معرفی و دانلود کتاب آن دیگری
برای دانلود قانونی کتاب آن دیگری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آن دیگری
قانون هشتم: «تنها بیا». دختر به پشت کارتدعوت و آدرس عجیبی که روی آن نوشته شده نگاه میکند. دعوتکننده فردیست بهنام «آن دیگری»؛ او کسی است نباید به هویت او پی ببریم. کتاب آن دیگری روایتگر قتل است، آن هم نه یک فقره قتل؛ در آن ویلای جنگلی شش نفر کشتهاند و تنها فرد بازمانده از آن شب نیز هیچچیز بهیاد ندارد. بهشاد جهاندارفر ما را بدون سرنخ در میان یکی از هولناکترین پروندههای قتل رها میکند و از خوانندگان خود میخواهد تا در این هزارتوی خونین کسی که مقتولان را به آن ویلا احضار کرده، پیدا کنیم.
کتاب آن دیگری
«خانم ناشناس شما متهم به قتل شش نفر هستید و باید خود را برای محاکمه در دادگاه آماده کنید.» دختر مات و مبهوت به دهان پلیس خیره شده است. چیزی که میشنود را باور نمیکند. آن دو مأمور او را قاتل خطاب میکنند! او را که خونین و زخمی در اطراف یک ویلا پیدا شده و حافظه خود را از دست داده است! دکترها هم تأیید کردهاند که این دختر هیچچیز نمیداند و طبیعتاً نمیتواند وقایع آن شب شوم را به یاد آورد؛ اما تمام شواهد علیه اوست و با توجه به اینکه خود معتقد است حافظهاش را از دست داده، نمیتواند قتل را انکار یا به آن اعتراف کند.
کتاب آن دیگری نوشتهی بهشاد جهاندارفر یک کارت دعوت را برای ما ارسال کرده؛ دعوتنامهای از طرف «آن دیگری». این دعوتنامه هشت قانون دارد و در آن نوشته شده: «اگر آمدی باید تا آخر مهمانی بمانی!». حالا از آن نفرات هیچکس زنده نیست جز همین دختر ناشناس. پرستاران بیمارستان نام گیسو را برای این دختر انتخاب کردهاند اما بعد از تعیین هویت مشخص میشود نام او چیست و در آن مهمانی چه نقشی داشته است.
برخی از فصلهای کتاب آن دیگری از نگاه گیسو روایت میشوند؛ او هم که چیزی به یاد ندارد و نمیتواند در روشن شدن حقیقت به ما کمکی کند. بعضی از فصلها نیز از نگاه آریامنش، وکیل پرونده، بازگو میشوند که چیزی بیشتر از ما نمیداند و خود نیز بهدنبال کشف واقعیت است. همهچیز برای پلیس مجهول است. اصلاً مشخص نیست مقتولان چه ارتباطی با یکدیگر داشتهاند؟ چرا به چنین دعوت مرموزی جواب مثبت دادهاند؟ چه کسی با آنها دشمنی داشته؟ پلیس پس از بههوش آمدن گیسو، او را از بیمارستان به زندان منتقل میکند. مرگ و زندگی او در پی مشخص شدن هویت «آن دیگری» است. اگر کارآگاهان نتوانند فرستندهی کارت دعوت به آن شش نفر را پیدا کنند، گیسو به عنوان تنها مظنون و متهم پرونده اعدام میشود.
بهشاد جهاندارفر در این ماجرا ما را با دختری مرموز بهنام «آندیا» نیز آشنا میکند؛ او کسی است که گیسو را پیدا کرده و به بیمارستان آورده و انگار قرار نیست از کمک کردن به گیسو دست بردارد. او هر روز در بیمارستان حضور دارد و اصرار دارد که گیسو هر نامی را که به یاد دارد به او بگوید. آندیا در دادگاهها نیز با گیسو همراه است و معلوم نیست چطور به هر جایی وارد میشود. مثل یک روح همهجا هست و توجه کسی را جلب نمیکند.
اسم «آندیا» تنها سرنخی است که کتاب آن دیگری بر سر راه ما قرار میدهد؛ زیرا «آندیا مهرانفر» نام واقعی گیسوست و چطور ممکن است کسی که او را نجات داده و دست از سرش برنمیدارد، دقیقاً با خودش همنام باشد؟ داستان معمایی آن دیگری راز و رمزهای پیچیدهای دارد و دور از انصاف است اگر آن را هولناک و وهمآور ندانیم. یک لحظه با خود تصور کنید بعد از مدتی از از کما بیرون آمدهاید و میبینید که «قاتل» خطاب میشوید. تمام شواهد نیز علیهتان هستند و فردی مشکوک و ناشناس نیز در اطرافتان حضور دارد. در این شرایط چهکار میکنید؟
رمان جنایی آن دیگری بهکوشش انتشارات روزگار منتشر شده است.
کتاب آن دیگری برای چه کسانی مناسب است؟
داستان آن دیگری برای علاقهمندان به کتابهای جنایی و معمایی جذاب و خواندنی است.
در بخشی از کتاب آن دیگری میخوانیم
آریامنش برخاست و محکم گفت «اعتراض دارم. بدون هیچ مدرکی دارن موکلم رو متهم میکنن.»
دادستان: مدرک شما چیه؟ شما دارین شایراد پیروز رو که یک انسان فرهیخته و اهل ادب بوده رو به یک قاتل تبدیل میکنین.
این بار محکمتر گفتم «وقتی که ما پیامبر قاتل داشتیم، شاعر قاتل دور از ذهنه؟!»
دادستان خشمگین فریاد زد «این اهانته.»
صدای همهمه و پچپچ حضار باعث شد، قاضی بر چکش ماهگونی رنگش بکوبد و با صدایی رسا بگوید «نظم دادگاه رو رعایت کنید.»
بعد از اینکه فضای آن جا کمی آرام گرفت، ادامه دادم «همه از ماجرای قتلی که حضرت موسی مرتکب شد آگاهیم.»
دادستان دوباره لبخندی زد و گفت «بله، آگاهیم. ولی مثل اینکه یادتون رفته که فراموشی دارین.»
آریامنش مداخله کرد «فراموشی داشتن که به مرور خیلی چیزها رو به یاد آوردن. ما که نگفتیم ایشون هیچ چیزی به خاطر نمیارن. در ضمن، دکتر شهروز اینجان و میتونن به خوبی توضیح بدن.»
دکتر شهروز: فراموشی درجات و شکلهای مختلف داره. ممکنه فردی در حالی که هیچ چیزی از گذشته رو به خاطر نمیاره، داستانی که مادرش برای خوابوندنش میگفته رو به یاد بیاره. حتی اگه ندونه چنین داستانی براش تعریف شده.
«ممنون جناب دکتر! شما میتونین به صندلیتون برگردین.»
فهرست مطالب کتاب
سخن نویسنده
فرگرد اول: فراموشی
فرگرد دوم: من کیستم
فرگرد سوم: ناجی
فرگرد چهارم: تردید
فرگرد پنجم: دعوت
فرگرد ششم: نفر هشتم
فرگرد هفتم: آندیا
فرگرد هشتم: 36. 513462, 51. 625344
فرگرد نهم: اسکاپتوفوبیا
فرگرد دهم: شاه و طلخک
فرگرد یازدهم: کارن
فرگرد دوازدهم: مهمان یا میزبان
فرگرد سیزدهم: شایراد
فرگرد چهاردهم: مهمانی سرخ
فرگرد پانزدهم: اویی نیست
فرگرد شانزدهم: نیسان آبی
فرگرد هفدهم: من آن دیگری هستم
فرگرد هجدهم: در آینه
فرگرد نوزدهم: شعلهور
فرگرد بیستم: روز دادرسی
فرگرد بیست و یکم: او کیست؟
فرگرد بیست و دوم: ویدا
فرگرد بیست و سوم: پس مرگ این چنین است
فرگرد بیست و چهارم: تاب آوری
فرگرد بیست و پنجم: هفتمین نفر
فرگرد بیست و ششم: ختم قائله؟!
فرگرد بیست و هفتم: فرهان
فرگرد بیست و هشتم: تردید
فرگرد بیست و نهم: روز سرنوشت
فرگرد سیام: پاییز فصل آخر است
فرگرد سی و یکم: بی اثر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آن دیگری |
نویسنده | بهشاد جهاندارفر |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 464 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-233-346-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |