معرفی و دانلود کتاب اتاق مرموز

معرفی کتاب اتاق مرموز

هنری اسلزار دست‌به‌قلم برده و در کتاب اتاق مرموز، 16 داستان کوتاه بی‌بدیل آفریده که قرار است حسابی مغزتان را بازی دهد و مو به تنتان سیخ کند؛ این نویسنده‌ی درخشان با داستان‌های معمایی جنایی و حال‌وهوای تاریک داستانی خود پا جای پای ملکه‌ی این ژانر؛ آگاتا کریستی گذاشته و لقب آگاتا کریستی دوم جهان و اعجوبه‌ی ادبیات معاصر آمریکا را از آن خود کرده است.

درباره‌ی کتاب اتاق مرموز

داستان اول کتاب اتاق مرموز، نوشته‌ی هنری اسلزار (Henry Slesar) ماجرای دادستان جاه‌طلب و مغروری‌ست که به خیال خودش قاتل پرونده را پیدا کرده و با تصور اینکه این اولین پرونده‌ی منجر به حکم اعدام اوست و می‌تواند باعث تشویق اطرافیانش شود، بسی خوشحال است. غافل از اینکه تشخیصش کاملاً اشتباه بوده و نه‌تنها قاتل شخص دیگری‌ست بلکه او دلش هم به رحم آمده و خودش را رسانده تا جلوی حکم اعدام را بگیرد. اما آیا دادستان، حاضر است آن‌همه غرور را بشکند و بادی که به غبغب انداخته بود را خالی کند و به‌خاطر نجات جان جوانکی بی‌سروپا، حکم اشتباهش را پس بگیرد؟

هنری اسلزار، نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس پرکار آمریکایی، با نگارش صدها داستان کوتاه در ژانرهای جنایی، معمایی و دلهره‌آور به یکی از چهره‌های شاخص این حوزه تبدیل شد. بسیاری از داستان‌های او در مجموعه‌ی تلویزیونی «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» (Alfred Hitchcock Presents) به تصویر کشیده شدند و برایش جوایزی همچون «ادگار آلن‌پو» را به ارمغان آوردند.

همان‌طور که از داستان اول این مجموعه پیداست هنری اسلزار به‌خوبی می‌داند که چطور ذهن مخاطب را به کار بگیرد و او را درگیر محتوای معمایی و درعین‌حال فلسفی و اخلاقی موضوع کند. او تبحر خاصی در ارائه‌ی داستان‌های چندوجهی داشته و به پایان‌بندی‌های غافل‌گیرکننده و اعجاب‌انگیزش معروف است. در داستان‌های او شخصیت‌ها حکم سربازان صفحه‌ی شطرنج را دارند، مهم نیست شاه باشی یا وزیر و یا سرباز... هنری اسلزار بی‌رحمانه کارتان را می‌سازد. کافی‌ست به سرش بزند تا هرکسی که می‌خواهد، دو شقه کند و خون در صفحات کتاب جاری شود.

کتاب اتاق مرموز شامل 16 داستان کوتاه است که هر کدام ماجرایی مستقل دارند؛ اما درون‌مایه‌ی مشترک همه‌ی آن‌ها برخورد انسان با وجدان، قانون و مرزهای اخلاقی در شرایط پیچیده و بحرانی است. شخصیت‌ها اغلب درگیر موقعیت‌هایی می‌شوند که در آن‌ها باید میان حقیقت و نجات خود، بین وظیفه و احساس، یا عدالت و قانون یکی را انتخاب کنند.

از روایت زنی الکلی و شکست‌خورده که برای پس‌گرفتن فرزندش، وارد نقشه‌ای پیچیده و فریبکارانه تا داستان یک وکیل‌مدافع که در برابر هیئت‌منصفه و افکار عمومی تنها باتکیه‌بر یک آزمایش علمی ظریف می‌جنگد تا نوجوانی متهم به قتل را نجات دهد... تمام این داستان‌ها با ظرافتی هرچه‌تمام‌تر تصویری روشن و گاه تلخ از پیچیدگی‌های اخلاقی انسان ارائه می‌دهند و با بهره‌گیری از تعلیق بالا و پایان‌های غیرمنتظره، سبک کلاسیک هیچکاک را به‌خوبی بازتاب می‌دهند و خواننده را تا آخرین لحظه درگیر نگه می‌دارند.

این کتاب مجموعه‌ای خواندنی از داستان‌های جنایی و رازآلود است که با مهارت و ایجاز، لحظاتی پر تعلیق، نفس‌گیر و گاهی تلخ اما به‌یادماندنی را برای مخاطب خلق می‌کند. کتاب اتاق مرموز با ترجمه‌ی ماندانا گرشاسبی از سوی انتشارات قصه باران منتشر شده و برای علاقه‌مندان به داستان‌های معمایی، جنایی و اخلاقی انتخاب بسیار جذابی خواهد بود.

کتاب اتاق مرموز برای چه کسانی مناسب است؟

طرف‌دار داستان‌های معمایی، پلیسی و جنایی هستید؟ از طرف‌داران داستان‌های جنایی آگاتا کریستی هستید؟ دلتان لک‌زده برای داستانی که هم هیجان‌انگیز باشد و هم ذهنتان را درگیر خود کند؟ مجموعه داستان اتاق مرموز اثر هنری اسلزار را بخوانید و مطمئن باشید که چند ساعتی قرار است رها از هر دغدغه‌ای دیگر در صفحات کتاب گم شوید و حسابی لذت ببرید.

در بخشی از کتاب اتاق مرموز می‌خوانیم

راسکو گفت: «گوش کن جو، خودتم مثل من می‌دونی زمونه عوض شده، چند سال پیش یه خبرنگار می‌تونست بابوق‌وکرنا یه شعبده‌باز رو ببره رو صفحه‌ی اول روزنامه. ولی حالا هودینی مُرده جو، فراموشش کن.»
«خب، هودینی مُرده که مُرده. من زنده‌ام.» بعد به تخت سینه‌اش کوبید و گفت: «من، جو فرلینی»
- درسته جو، تو هیچ‌وقت با فروتنیِ کاذب سروکار نداشتی.

فرلینی با لحن خشنی گفت: «ببین، هودینی چیکار می‌کرد که من نمی‌تونم؟ من با طناب و زنجیر و پابند کار می‌کنم. از جعبه و کیف و صندوق می‌آم بیرون. می‌تونم دست‌بند باز کنم. حتی با پیچ‌ومهره کار کردم. حتی اون گره شستیِ ده اینچی رو بلدم. می‌تونم خودمو از تنگ‌پوش آزاد کنم. کارایی می‌کنم که هودینی تو خواب ندیده بود. تازه می‌دونی اون کلی حقه می‌زد.»

واندا گفت: «مگه تو نمی‌زنی؟»
- خب، چرا گاهی اوقات. یعنی من کلید استخونی و مهره و اینا دارم. ولی تو که منو می‌شناسی فیل، من بیشتر بازور بازوم کار می‌کنم. نه؟

مدیر برنامه‌اش با خستگی گفت: «چرا... چرا. تو بهترینی جو.»
- من خودمو رو فرم نگه می‌دارم. از واندا بپرس. روزی یک ساعت هالتر می‌زنم. هنوزم می‌تونم کلی نفسمو نگه دارم. می‌تونم این حقه‌ی آب رو انجام بدم فیل، عالی می‌شه.
- ولی این دیگه قدیمی شده جو. دیگه پیش مردم خریدار نداره.

فهرست مطالب کتاب

شب اعدام
جنایت مادرانه
آزمایش
مرد اشتباهی
پلیس یک‌روزه
اتاق مرموز
آخرین فرار
با کمک یک زن
پرونده ام جی اچ
پول
خانه‌ی مناسب
خط مشترک
در آستانه‌ی موفقیت
روز امتحان
گردنبند مروارید
آرماگون