معرفی و دانلود کتاب پرسه در تیمارستان متروک

معرفی کتاب پرسه در تیمارستان متروک

کتاب پرسه در تیمارستان متروک نوشته‌ی دن پابلوکی یک داستان‌ ترسناک درمورد بیمارستان روانی خالی و رها‌شده در جنگل است؛ ماجرایی که هر خواننده‌ی نوجوانی را به هیجان می‌اندازد و قلب او را به تپش درمی‌آورد. تیمارستان گری‌لاک‌هال، یک تیمارستان معمولی نیست. روزی قرار بود این ساختمان جایی باشد برای مراقبت از بیماران روانی؛ اما این‌روز‌ها، این تیمارستان متروک به سوژه‌ی اصلی وحشت مردم شهر‌ تبدیل شده است. این داستان از برندگان جایزه‌ی بزرگ کنتاکی است.

درباره‌‌ی کتاب پرسه در تیمارستان متروک

نویسنده‌ی داستان‌های مهیج و دلهره‌آور، دن پابلوکی (Dan Poblocki) در رمان پرطرفدار پرسه در تیمارستان متروک (The Ghost of Graylock) حسابی دل مخاطبان نوجوان خود را به لرزه می‌اندازد. ماجرای این داستان، در یک بیمارستان روانی خالی و دور‌افتاده به نام گری‌لاک‌ می‌گذرد. این بیمارستان روزی محل اصلی نگه‌داری از کودکان و نوجوانان مبتلا اختلال روانی بود. اما در ادامه‌ی ماجرای داستان خواهیم فهمید که چرا این روز‌ها، گری‌لاک‌ خالی از سکنه شده و چه اتفاقاتی در اتاق‌های خلوت آن در جریان است.

داستان کتاب پرسه در تیمارستان متروک از یک اتفاق حیرت‌انگیز و باورنکردنی آغاز می‌شود. چند بیمار که مدتی برای مداوا در این بیمارستان بستری بودند، با فاصله‌ای کم از هم جان می‌بازند و عجیب‌تر آن که هیچ علت مشخصی نیز برای مرگ آن‌ها پیدا نمی‌شود. از آن‌روز، تیمارستان گری‌لاک‌ شهرت و اعتبار خود را از دست می‌دهد؛ تا جایی که سلسله‌ی حوادث غم‌انگیز و ناخواستنی، تیمارستان را به تعطیلی می‌کشاند و درنتیجه، کارکنان آن را برای همیشه از کار بی‌کار می‌کند.

نیل کیدی شخصیت اصلی و قهرمان کوچک رمان پرسه در تیمارستان متروک، تازه به همراه خانواده‌ی خود به این شهر نقل مکان کرده است. او به محض ورود به شهر اخبار عجیب و اسرارآمیزی درباره‌ی تیمارستان شهر می‌شنود؛ اما هیچ‌کدام از این حرف‌ها را باور نمی‌کند. او تا به چشم خود نبیند که در این تیمارستان خالی چه خبر است، باور نمی‌کند که آن‌جا یک تیمارستان منحوس یا طلسم‌شده باشد. با تمام مخالفت‌ها، نیل درنهایت تصمیم می‌گیرد تا با پای خود راهی گری‌لاک‌هال شود و از نزدیک شاهد فضای آن باشد. او برای انجام این مأموریت وحشتناک، دوست صمیمی‌اش را نیز با خود همراه می‌کند و البته برداشتن چراغ‌قوه و وسایلی برای ثبت و ضبط ماجرا را نیز از یاد نمی‌برد. اما نیل کوچک هرگز تصورش را هم نمی‌کند که در این مکان متروکه، با چه حقایق عجیب و رعب‌آوری رو‌به‌رو خواهد شد. با ورود نیل و دوستش به این بیمارستان تاریک و خاک‌گرفته، حوادث نامعمول، یکی‌یکی از راه می‌رسند. اما با خروج آن‌ها از بیمارستان، اتفاقات عجیب پایان پیدا نمی‌کند. درحقیقت، این ابتدای ماجراهای عجیب نیل کیدی با حقایق مرموز این تیمارستان است، اتفاقات و جریاناتی که حتی او را در مسیر برگشت و در راه رسیدن به خانه نیز دنبال می‌کنند.

کتاب پرسه در تیمارستان متروک یکی از نمونه‌های موفق ادبیات داستانی در ژانر دلهره و وحشت برای نوجوانان است. این کتاب همچنین با انتشار در سال 2012 توانست نقد و نظرات مثبت زیادی را از طرف علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و نشریات جلب کند. سوژه‌ی بکر و خلاقانه، قلم کوبنده‌ و پرتعلیق دن پابلوکی و همچنین روند سریع و غافلگیر‌کننده‌ی ماجرا، این رمان را به یکی از گزینه‌های ثابت کتاب‌های فانتزی در کتاب‌فروشی‌های دنیا تبدیل کرده است. نسخه‌ی فارسی این اثر خواندنی و جذاب نیز با تلاش انتشارات نگاه آشنا و ترجمه‌ی خوب و روان فریبا شیخ الاسلامی به دست شما می‌رسد.

جوایز و افتخارات کتاب پرسه در تیمارستان متروک

• موفق به دریافت جایزه‌ی کنتاکی، سال 2014
• بهترین داستان نوجوان، به انتخاب انجمن صنفی کتابخانه‌ی خردسالان (YALSA)

نکوداشت‌های کتاب پرسه در تیمارستان متروک

• آن را با چراغ‌ قوه بخوانید! (بوک لیست)
• فصل‌بندی کوتاه و پایان‌بندی‌های تعلیق‌آمیز، و چندین و چند چرخشی داستان این اطمینان را به شما می‌دهد که به سرعت صفحات آن را ورق می‌زنید. (جمله‌ی کتاب‌خانه‌ی مدرسه)

کتاب پرسه در تیمارستان متروک برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های مهیج، دلهره‌آور و کمی ترسناک حتماً از خواندن این داستان لذت می‌برند.

در بخشی از کتاب پرسه در تیمارستان متروک می‌خوانیم

بری ایستاده ‌بود. وقتی داشت موهای بلند قهوه‌ای‌اش را مرتب و تی‌شرت آبی روشنش را صاف‌وصوف می‌کرد، نیل داشت نگاهش‌ می‌کرد. بری گفت: «من ویولا می‌زنم.» خودش از گفتن این حرف خجالت کشید. اریک فقط به او خیره شده بود. «برای همین می‌دونم کار کردن با نوازنده‌های دیگه چه‌قدر سخته. البته مال من که ارکستره و یه‌کم فرق می‌کنه، اما بازم...» بعد گلویش را صاف کرد و ادامه داد: «شاید منم با شما بیام.» حرف که می‌زد، به نیل نگاه می‌کرد. «فکر کنم بد نباشه یه بزرگ‌تر همراهتون باشه. برای امنیت خودتون می‌گم.» نیل لب‌هایش را به‌هم فشار داد. خیلی بدش می‌آمد که خواهرش او را بچه فرض کند. خواهرش کلاً چهار سال از او بزرگ‌تر بود. «فقط باید برم کفشای کتونی‌م رو بردارم. منتظرم می‌مونید؟» بدون این‌که منتظر جواب بماند، با عجله به‌ طرف خانه رفت و در را پشت‌ سرش محکم بست.

وسلی به نیل گفت: «مگه نگفتی بری فقط شونزده سالشه؟ حالا اون شده بزرگ‌تر ما؟»

اریک آرام گفت: «بهش یه فرصتی بدیم. اونم مثل شماها دنبال ماجراجوییه.»

وسلی لبخندی زد و نیل ابرویش را بالا برد.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: راه فرار
قسمت دوم: کابوس غرق شدن
بخش سوم: گز گز شدن