معرفی و دانلود کتاب پسر خوب

معرفی کتاب پسر خوب

رمانی ترسناک و روان‌شناختی از استیون کینگ کره!... کتاب پسر خوب نوشته‌ی جانگ یوجانگ، داستان پسر جوانی را روایت می‌کند که صبح یک روز، وقتی از اتاقش بیرون می‌آید با جنازه‌ی خونین مادرش مواجه می‌شود. یوجین اصلاً نمی‌داند شب پیش چه اتفاقی افتاده ولی به خاطر می‌آورد که مادرش دائم نام او را صدا می‌زده. آیا مادر از او کمک می‌خواسته یا التماس می‌کرده که او را نکُشد؟! این اثر تحسین‌شده در لیست پرفروش‌ترین آثار بین‌المللی قرار داشت.

درباره‌ی کتاب پسر خوب

یوجین که بیست‌وپنج سال دارد به همراه مادر و برادر ناتنی‌اش در یک‌ خانه‌ی مجلل در اینچئون کره زندگی می‌کنند. او یک روز صبح با بوی خون از خواب بیدار می‌شود. وقتی از اتاقش بیرون می‌آید، در زیر پله‌های خانه جنازه‌ی غرق در خون مادرش را می‌بیند. یوجین به خاطر بیماری صرعش حافظه‌ای مخدوش دارد. به همین خاطر اصلاً یادش نمی‌آید که شب پیش چه اتفاقی افتاده. روی گوشی همراهش یک تماس بی‌پاسخ از مادر هست که او به خاطر نمی‌آورد چرا به آن جواب نداده! فقط صدایی محو و دور از مادر در ذهنش وجود دارد که با گریه به او التماس می‌کرده و نامش را صدا می‌زده. پسر به این فکر می‌کند که آیا مادر از او کمک می‌خواسته؟ یا اتفاق بدتری در حال رخ دادن بوده؟ یوجین باید این حقیقت را کشف کند.

رمان پسر خوب (The Good Son) نوشته‌ی جانگ یوجانگ (You-Jeong Jeong) اثری معمایی و ترسناک است که با تحسین خیلی خوبی از سوی منتقدان مواجه شده. این اولین کتاب جونگ بوده که به زبان انگلیسی ترجمه شده و به شکل گسترده در تمام دنیا به فروش رسیده. خیلی از مخاطبان در مواجهه با این کتاب آن را شبیه به آثار استفن کینگ دانسته‌اند و تعلیق و کشش موجود در آن را ستوده‌اند. جونگ داستانش را به شکلی شوکه‌کننده شروع می‌کند؛ زمانی که شخصیت اصلی دست و لباس‌هایش را خونین می‌بیند و با جنازه‌ی مُثله شده‌ی مادرش روبه‌رو می‌شود. نویسنده تنش اثر را کم‌کم بالاتر می‌برد و مخاطب را با پیچ‌های داستانی‌اش شگفت‌زده می‌کند. او گاهی قصه را خشن‌تر می‌سازد و از عناصر ترسناک هم به‌صورت روان‌شناختی بهره می‌برد. اما ویژگی اصلی رمان پایان غافلگیرکننده‌ی آن است که خواننده را شوکه می‌کند؛ پایانی غیر کلیشه‌ای و ملموس که کسی انتظارش را ندارد.

شخصیت اصلی داستان پسر خوب، جوانی است که از بیماری صرع رنج می‌برد. مشکل اصلی او این است که حافظه‌ی خوبی ندارد و خیلی از کارهایی را که می‌کند، به یاد نمی‌آورد. به خاطر همین وقتی متوجه قتل می‌شود، مطمئن نیست که خودش مرتکب آن نشده باشد! جانگ یوجانگ این ایده‌ی جالب و نو را دست‌مایه قرار داده و تلاش کرده از دل آن یک تریلر نامتعارف خلق کند. اما او صرفاً به دنبال داستانی هیجان‌انگیز نیست و می‌خواهد به بهانه‌ی جنایت به موضوع‌های مهم دیگری مثل خانواده و رابطه‌ی مادر و فرزندی هم بپردازد. قهرمان قصه‌ی جونگ برای کشف رازها پا به سفری ادیسه‌وار می‌گذارد، اما درنهایت متوجه حقایق هولناکی در مورد خود و خانواده‌اش می‌شود.

یوجین، راوی کتاب پسر خوب، کاراکتری پیچیده، نامتعادل و بیمار دارد، در زمان پرش می‌کند و وقایع را جسته‌وگریخته به یاد می‌آورد. جانگ یوجانگ از روایت اول‌شخص استفاده کرده تا یوجین دائم از خودش و افکارش صحبت کند و به این شکل روان‌پریشی و جنونش را نشان دهد. مثل خیلی از تریلرهای شرقی، آنچه در داستان اهمیت دارد، نه شناسایی قاتل که بیشتر فهم انگیزه‌های جنایت است. نویسنده تلاش دارد همین موضوع را افشا کند. جذابیت و تعلیق داستان نیز بیش از هر چیز مرهون همین فلسفه‌ی جونگ است.

رمان پسر خوب از شگفتی‌های سال 2016 بود و در لیست کتاب‌های منتخب بسیاری از نشریات انگلیسی‌زبان قرار گرفت. این اثر را بهاره صادقی برای انتشارات دانش آفرین ترجمه کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب پسر خوب

• رتبه‌ی یک پرفروش‌ترین کتاب‌های بین‌المللی
• در لیست کتاب‌های منتخب فصل تابستان نشریات Elle, Entertainment Weekly, Vulture, Bustle, CrimeReads, Lit Hub و ...

نکوداشت‌های کتاب پسر خوب

• تریلری جذاب و نامتعارف. (وال‌استریت ژورنال)
• کتابی که به‌سختی می‌توان آن را روی زمین گذاشت. (فایننشال تایمز)
• نویسنده تنش داستان ترسناک و مرموزش را خیلی استادانه و به‌مرور بالا و بالاتر می‌برد. (گاردین)
• می‌خواهید یک تریلر روان‌شناختی نادیده گرفته‌شده بخوانید؟ می‌توانید از انتخاب و خواندن رمان پسر خوب به خودتان افتخار کنید. (Elle.com)

کتاب پسر خوب برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب به دوستداران ادبیات شرق، مخصوصاً کره‌ی جنوبی پیشنهاد می‌شود. اگر به داستان‌های تریلر و معمایی علاقه دارید، این اثر را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب پسر خوب می‌خوانیم

اتاق دست‌نخورده و مرتب بود. هیچ چیز غیرعادی به نظر نمی‌رسید. نه اثری از خون و ردپاهای خونی بود و نه نشانه‌ای از درگیری و دعوا در آنجا مشاهده می‌شد. پرده‌های دوتایی پنجره‌ی بالکن، هنوز هم کنار زده نشده بودند. تخت‌خواب آنقدر مرتب بود که انگار هیچکس روی آن نخوابیده. بالش‌ها مرتب و تمیز، بالای تخت بودند. ساعت و آباژور در همان جای همیشگی روی میز کنار تخت خواب قرار داشتند و کوسن‌های مربع شکل، آراسته و مرتب روی کاناپه چیده شده بودند. همه چیز همان نظم و ترتیب همیشگی را داشت.

تنها چیز آشفته‌ای که در آنجا به چشم می‌خورد، میز تحریر بود. یک خودکار، گوشه‌ی میز قرار داشت و صندلی قهوه‌ای چرمی، به عقب کشیده شده بود. تکه پارچه‌ای قهوه‌ای رنگ که مرتب تا شده بود، روی زمین قرار داشت. به‌نظر می‌رسید از گوشه‌ی دسته‌ی صندلی سر خورده و روی زمین افتاده باشد. روی تخت پریدم و پرده‌ها را کنار زدم. هیچ چیز آنجا نبود نه پشت پرده‌ها و نه بیرون، توی بالکن. در همه‌ی کمد دیواری‌ها را باز کردم. توی کمد اول بالش، کوسن و تعدادی پرده بود. داخل کمد وسطی، آنقدر ملافه و پتو وجود داشت که می‌شد آنها را به ده گروه از دانش‌آموزان اردوی مدرسه داد و توی کمد سوم هم جعبه‌هایی با متعلقات کوچک مشاهده می‌شد. در اتاق پرو را باز کردم. اتاق پرو به اتاق مطالعه راه داشت و از آنجا هم به اتاق هه‌جین منتهی می‌شد. لامپ را روشن کردم. درست مانند اتاق خواب بود. کف مرمرین و بسیار تمیزش، مثل زمین یخی هاکی می‌درخشید. لوازم آرایش مادر، به ترتیب و با وسواس در یک ردیف روی میز آرایش او چیده شده بود. لباس‌های توی کشوهای میز منظم و مرتب تا شده و روی هم قرار داشتند. مادر لباس‌های توی کمد را نیز جداگانه و بر اساس فصول مختلف سال، داخل چند کیسه جای داده بود. اثری از دزد در آنجا دیده نمی‌شد. حمام هم مثل همیشه به نظر می‌رسید. زمینش خشک و تمیز و فضایش آکنده از رایحه‌ی ملایم شامپو بود.

فهرست مطالب کتاب

درباره نویسنده
فصل اول: صدایی در تاریکی
فصل دوم: من کی هستم؟
فصل سه: خطری برای دیگران
فصل چهارم: خاستگاه گونه‌ها
بخش پایانی