معرفی و دانلود کتاب خواهران

معرفی کتاب خواهران

کتاب خواهران خلاصه‌ای از دو رمان خاطره‌انگیز و جذاب «زنان کوچک» و «همسران خوب» به قلم لوئیزا می الکات است. این اثر درخشان روابط و پیوند ناگسستی میان خواهران را به تصویر می‌کشد و سرنوشت دخترانی به نام‌های مگی، بت، جو و ایمی را تعریف می‌کند.

درباره‌ی کتاب خواهران:

آیا تاکنون به ارتباط عاطفی بین خواهران اندیشیده‌اید؟ رابطه‌ی شما با خواهرتان به چه شکل است؟ چهار دختر به نام‌های مگی، بت، جو و ایمی در دنیای ادبیات هستند که پیوند عمیق و عاطفی میانشان آن‌ها را به معروف‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین خواهران جهان تبدیل کرده‌ است. شما نیز مطمئناً آن‌ها را خوب می‌شناسید، این دختران شخصیت‌های اصلی رمان مثال‌زدنی زنان کوچک (Little Women) هستند.

آن‌ها در کنار خانواده‌شان زندگی خوب و آرامی را سپری می‌کردند تا این‌که جنگ شروع شد و پدر خانواده به جبهه‌های جنگ رفت و این اتفاق زندگی‌شان را از این رو به آن رو کرد. در ادامه‌ی داستان، شما خواهید دید که چطور این دختران جوان با چالش‌های زندگی روبه‌رو و سرانجام به زنانی قوی و مستقل تبدیل می‌شوند. رمان همسران خوب (Good Wives) نیز ادامه‌ای بر کتاب «زنان کوچک» است و زندگی هر یک از این آنان را برایتان به تصویر می‌کشد.

اکنون رمان خواهران (Sisters)، ماجراهای این دختران جوان و شجاع را روایت می‌کند تا به عمق رابطه‌ی احساسی آن‌ها دنیا پی ببرید.

کتاب خواهران به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

این کتاب خلاصه‌ای جذاب و منحصربه‌فرد از دو شاهکار به یادماندنی لوئیزا یعنی زنان کوچک و همسران خوب است؛ بنابراین برای علاقه‌مندان به آثار کلاسیک تجربه‌ای جذاب خواهد بود. از طرف دیگر، کتاب حاضر، به پیوند عاطفی میان خواهران می‌پردازد و می‌تواند هدیه‌ای جذاب برای خواهر شما باشد.

درباره‌ی مجموعه‌ی تکه‌های نیک:

تکه‌های نیک ترجمه‌ی مجموعه‌ی وینتیج مینی است. این مجموعه‌ی خواندنی اطلاعات مختصری در خصوص آثار ادبی ارائه می‌دهد و هر کدام موضوع خاصی را مورد توجه دارند.

با لوئیزا می الکات بیشتر آشنا شویم:

لوئیزا مِی الکات (Louisa May Alcott) در 29 نوامبر 1832 در کنکورد پنسیلوانیا به‌دنیا آمد. او مثل دختران زنان کوچک با کتاب زیاد و غذای کم بزرگ شد. هنوز خیلی جوان بود که در مقام معلم و هم‌نشین مزدبگیر، شروع به کار کرد. کمی بعد برای حمایت مالی از خانواده‌اش به نوشتن روی آورد و بیشتر داستان‌هایی احساسی می‌نوشت که در مجلات و گاهنامه‌ها چاپ می‌شد.

الکات برای حقوق زنان و برانداختن تجارت بردگان کارزاری راه انداخت و در خلال جنگ داخلی امریکا در مقام پرستار به واشنگتن رفت، هرچند که این تجربه خسارتی مادام‌العمر به سلامتی‌اش وارد کرد. با این حال می الکات با نگارش کتاب مشهور زنان کوچک در 1868 به شهرت رسید و پس از آن سه کتاب دیگر را نیز نگاشت: زوجه‌های خوب (1869)، مردان کوچک (1871)، پسران جو (1886). سرانجام لوئیزا در 6 مارس 1888 چشم از جهان بست.

در بخشی از کتاب خواهران می‌خوانیم:

آن روز صبح گل‌های ماه ژوئن در ایوان زود و سرحال از خواب بیدار شدند و مثل همسایگان کوچک دوست‌داشتنی‌شان، با تمام وجود از آسمان صاف و نور خورشید لذت بردند. از هیجان چهره‌هایشان سرخ شده بود و وقتی در باد تکان می‌خوردند زیرلب چیزی را که دیده بودند، برای هم تعریف می‌کردند؛ چون برخی از آن‌ها زیرزیرکی از پنجره‌ی اتاق غذاخوری داخل را دیده بودند، جایی که جشنی بر پا بود، برخی بالا آمده بودند تا به خواهران که داشتند لباس عروس را به تنش می‌کردند، لبخند بزنند و سری برایشان تکان دهند و دیگران به آن‌هایی که می‌آمدند و مأموریت‌شان را در باغ، ایوان و هال ادامه می‌دادند، خوشامد می‌گفتند، و همه‌ی آن‌ها، از گلگون‌ترین گل‌های کاملاً بازشده تا رنگ‌پریده‌ترین غنچه‌ها، زیبایی و عطرشان را به بانویی تقدیم می‌کردند که مدت‌ها بود به آن‌ها عشق می‌ورزید و مراقب‌شان بود.

مگ خودش خیلی شبیه به گل بود؛ چون همه‌ی آن خوبی‌ها و شیرینی‌هایی که در دل و جانش داشت، ظاهراً آن روز در چهره‌اش شکوفه کرده بود و او را لطیف و زیبا کرده بود، با افسونی زیباتر از زیبایی. او نه لباس ابریشمی داشت، نه تور و نه گل‌های نارنجی. او گفت: «نمی‌خوام امروز عجیب و مصنوعی باشم. یه عروسی شیک و مد روز نمی‌خوام، فقط می‌خوام اونایی که عاشقشونم کنارم باشن و آرزو می‌کنم خود آشنای منو ببینن و جزئی از اون باشن.»

بنابراین لباس عروسی‌اش را خودش دوخت و امیدهای لطیف و عاشقانه‌های معصومانه‌ی دلی دخترانه را به تار و پود آن بافت. خواهرانش موهایش را بافتند و تنها زینتی که به خود بست، زنبق‌های دره بودند که «جان عزیزش» آن‌ها را بیش از هر گل دیگری دوست داشت.

وقتی همه‌ی کارها تمام شد، ایمی که داشت با لذت سراپای خواهرش را برانداز می‌کرد، گریان گفت: «تو عین مگ عزیز خودمون هستی، اون‌قدر شیرین و دوست داشتنی هستی که باید بغلت کنم، البته اگه لباستو چروک نمی‌کنم.»

فهرست مطالب کتاب

یادداشت سرپرست مجموعه
بازی نمایش زائران
جو شیطان را ملاقات می‌کند
روزهای تاریک
اولین عروسی
درباره‌ی نویسنده