معرفی و دانلود کتاب پیرمرد و دریا
برای دانلود قانونی کتاب پیرمرد و دریا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پیرمرد و دریا
کتاب پیرمرد و دریا شاهکار فراموش نشدنی ارنست همینگوی است و ماجراجوییهای ماهیگیر پیری را روایت میکند که پس از روزها شکست در صید ماهی به دل دریا میرود تا ماهیِ بزرگی را صید کند و خود را به اثبات برساند. این رمان جذاب جوایز مهمی مانند پولیتزر و نوبل ادبیات را برای همینگوی به ارمغان آورده است.
معرفی رمان پیرمرد و دریا:
رمان پیرمرد و دریا (The Old Man and the Sea) بدون شک یکی از تأثیرگذارترین و الهامبخشترین آثار همینگوی به شمار میآید و بسیاری از منتقدان ادبی به آن لقب شاهکاری بیبدیل دادهاند. این رمان سرگذشت پیرمردی را روایت میکند که مدتی طولانی نتوانست چیزی صید کند و به همین دلیل راهی سفری دریایی میشود تا بعد از یک مبارزهی سخت با طبیعت تواناییهای خود را ثابت کند.
ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) زندگی پرماجرایی داشت و بسیاری از آثار خود را با الهام از تجربیات شخصی نوشت و رمانی مانند پیرمرد و دریا نیز از این قاعده مستثنی نیست. وی مدتی برای زندگی به کوبا رفت و به قایقرانی و ماهیگیری مشغول شد. بنابر ادعای بسیاری در همین ایام با گرگوریو فوئنتس که ماهیگیر پیری بود آشنا میشود و دوستی صمیمانهای میان این دو شکل میگیرد. شخصیت گرگوریو و نوع زندگی وی بعدها منبع الهام همینگوی میشود و رمان پیرمرد و دریا را مینویسد. زمانی که این رمان منتشر شد گرگوریو هنوز در قید حیات بود اما سواد خواندن و نوشتن نداشت و با این حساب هیچگاه رمان پیرمرد و دریا را نخواند.
نکوداشتهای کتاب پیرمرد و دریا:
- داستانی عمق گرایانه و چالش برانگیز. (Common Sense Media)
- بهترین [اثر] او. زمان نشان خواهد داد که این بهترین اثر در میان همه ی ماست. منظورم [بهترین کار]خودش و معاصرانم است. (William Faulkner)
- بهترین داستانی که همینگوی نوشته است... هیچ صفحهای از این شاهکار نمیتوانست به شکلی بهتر یا متفاوت به تحریر درآید. ( Sunday Times)
در بخشی از کتاب پیرمرد و دریا میخوانیم:
پسر بیرون رفت. بدون هیچ روشنایی، شام خورده بودند. پیرمرد شلوارش را درآورد و در تاریکی به رختخواب رفت. شلوارش را لوله کرد و بالشت ساخت و روزنامه را هم لای آن گذاشت. خودش را در پتو پیچید و روی روزنامه دیگری که فنرهای تختخواب را پوشانده بود خوابید.
خیلی زود خوابش برد و خواب آفریقا را دید، زمانی که پسربچه بود، ساحل طولانی به رنگ طلایی سفید را دید که برقش چشمانش را میآزرد و همچنین پرتگاههای بلند و کوههای بزرگ قهوهای را دید. اکنون هر شب در ساحل زندگی میکرد و در خوابهایش غرش امواج را میشنید و قایقهای بومی را میدید که در میان امواج پیش میآمدند. بوی قیر و چوب بلوط عرشه کشتی را در خواب میدید، و بوی آفریقا را که نسیم صبحدم از خشکی میآورد.
همیشه وقتی که بوی نسیم صبح را احساس میکرد بیدار میشد و لباس میپوشید و میرفت تا پسر را بیدار کند. ولی امشب بوی نسیم ساحلی خیلی زودتر آمد و او در خواب خود میدانست که هنوز خیلی زود است و همچنان خواب میدید، و قلههای سفید جزیرهها را دید که از میان دریا برآمده بودند و بعد خواب بندر و لنگرگاههای جزایر قناری را دید.
دیگر نه خواب توفان را میدید و نه خواب زن را، نه رویدادهای بزرگ را و نه ماهیهای بزرگ را، و نه زورآزمایی، و نه خواب همسرش را. اکنون فقط خواب مکانها را میدید و خواب شیرها در ساحل. شیرها در نور شبانگاهی مانند بچه گربه بازی میکردند و او آنها را به اندازهی پسربچه دوست داشت. پسر را هرگز در خواب نمیدید. یکباره بیدار شد، از لای در باز، ماه را نگاه کرد و شلوار لوله شدهاش را باز کرد و پوشید. جاده را گرفت و رفت تا پسر را بیدار کند. تنش از سرمای صبحدم میلرزید. ولی میدانست پارو زدن بدنش را گرم میکند.
در خانه پسر قفل نبود و او در را باز کرد و با پای برهنه آرام داخل شد. پسر در اتاق اول روی تختخواب بود و پیرمرد در آخرین اشعههای ماه که از پنجره میتابید او را به وضوح میدید. آرام یک پایش را گرفت و آنقدر نگه داشت تا پسر بیدار شد و غلتید و به او نگریست. پیرمرد سر تکان داد و پسر شلوارش را از روی صندلی کنار تختخواب برداشت و روی تخت نشست و آن را پوشید.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پیرمرد و دریا |
نویسنده | ارنست همینگوی |
مترجم | زهرا فتورچی |
ناشر چاپی | انتشارات فرشته |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 80 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-642878-1 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |