معرفی و دانلود کتاب صوتی پشت سرت را نگاه کن
برای دانلود قانونی کتاب صوتی پشت سرت را نگاه کن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی پشت سرت را نگاه کن
کتاب صوتی پشت سرت را نگاه کن اثر سی بل هاگ، رمانی زیبا و جذاب در ژانر روانشناسی وحشت است و به خشونت خانگی میپردازد که بسیاری از زنان دنیا را درگیر کرده و به روح و روان آنها ضربه میزند.
سیبل هاگ (Sibel Hodge) در رمان پشت سرت را نگاه کن (Look behind you) خشونتهای متفاوتی که زنان تجربه میکنند با تاکید بر خشونت کلامی بیان کرده است و به مخاطب یادآوری میکند که این خشونت بسیار دردناکتر از خشونت فیزیکی است. خشونتی که او به تصویر میکشد خشونتی ناشناخته و بسیار متداول است. خشونتی که دیده نمیشود و اثرات مخربش گاهی تا پایان عمر دامنگیر انسان میشود.
داستان کتاب از این قرار است: زمانیکه کلوئی بنسون به هوش میآید، درمییابد که ربوده شده و در دخمهای زیرزمینی که به اندازه یک قبر هست، اسیر شده در حالی که اصلاً یادش نمیآید چگونه سر از آن جا درآورده است. او از طریق جنگلی متروک از آن جا میگریزد اما هیچکس داستانش را باور نمیکند. زمانی که کلوئی به راستگویی شوهرش شک میکند، مجبور میشود تا گذشتهی خود را مورد بازبینی قرار دهد و به منظور یافتن حقیقت و زنده ماندن، مسیری را پی بگیرد که خودش فکر میکند درست است. اما چه کسی کلوئی را تعقیب میکند؟ پشت سرت را نگاه کن، چون هیچ وقت نمیدانی آنجا چه کسی انتظارت را میکشد.
کتاب پشت سرت را نگاه کن در سال 1394 توسط نشر آموت با ترجمه آرتمیس مسعودی به چاپ رسیده. این کتاب رمانی در ژانر وحشت با سه بخش با نامهای ربوده شده، رازهای شرمآور و پشت سرت را نگاه کن، سی و هشت فصل است. از این اثر استقبال کمنظیری در سطح جهان شده و آن را در ردهی دوم رمان پرفروش آمازون، پرفروشترین رمان روانشناسی، پرفروشترین رمان با موضوع زنان و پرفروشترین رمان ژانر وحشت قرار داده است.
سی بل هاگ، نویسندهای انگلیسی است که آثارش در زمرهی پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفته است. کتابهای هاگ به فروشی بالغ بر یک میلیون نسخه دست یافتهاند و با بازخوردهای بسیار مثبتی در انگلستان، آمریکا، استرالیا، فرانسه، کانادا و آلمان رو به رو شدهاند. هاگ علاوه بر نویسندگی، علاقمند به شرکت در فعالیتهای مربوط حمایت از حقوق حیوانات است.
آنالی طاهریان با صدایی زیبا، خشونت این کتاب را به شما نشان میدهد و راهی جز همذات پنداری با شخصیت اصلی داستان و لمس دردهای او نخواهید داشت.
در قسمتهایی از کتاب صوتی پشت سرت را نگاه کن میشنویم:
«....وقتی لیام وارد آشپزخانه میشود، چشمهایش گرد میشود. "این دیگه چه گندی بود به موهات زدی؟" گردنش کمکم سرخ میشود. این نشانهای قطعی برای آن است که دارد عصبانی میشود. حالا دیگر همه نشانههایش را میدانم. مدتها با آنها زندگی کردهام. نمیخواهم دوباره در یا دیوار را با مشت سوراخ کند. برای همین، خشونت صدایش را نشنیده میگیرم. با لبخندی خونسرد شروع میکنم به همزدن مایهی ماکارونی که از یخچال برداشتهام.
"من... من فقط دلم میخواست یه مدل متفاوت باشه، همین." ناخودآگاه دستم را به طرف موهایم میبرم و به تکههای خالیاش دست میکشم.
"افتضاحه! دیگه اصلاً شبیه خودت نیستی. برای چی این کارو کردی؟" دستش را روی کمرش میگذارد. "کلو، راستش رو بخوای بعضی وقتها کاملا احمق میشی. وقتی من گفتم موهاتو کوتاه کن، توافق کردیم که بدی مرتبش کنن، اما تو رفتی کچل شدی."
"من فقط..."
"همینه که میگم." انگشتش را به طرف من میگیرد و نارضایتی صدایش بیشتر میشود...»
«به آسمان خیره میشوم و به تمام چیزهای کوچکی فکر میکنم که خرد خرد اضافه میشوند و تا خبردار شوی گرفتارت میکنند و تو را به دام میاندازند، آن وقت اعتماد به نفس و عزت نفست تباه میشود اما همان کسی که میخواهی از دستش خلاص شوی، کسی است که بیشتر از همه به او متکی هستی. نمیدانی چه وقت این اتفاق میافتد. نمیتوانی دقیقا یک روز، هفته یا ماه را مشخص کنی زیرا یک روند تدریجی و نامحسوس است. آرام آرام در وجودت رخنه میکند. آنقدر آرام که متوجه نمیشوی داری خم میشوی، میشکنی و آدم دیگری میشوی، زنی که شاد نیست و طوری زندگی میکند که همسرش میخواهد، نه آن طور که خودش میخواهد.»
«چرا کسی در رابطهای که دو طرف میدانند، نادرست است، تا این حد پیش میرود؟ تا وقتی برای کسی این اتفاق نیفتد، متوجه نخواهد شد. آدم میتواند به راحتی خودش را گول بزند. ما در چنین مواردی همهچیز را در جایی که آزارمان ندهد، انباشته میکنیم، خودمان را متقاعد میکنیم و عذر و بهانه میآوریم.
مرز بین جنون و عشق بسیار ظریف است.»
«وقت، چیزی است که من بعد از این زیاد خواهم داشت. وقت فکر کردن و مرور دوباره و دوباره وقایع در ذهنم، وقت برای پرسیدن این سوال که میتوانستم طور دیگری عمل کنم یا نه، وقت برای کابوس دیدن در تاریکی شب. اما وقت برای التیام یافتن هم خواهم داشت و بالاخره، وقت برای دوباره عاشق شدن، وقت برای… من زنده هستم و این یک آغاز است.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی پشت سرت را نگاه کن |
نویسنده | سی بل هاگ |
مترجم | آرتمیس مسعودی |
راوی | آنالی طاهریان |
ناشر چاپی | انتشارات آموت |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۱ ساعت و ۱۰ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |
خشونت علیه زنان را بسیار زیبا به تصویر کشیده است. خشونتی که همیشه در تاریخ وجود داشته است و بخشی از ضعف زنان و بخشی از ذهن و جسم بیمار سرچشمه میگیرد.. خشونتی که اگر به موقع تحت کنترل در نیاید عواقب وحشتناکی حتی مرگ را به دنبال خواهد داشت و بیماری، افسردگی، و بسیاری از مشکلات جسمی و ذهنی دیگر که به طبع عواقب خوبی برای هر دو طرف را نخواهد داشت..
داستان درباره زنی است که پس از به هوش آمدن در دخمه تاریکی، در مییابد ربوده شده و در زیرزمینی اسیر است. زن به خاطر نمیاورد چطور از ان مکان سر درآورده است. او سرانجام خود را نجات میدهد و دوان دوان از جنگلی متروک میگریزد. در کمال ناباوری هیچکس داستان او را باور نمیکند. زمانی که به صداقت و راستگویی شوهرش شک میکند، مجبور میشود تا گذشتهی خود را کندوکاو کند و به منظور یافتن حقیقت و به امید زنده ماندن، مسیری را در پیش بگیرد که خود فکر میکند درست است.
اما چه کسی همواره او را تعقیب میکند؟
هدف او چیست؟