معرفی و دانلود کتاب میس جینی و زنان دیگر

معرفی کتاب میس جینی و زنان دیگر

کتاب میس جینی و زنان دیگر، مجموعه‌ای از هشت داستان کوتاه به قلم ویلیام فاکنر، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی است که محوریت این داستان‌ها، شخصیت زنی خاص است. این زن‌ها، که به زعم احمد اخوت، مترجم و انتخاب‌کننده‌ی داستان‌ها، هر یک نماد یک زن خاص در زندگی فاکنر هستند، در تلاش‌اند تا سر پا بمانند و زندگی را آن طور که لایقش هستند بسازند، اما دنیا، با زنان زیاد مهربان نیست!

درباره‌ی کتاب میس جینی و زنان دیگر

ویلیام فاکنر (William Cuthbert Faulkner)، یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکایی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات و جایزه‌ی پولیتزر داستان است. او در اکثر زمینه‌های ادبی، از شعر و نمایشنامه، تا رمان و داستان دستی بر آتش داشته و رمان‌ها و داستان‌های کوتاه او، جزو مهم‌ترین آثار ادبیات انگلیسی به‌شمار می‌روند. خشم و هیاهوی فاکنر را، ششمین رمان انگلیسی برتر قرن بیستم می‌دانند. حالا، احمد اخوت، با نگاه ویژه‌ی خود و علاقه‌ی خاصی که به فاکنر دارد، هشت تا از بهترین داستان‌های کوتاه فاکنر را، که شخصیت محوری زن دارند، در کتاب میس جینی و زنان دیگر گردآوری و ترجمه کرده است. بسیاری از این شخصیت‌ها، در رمان‌ها و داستان‌های دیگر فاکنر نیز حاضرند.

قصه‌های مجموعه داستان کوتاه میس جینی و زنان دیگر، در سال‌های گوناگونی نوشته شده است و در کتاب‌ها و مجلات مختلف به چاپ رسیده. در هر کدام از داستان‌ها، شخصیت زنی محوریت دارد، که در تلاش است راه خود را باز کند، حرف خود را بزند و روی پای خودش بایستد؛ گرچه، در اکثر این داستان‌ها، عاقبت، زن می‌شکند و زور روزگار و بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌ها، به قدرت ایستادگی و توان مقابله‌ی زن می‌چربد. آن‌وقت است که فرو می‌ریزد و تن به زندگی، آن‌طور که روزگار می‌خواهد می‌دهد. اما در بعضی داستان‌های دیگر این کتاب، زن، مقتدرانه تا انتها می‌ایستد و مقاومت می‌کند.

داستان‌های «درگیری در سرای سارتوریس»، «مادربزرگم میلارد»، «سپتامبر بی‌باران»، «آن خورشید دم غروب»، «ملکه‌‌‌ای بود»، «میس زیلفیا گانت» و... از داستان‌های کتاب میس جینی و زنان دیگر هستند. دوریسیلا، در داستان اول، زنی جنگجو است که به دنبال تغییرات بزرگی مانند تغییر سنت‌ها و آزادی است و راهی جز لباس جنگ مردانه به تن کردن و همراه مردان به جنگ رفتن نمی‌بیند. اما، دست روزگار، او را مجبور می‌کند مثل زنی عادی، خانه‌نشین شود و خانه‌داری کند. اما آیا او می‌تواند روح یاغی خود را هم، مثل ظاهرش رام کند؟ سایر داستان‌ها نیز، با طرح‌های قدرتمند، شخصیت‌پردازی‌های عمیق و بینش غنی و چندبعدی نویسنده، می‌توانند شما را مدت‌ها به فکر فرو ببرند و کاری کنند که نقشی پررنگ از زنان این مجموعه، تا ابد در ذهنتان باقی بماند.

احمد اخوت، در ابتدای کتاب، مقدمه‌ای قابل تأمل در باب موضوع داستان‌ها و زنان زندگی فاکنر، نوشته است. به‌علاوه، پیش از شروع هر داستان کوتاه نیز، توضیح کاملی درباره‌ی شخصیت زن داستان، زمانی که فاکنر داستان را نوشته و چاپ کرده است و موارد دیگری که بهتر است خواننده درباره‌ی داستان بداند، ارائه کرده. ترجمه‌ی داستان‌ها نیز بسیار روان و شیواست و درعین‌حال روح قلم فاکنر را نیز درون خود حفظ کرده است. کتاب میس جینی و زنان دیگر را نشر افق، ذیل مجموعه‌ی ادبیات امروز به چاپ رسانده است.

کتاب میس جینی و زنان دیگر برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب میس جینی و زنان دیگر برای علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه خارجی، دوست‌داران ویلیام فاکنر، و کسانی که به داستان‌هایی با محوریت زنان توجه می‌کنند، خواندنی است.

در بخشی از کتاب میس جینی و زنان دیگر می‌خوانیم

نامه‌ی سوم اصلاً ‌برای ما نیامد. برای خاله کامپسون آمد. آن‌وقت دروسیلا و پدرم به خانه برگشته بودند. فصل بهار بود و جنگ تمام شده بود. حالا همگی کارمان شده بود بریدن درخت‌های سرو و بلوط و بالا آوردن آن‌ها از ته دره برای اینکه خانه‌مان را بسازیم و دروسیلا همراه با ما، یعنی جوبی و رینگو، پدرم و من مثل یک مرد کار می‌کرد. موهایش نسبت به وقتی که در هاوکهرست دیده بودمش کوتاه‌تر و صورتش از سواری در آب و هوای بد سوخته بود و هیکلش استخوانی و لاغر مثل بدن سربازها شده بود. بعد از مرگ مادربزرگ اولش من و لووینیا و رینگو هر سه توی کلبه می‌خوابیدیم اما بعد از آمدن پدرم رینگو و لووینیا رفتند در آن یکی کلبه پیش جوبی و حالا پدرم رو تخت رینگو و من رو تشک کاهی می‌خوابیدم و دروسیلا رو تخت مادربزرگ می‌خوابید؛ جایی که جلویش با لحاف پرده کشیده بود.

این بود که شب به یاد نامه‌ی خاله لوئیزا افتادم و آن را به دروسیلا و پدر نشان دادم و پدرم فهمید که دروسیلا در نامه‌اش به خاله لوئیزا نگفته کجاست و پدرم گفت باید به او خبر بدهد و بالاخره روزی سر و کله‌ی خانم کامپسون با نامه‌ی سوم پیدا شد. حالا دروسیلا، رینگو و لووینیا در ته دره دم کارخانه‌ی چوب‌بری بودند و من این نامه‌ی سوم را هم دیدم. این یکی هم روی کاغذ دیواری با جوهر علف زنگ نوشته شده بود و روی آن از اشک اثری نبود و این اولین‌بار بود که خانم کامپسون پس از مرگ مادربزرگ به خانه‌ی ما ‌آمد و از درشکه‌اش پیاده نشد. فقط همان‌طور نشسته بود و با یک دست چترش و با دست دیگر شالش را نگه داشته بود و جوری به اطراف نگاه می‌کرد انگار منتظر بود هر لحظه به جای دروسیلا سر و کله‌ی یک پلنگ یا خرس رام شده پیدا شود، نه دختری که آدم آفتاب سوخته‌ی لاغری بیش نبود که حالا پیرهن و شلوار مردانه به تن داشت.

فهرست مطالب کتاب

زنان فاکنر
درگیری در سرای سارتوریس
مادربزرگم میلارد
سپتامبر بی‌باران
آن خورشید دم غروب
ملکه‌ای بود
میس زیلفیا گانت
سنجاق‌سینه
برف
پیوست مترجم بر داستان برف
کتابدار جفرسونی