معرفی و دانلود کتاب میکله عزیز
برای دانلود قانونی کتاب میکله عزیز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب میکله عزیز
کتاب میکله عزیز رمانی خواندنی و متفاوت به قلم ناتالیا گینزبورگ است. این رمان که به سبک نامهنگاری نوشته شده در خلال نامههای هر یک از شخصیتهای داستانی، اوضاع یک خانواده را در بستر ایتالیای پرتلاطم دههی 1970 میلادی به تصویر میکشد. نویسنده از ارتباط مادر و پسری میگوید که به دلیل کینهها و کدورتهایی از یکدیگر فاصله گرفتهاند و ارتباطشان تنها به وسیلهی چند نامه برقرار مانده است. این رمان در بخش ترجمه فینالیست جایزه کتاب ملی شده است.
دربارهی کتاب میکله عزیز
ماجرای رمان میکله عزیز (Caro Michele) نوشتهی ناتالیا گینزبورگ (Natalia Ginzburg) در رم و در اوایل دههی 1970 میلادی در جریان است؛ درست در میانهی فضایی آکنده از خشونتهای سیاسی و تلاش احزاب برای کودتا و پیروزی فاشیستها. میکله که شخصیت محوری داستان محسوب میشود و تمام حرفها و صحبتها حول او میگردد، یک جوان بیستوسه ساله است که به سبب فعالیتهای سیاسی، تحت تعقیب پلیس قرار دارد و به همین خاطر با کمترین وسایل و به صورت غیرقانونی از ایتالیا فرار کرده و راهی انگلستان شده است.
با اینکه نام میکله برای عنوان کتاب انتخاب شده اما این شخصیت حضور چندانی در داستان ندارد و خواننده از طریق نامههای مادرش، آدریانا، خواهرش، آنجلیکا و دوستانش به جزئیات زندگی او پی میبرد. درواقع افراد جامانده در رم روایتگر زندگی میکله هستند و خود میکله در این رمان حاضر غایبی است که غیبت و سرنوشتش، هم در مرکز داستان و هم در پسزمینهی آن قرار دارد.
میکله جوانی سرگردان و بلاتکلیف است که در زندگی همیشه مورد تحسین پدر بوده اما محبوبیتی نزد مادرش نداشته است. مادری سلطهطلب که او را بیعرضه خطاب میکرده و همین موضوع کینهی سخت و پررنگی را میانشان به وجود آورده است. اگرچه میکله در طی یک سال نامههای بسیاری از مادر و خواهرش دریافت میکند اما به ندرت به این نامهها پاسخ میدهد و با این کار به کدورتها دامن میزند. از سوی دیگر نامههای معشوقهی سابق میکله نیز از ماجرای تازهای در زندگی این جوان خبر میدهند.
صراحت محافظهکارانهی ناتالیا گینزبورگ و شیوهی روایت غیرمستقیم و در عین حال تأثیرگذار او در کتاب میکله عزیز سبک نوشتاری ویژهای را شکل داده است که بر جذابیت رمان اضافه میکند. گینزبورگ این رمان را اولین بار در سال 1973 به انتشار رسانده است و در آن به خوبی تأثیر مسائل سیاسی را بر زندگی خصوصی افراد نشان میدهد. شخصیتهای داستانی با نگارش نامه به میکله دیدگاه خود را نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی ابزار میکنند و ازاینرو مخاطب را در جریان وقایع و بافت اجتماعی ایتالیا در آن دوران قرار میدهند.
این رمان خواندنی و تأمل برانگیز با ترجمهی فریبا عادلی و صنم غیائی و به همت انتشارات ققنوس در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
نکوداشتهای کتاب میکله عزیز
- صدای ناتالیا گینزبورگ از طریق رمان میکله عزیز با شفافیت کامل از میان غبار زمان و زبان به ما میرسد. (ریچل کاسک، رماننویس بریتانیایی)
- کاملاً مسحور سبک گینزبورگ شدم و همینطور صراحت رازآلود او و تواناییاش در عیان کردن واقعیات، بدون آنکه جلوهای سرد و تصنعی داشته باشد. (مگی نلسون، نویسندهی آمریکایی)
- نامههای این رمان دلنشین، سرشار از تردید و گاهی خفقانآور و ناخوشایندند. و اینها همان بنمایهی غنی و اعجابآوری هستند که خوف و رجای یک خانواده، تناقضها و رازهایشان بر آن بنا شده است. (پاریس ریویو)
اقتباس سینمایی از کتاب میکله عزیز
ماریو مونیچلی (Mario Monicelli)، کارگردان ایتالیایی در سال 1976، فیلم میکله عزیز را بر اساس داستان این رمان روی پردهی سینما برد.
کتاب میکله عزیز برای چه کسانی مناسب است؟
اگر در پی یک رمان کلاسیک به سبک نامهنگاری میگردید که در عین حال به ساختار اجتماعی و سیاسی ایتالیا نیز توجه داشته باشد، توصیه میکنیم این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب میکله عزیز میخوانیم
26 مارس 1971
میکله عزیز
چند شب پیش، شام خانه مادرت مهمان بودیم، خوش نگذشت. غیر از مادرت، اوزوالدو، آنجلیکا، پلیکان، عمهات، و خواهرهاى کوچکترت هم بودند. نمىدانم چرا قبلاً دلم مىخواست مادرت را ببینم و باهاش صحبت کنم. شاید امیدوار بودم به من کمک کند با تو ازدواج کنم. مسلما هیچ وقت دلم نمىخواست با تو ازدواج کنم یا دست کم هیچ وقت حس نکردم چنین آرزویى دارم. شاید به خاطر افسردگى بود که یکمرتبه آرزو کردم با تو ازدواج کنم.
آن شب خانه مادرت، یک دامن بلند مشکى و نقرهاى پوشیده بودم که همان بعدازظهر با پلیکان خریده بودم؛ قیمتش خیلى مناسب بود. یک پالتوى پوست سمور هم تنم کرده بودم که پلیکان پنج روز پیش خریده بود. پالتو پوست را تمام مدت روى دوشم انداخته بودم، چون آدم توى خانه مادرت از سرما مىمرد. رادیاتورها درست کار نمىکردند. با آن دامن و پالتو پوست احساس مىکردم از همه سرترم. نمىدانم چطور برایت توضیح بدهم، از همه شیرینتر و کوچولوتر بودم. دلم مىخواست همه نگاهم کنند و به نظرشان زن شیرین و ظریفى بیایم. آن قدر غرق این احساسات شده بودم که صداى شیرین و ظریفى از گلویم بیرون مىآمد اما بعد، یکهو فکر کردم شاید اینها دارند فکر مىکنند که من یک فاحشه کلاس بالا هستم. کلمه فاحشه کلاس بالا را آن روز صبح توى یک رمان جنایى خوانده بودم. این کلمه مثل کوه روى دوشم سنگینى مىکرد. بعد به نظرم آمد که همه با من رفتار سردى دارند. حتى اوزوالدو و آنجلیکا و حتى پلیکان. پلیکان فنجانش را دستش گرفته بود و توى یک مبل راحتى فرو رفته بود. کله و دماغش را مىخاراند. وقتى دماغش را آرام آرام بخاراند بهش چین نمىاندازد. مادرت به نظرم زیبا آمد، اما نمىدانم با من مهربان بود یا نه. پیراهن مشکى پوشیده بود و شال منگولهدار انداخته بود و با منگولههاى شال و موهاى فرفرى قرمزش که درست همرنگ موهاى تواَند بازى مىکرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب میکله عزیز |
نویسنده | ناتالیا گینزبورگ |
مترجم | فریبا عادلی، صنم غیائی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 224 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-180-6 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک، کتابهای نامه نگاری در ادبیات جهان، کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |