معرفی و دانلود کتاب خشم و هیاهو

معرفی کتاب خشم و هیاهو

کتاب خشم و هیاهو موفق‌ترین و محبوب‌ترین اثر ویلیام فاکنر، داستان از هم پاشیده شدن خانواده کامپسون از زبان چهار نفر از اعضای آن است که طی چند روایت در زمان‌های مختلف، آن را تعریف می‌کنند.

چرا خشم و هیاهو رمان محبوبی است؟

رمان خشم و هیاهو (The Sound and the Fury) در میان 100 رمان برتر انگلیسی زبان قرن بیستم، در رتبه ششم قرار دارد. این رتبه‌بندی توسط کمپانی کتاب‌خانه مدرن معرفی شده است. ویلیام فاکنر به نوعی پیش‌قدم در ادبیات مدرن محسوب می‌شود و سبک و ساختار نوشته‌هایش با آثار نویسندگان نسل‌های قبل از او تفاوت دارد. استفاده از شیوه مونولوگ و تک‌گویی و حرکت بین زمان گذشته و حال هنگام روایت داستان در این اثر از دلایل اصلی محبوبیت آن است و به قول فاکنر: «با این رمان می‌توان یاد گرفت که چطور می‌شود کتاب خواند.»

خلاصه رمان خشم و هیاهو:

داستان کتاب درباره نسل‌های مختلفی از یک خانواده آمریکایی است که روابط پیچیده‌ای با هم دارند و در قالب چهار نقل قول روایت می‌شود:

1. بنجی در 7 آوریل 1928
بنجامین دچار ناتوانی ذهنی است و هوش بالایی ندارد در نتیجه نمی‌تواند جزییات را به طور دقیق و مرتب به یاد بیاورد. او در این بخش اتفاقات چند نسل قبل خانواده را تعریف می‌کند و درباره زندگی کدی، خواهرش صحبت می‌کند.

2. کونتین در 2 ژوئن 1910
کونتین پسر بزرگ خانواده است و روحیات و تفکرات خاص خودش را دارد. بسیار به خواهرش، کدی علاقه‌مند است. این بخش از کتاب نگارشی شاعرانه و جادویی دارد.

3. جیسون در 6 آوریل 1928
جیسون قصد دارد تمام اموال خانواده را به مالکیت خود درآورد. او شخصیتی متکبر، سودجو و خودخواه دارد.

4. دیلسی در 8 آوریل 1928
دیلسی خدمت‌کار خانواده است و در آخر آن‌چه را که برای خانواده کامپسون رخ می‌دهد، تعریف می‌کند.

شخصیت‌های اصلی رمان خشم و هیاهو:

جیسون کامپسون سوم: او پدر خانواده کامپسون است.
کاترین کامپسون: مادر خانواده کامپسون که به پسر کوچکش جیسون علاقه بیشتری دارد.
بنجی: یکی از فرزندان خانواده کامپسون و دچار کم‌توانی ذهنی و جسمی ‌است.
کونتین: پسر اول خانواده که به خواهرش علاقه بسیاری دارد و به شدت تحت تاثیر نظرات پدرش است.
جیسون: پسر دیگر خانواده که کفالت خانواده را به عهده می‌گیرد.
کدی: دختر خانواده که در بیشتر موقعیت‌ها در برابر برادرانش سکوت می‌کند و مظلوم واقع می‌شود.
دیلسی: خدمت‌کار خانواده

آشنایی با ویلیام فاکنر نویسنده رمان خشم و هیاهو:

ویلیام کاتبرت فاکنر (William Cuthbert Faulkner) در سال 1897 در ایالت می‌سی‌سی‌پی آمریکا متولد شد. او از نویسندگان نام‌دار قرن بیستم ایالات متحده و دلیل اصلی شهرتش سبک نوشتن و داستان پردازی ویژه خودش است. او برخلاف بسیاری از نویسندگان هم دوره‌اش که رویکردی مینیمالیستی دارند، از روایت‌های پیچیده و جریان سیال ذهن برای پیش بردن داستان‌هایش استفاده می‌کند. موضوع نوشته‌های او بیشتر درباره مشکلات اجتماعی نظیر اختلاف‌ طبقاتی، نژاد پرستی، تبعیض و جنگ‌های داخلی است. از آن‌جایی که ویلیام فاکنر در بیشتر رشته‌های ادبی مانند شعر، داستان کوتاه، رمان و... آثار متعددی داشت، در سال 1950 برنده جایزه ادبی «نوبل» شد. از دیگر افتخارات ویلیام فاکنر می‌توان به دریافت جایزه «پولیتزر» و جایزه «او. هنری» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب خشم و هیاهو می‌خوانیم:

یک ماشین آمد. من سوار شدم. پلاکارد جلوی آن را ندیدم. پر بود، بیشتر از مردم خوش چهره‌ای که روزنامه می‌خواندند. تنها صندلی خالی، در کنار یک سیاه پوست بود. کلاهی نمدی داشت و کفش‌های واکس زده به پا داشت و یک ته سیگار خاموش در دست داشت. فکر می‌کردم که یک جنوبی همیشه باید نسبت به سیاه پوست‌ها هشیار باشد. فکر می‌کردم شمالی‌ها همچین توقعی دارند.

وقتی ابتدا به شرق آمدم مدام فکر می‌کردم آدم باید یادش باشد که آن‌ها را رنگین پوست بداند، نه سیاه پوست. و اگر این اتفاق نیفتاده بود که با آن‌ها باشم، وقت و زحمت زیادی تلف می‌کردم تا یاد بگیرم که بهترین راه ارتباط با هر کسی، چه سیاه و چه سفید، این است که همانطور که خیال می‌کنیم قبولشان داشته باشیم، بعد رهایشان کنیم. همان موقع بود که فهمیدم یک سیاه پوست بیشتر از اینکه یک فرد باشد، یک طرز رفتار است، انعکاسی از سفید پوست‌هایی است که در بین آن‌ها زندگی کرده.

اوایل فکر می‌کردم که چون تعداد زیادی از آن‌ها در اطرافم نیستند، باید دلتنگ شوم، چون فکر می‌کردم که شمالی‌ها فکر می‌کنند دلتنگ آن‌ها می‌شوم اما تا آن روز صبح در ویرجینیا نمی‌دانستم که واقعا دلم برای روسکاس و دیلسی و بقیه‌شان تنگ شده.