معرفی و دانلود کتاب کفش‌های ایتالیایی

معرفی کتاب کفش‌های ایتالیایی

کتاب کفش‌های ایتالیایی اثر هنینگ مانکل یک رمان پخته و درخشان است از داستان یک جراحِ دست از کار شسته که مستی‌اش جان یک انسان را گرفته. او سال‌ها در بهت و حیرت و انزوا فرو رفته و بعد از سال‌ها قرار است با یک اتفاق به گذشته برگردد تا همه‌چیز را از نو ببیند.

درباره‌ی کتاب کفش‌های ایتالیایی

«در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته می‌خورد و می‌تراشد». حال چه می‌شود اگر این زخم‌ها عفونی شوند؟ چه می‌شود اگر عفونتشان به کل بدن سرایت کند؟ انزوا زخم روی زخم می‌آورد و درد روی درد، بعد انسان چشم باز می‌کند و خودش را مرده‌ای متحرک می‌یابد که آنچه برایش مانده بقایای لزجی است از عفونت سیاه سال‌ها. بدن و روح نیاز به مرهم دارند اما انزوا فرسنگ‌ها فاصله انداخته میان انسان و آنانی که برایش مرهمند. هنینگ مانکل (Henning Mankell) در کتاب کفش‌های ایتالیایی (Italian Shoes) نشان می‌دهد که مرهم چطور با پای خودش به انزوا نفوذ می‌کند، به‌آرامی و صبورانه.

فردریک ولین جراحی است که سال‌ها پیش با یک اشتباه بیماری را به کام مرگ فرستاده است. او پس از این اتفاق بی‌آنکه قادر به بخشیدن خودش باشد بار گناه را سال‌ها با خود حمل کرده و به‌جای جبران اشتباه به انزوا پناه برده است. او در آستانه‌ی پیری در جزیره‌ای در خانه‌ی پدری خود زندگی می‌کند؛ احاطه شده با طبیعت، بی‌آنکه جنبنده‌ای بتواند آرامش پراضطرابش را مخدوش کند. تنها تنابنده‌ای که ولین را به دنیای آدم‌ها متصل می‌کند یک پستچی عجیب و سمج است. این پستچی هربار با نامه‌های پزشکی و مجلات مختلف ولین را از تنهایی در می‌آورد و مانند هر فرد خودبیمارپندار دیگری از او می‌خواهد که برای بیماری‌های نداشته‌اش دارو تجویز کند. ولین از پستچی رهایی ندارد تا روزی که ورق بر‌‌می‌گردد، پستچی این بار به‌جای مجله برای او نمادی از گذشته را می‌آورد: دختری که رهایش کرده بود... . حالا فردریک مجبور است به‌جای بدن بیمار، گذشته‌ی خودش را بشکافد. او مجبور است از غار بیرون بیاید و زنده از گور برخیزد. آیا زندگی از دست رفته‌اش باز خواهد گشت؟ آیا هریت، همان دختر زیبای سال‌های دور، می‌تواند فردریک را از تنبیه ابدی‌اش منصرف کند؟ آیا احساسات حتی در پیرانه‌سر هم جوان باقی می‌مانند؟ رمان کفش‌های ایتالیایی به شما خواهد گفت.

هنینگ مانکل در ایران نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای است. از او رمان‌های پلیسی- جنایی برجسته‌ای با محوریت کارآگاهی به نام کورت والاندر به یادگار مانده است. اما مانکل در این کتاب که به زعم بسیاری از منتقدین اوج پختگی او در نویسندگی است، مفاهیم عمیق‌تری را مطرح می‌کند: احساس گناه، زندگی از دست رفته و بحران میانسالی.

در میان همه‌ی عناصر داستان، هنینگ مانکل استاد مسلم فضاسازی است. این درست است که خواننده جریان لطیف احساسات را در سراسر کتاب حس می‌کند، اما وزیدن چنین نسیم روح‌افزایی بدون فضاسازی درست غیرممکن به‌نظر می‌رسد. توصیف او از دریاچه و خانه و حالات روحی شخصیت اصلی داستان بی‌نظیر است. او همزمان با کندوکاو گذشته‌ی شخصیت‌ها قطعات پازل روابط را در کنار هم می‌چیند و به همین ترتیب رمانی با فضای منحصربه‌فرد، شخصیت‌هایی پخته و پیرنگی آرام شکل می‌دهد.

اگر به دنبال اثری معمایی با ریتمی تند هستید، قاعدتا این کتاب انتظارات شما را برآورده نمی‌کند اما اگر به‌دنبال اثری هستید که شما را به درون خود فرو بکشد، خواندن آن را در اولویت قرار دهید. این کتاب را راضیه خشنود به فارسی ترجمه کرده و نشر آوند دانش به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب کفش‌های ایتالیایی

• هنینگ مانکل یک قصه‌گوی صریح و قانع‌کننده است. (ایندیپندنت)
• مانند دیگر نمونه‌های عالی داستان جنایی، مانکل هم نه‌تنها با استادی تمام کاراکترها، پیرنگ و کنش‌ها، رمز و راز و نهان و آشکار را کنار هم می‌چیند بلکه دنیایی با اتمسفر ذهنی و احساسی مخصوص به خود می‌سازد. (آیریش تایمز)
• مانکل همواره یک نویسنده‌ی مشتاق بوده است. این اثر از محدودیت‌ها و نقص‌های کتاب‌های اولیه‌اش عبور کرده است. (ساندی تایمز)
• هم کاراکترها به خوبی تعریف شده‌اند و هم پیرنگ در مشت نویسنده است. یک محک تمام‌عیار برای نشان دادن ظرفیت بی‌نهایت انسان در گرفتن تصمیم‌های اشتباه و شناخت چالش‌هایی که تنها با گذر عمر رخ می‌دهند. (بری فورشا)
• کلمات هنینگ مانکل به لطافت دانه‌های برف می‌بارند، آنچنان لطیف که حتی چندش‌ترین چیز‌ها هم زیبا به نظر می‌رسند. قوت و قدرت زنان، خوی توحش برخی از مردان و ناپایداری جهان گذران تنها بخشی از مضامینی هستند که مانکل با آن‌ها یک شاهکار می‌سازد. (مجله‌ی مترو)
• کفش‌های ایتالیایی اثری است بینابینِ عشق و فراق. (ساندی تلگراف)

کتاب کفش‌های ایتالیایی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر دغدغه‌ی شما اثرات اتفاقات گذشته بر حال افراد است یا تمایل به خواندن رمانی روانشناختی با تم عشق و مرگ دارید، خواندن کتاب کفش‌های ایتالیایی را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب کفش‌های ایتالیایی می‌خوانیم

کل شب باد می‌آمد. نتوانستم خوب بخوابم، دراز کشیده بودم و به صدای دریا گوش می‌کردم. طوفان از شمال شرق شروع شده بود. صدای جریان هوا بین دیوارها را می‌شنیدم. این‌ها را صبح بعد در سررسیدم نوشتم. نمی‌دانم ماجرای آمدن هریت را هم نوشتم یا نه.

در ذهنم بارها و بارها چیزی را که خوانده بودم مرور کردم. سرطان معده داشت. توده‌ی بدخیم گسترش یافته بود. با سیتوتوکسین فقط می‌شد کمی جلوی رشدش را گرفت. در این موارد جراحی هم چاره‌ساز نبود. دوازدهم فوریه نوبت دکتر داشت.

هنوز به اندازه‌ی کافی اطلاعات پزشکی‌ام را حفظ کرده بودم که از این چیزها سر دربیاورم. هریت به زودی می‌مرد. درمان‌ها تا به حال جواب نداده بود. از این به بعد هم نمی‌شد با دارو زندگی‌اش را طولانی‌تر کرد. به مرحله‌ی آخر رسیده بود، یا به اصطلاح دکترها مرحله‌ی مراقبت تسکینی. مرحله‌ای که دیگر درمانی وجود ندارد، فقط تا جایی که می‌شود باید درد را تسکین داد.

همان‌طور که در تاریکی دراز کشیده بودم، این افکار به ذهنم هجوم می‌آورد: هریت قرار بود بمیرد نه من. گناه اصلی را من مرتکب شده بودم، اما این هریت بود که داشت تقاص پس می‌داد. من به خدا اعتقاد ندارم. بجز سال‌های اول دانشجویی‌ام، هیچ‌وقت تحت تأثیر اعتقادات مذهبی نبوده‌ام. نه با فرشتگان ملاقات کرده‌ام، نه صدایی درونی مرا به ایمان آوردن و زانو زدن فراخوانده. اما حالا می‌گویم خدا را شکر که خطری تهدیدم نمی‌کند.

تقریباً هیچ نخوابیدم. دوبار برای توالت رفتن بلند شدم و هربار پشت در اتاق هریت ایستادم ببینم صدایی می‌شنوم یا نه، او و مورچه‌ها خواب بودند.

ساعت شش رفتم پایین و دیدم هریت صبحانه‌ و قهوه‌اش را خورده. باقیمانده‌ی غذای دیشب را گرم کرده بود. در را باز کردم. برف سبکی باریده بود. رد پای هریت کنار رد پای حیوان‌ها روی برف مانده بود.

فهرست مطالب کتاب

یخ
جنگل
دریا
یلدا