت در استخر. بالاخره به ساعت آفتابی رسیدم. برخورد ناخواسته.
فصل نوزدهم: مشکل سگ‌ها. پایه مجسمه. قبرستان. دروازه بیرونی شهر.
فصل بیستم: دورانس ویل، هیمی. وقت غذا. آقا بالا. بازجویی.
فصل بیست و یکم: نقاله‌خانه. هل هل. مطلقا غیر خاکستری. روزهای زندان.
فصل بیست و دوم: زمین بازی. آمیت. شست و شو. کیک. چراغ‌های گازی.
فصل بیست و سوم: زمان در ذهن ما سایه است. تاریخ مه آلود. کلا Cla. یادداشت. بذر.
فصل بیست و چهارم: دور اول. دسته آخر. جناب شاهزاده. «نظر شما چیست؟»
فصل بیست و پنجم: ضیافت. مهمان برایم آمد. الهام ناگهانی. «چه کسی می‌خواهد عمر جاودان کند؟»
فصل بیست و ششم: تونل و ایستگاه. صدای خراش. گاراژ. رد مولی. مهمانی استقبال. سوگ یک مادر
فصل بیست و هفتم: مجمع. خدای کوچک. شاهزاده افسانه‌ای در کار نیست. شاهزاده و شاهدخت. پیمان.
فصل بیست و هشتم: به سمت شهر. صدای سوگواری. هانا، او که روزی آواز می‌خواند. طلا. آشپزخانه. اتاق پذیرایی. باید بالا برویم تا پایین برویم.
فصل بیست و نهم: بالابر. پلکان مارپیچ. جف Jeff. آقا بالا. «ملکه امپیس وظیفه‌اش را انجام می‌دهد.»
فصل سی‌ام: یک توقف دیگر. سیاه‌چال. مصمم. ستاره‌های غیرممکن. چاه تاریکی. یاجوج ماجوج. نیش.
فصل سی و یکم: مهمانان. ملکه سفیدپوش. پرستاری. وودی و کلودیا. ترک امپیس
فصل سی و دوم: این هم پایانی خوش برای شما.
پایان‌بندی: سوال‌هایی که پرسیده شد و (دست کم برخی از آن ها) پاسخ داده شد. آخرین سفر به امپیس.