معرفی و دانلود کتاب کتابچهی مخوف
برای دانلود قانونی کتاب کتابچهی مخوف و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کتابچهی مخوف
دن پابلوکی در کتاب کتابچهی مخوف، داستان رازآلود و دهشتناک نوجوانی را به تصویر میکشد که تصور میکند با نوشتن ترسهایش بر روی کاغذ، قدرتشان را از بین میبرد و میتواند آنها را مغلوب کند.
خلاصه داستان کتابچهی مخوف:
نوجوانی به نام کسیدی که در نیویورک زندگی میکند این باور را در ذهن خود دارد که اگر ترسهایش را در یک دفترچۀ کوچک یادداشت کند، آن ترسها دیگر قدرتی نخواهند داشت و او میتواند بر آنها غلبه کند. کسیدی در فصل تابستان نیویورک را به مقصد وایتچپل ترک میکند تا تعطیلاتش را در این شهر سپری کند. در آغاز مسیر او خیال میکند که ترسهایش را کنار گذاشته و توانسته آنها را مهار کند اما زمانی که به وایتچیل میرسد متوجه میشود که این شهر دیگر آن مکان آرام و زیبا و دوستداشتنی نیست و تغییرات زیادی داشته است.
در ادامه رمان کتابچۀ مخوف (The Book of Bad Things) کسیدی به اجبار باید با مردههای بیقرار ملاقات کند. چرا که زنی در همسایگی او از دنیا رفته و خانهاش نیز نفرین شده است. این خانه که مورد نفرین قرار گرفته اسرار بسیاری از پیرزن مُرده در خود حفظ کرده است. خانه این پیرزن به نام اورسالا در انتهای یک کوچه بنبست قرار داشت و او که به تنهایی زندگی میکرد، در این مکان در شرایط مرموزی از دنیا رفت.
مردم شهر از چیزهایی که در خانۀ او کشف کردند بسیار شوکه شدند. آنها در خانه و مزرعه او تعداد بسیار زیادی روزنامه، انبوهی از مبلمان، تپههایی از عروسکهای عتیقه و حیوانات تاکسیدرمی شده پیدا کردند. کسیدی رفتن مردم شهر وایتچپل از خانه و مزرعه آن پیرزن را تماشا کرد در حالی که آنها بخشی از گنجینههای اورسالا را با خود میبردند.
او شایعاتی دربارۀ روح انتقامجوی اورسالا میشنود که میگویند پیرزن از قبر خود خارج شده و با خشم به سوی شهر میآید. به اعتقاد کسیدی مُردهها همواره به دنبال فرصتی هستند تا از قبرهایشان بیرون بیایند. به نظر او دنیای پیرامون و رخدادهایش، از چیزی که در ذهن داشته بسیار بدتر است.
نکوداشتهای کتابچۀ مخوف:
- شبح... گروتسک... وهمآور... (Booklist)
- بازگشت پوبلاکی، پر از رمز و راز، هیولا و ارواح، مطمئناً طرفداران او را راضی خواهد کرد. (Kirkus Reviews)
- سرگرمکننده و وحشتزده از همه راههای خوب. (VOYA)
با دن پابلوکی بیشتر آشنا شویم:
دن پابلوکی (Dan Poblocki) که در سال 1977 به دنیا آمده است، تاکنون چندین رمان ویژۀ نوجوانان با نامهای The Stone Child ،The Nightmarys Ghost of Graylock و کتابهای سریال Mysterious Four را نوشته است. او در بروکلین، نیویورک زندگی میکند.
خواندن کتابچۀ مخوف به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
نوجوانانی که به داستانهای ترسناک و رمزآلود علاقهمندند، این رمان را از دست ندهند.
در بخشی از کتابچۀ مخوف میخوانیم:
کسیدی بین دفترچهاش را بست و نگاهی به بیرون از اتوبوس انداخت. دنیای آن بیرون یک لکهی تیره و تار سبزرنگ بود. چندبار پلک زد تا توانست تصاویری از مناظر بیرونی را در ذهنش ثبت کند. مثلاً، یک مزرعهی تازه کشت شدهی ذرت یا اصطبلی کج و کوله یا تپههایی بیانتها که با پوشش برگهای تابستانی سرسبز بودند.
کسیدی، که تقریباً یک ساعت از نیویورک تا آن جا سفر کرده بود، میدانست که نزدیک وایتچپل هستند. زمینهای بیرون مقیاس خوبی برای این کار به حساب میآمد. بعد از پانزده دقیقه علفهای زرد میدولند و هوای زردرنگ شهر الیزابت در نیوجرسی ظاهر شد. بیست دقیقه بعد، پیادهروهای درب و داغان و دیوارهای بتنی نقاشیشدهی نیوآرک را دیدند. سی دقیقه بعد خانههای زهوار دررفتهی سبک ویکتوریایی مپلوود، ملبورن و سامت را رد کردند که با اولین منظرهی واقعی سبزرنگ برگها، گلها و درختها احاطه شده بودند. چهل دقیقه بعد شهرهای آفتابسوخته و بازارچههای نامنظم را که از مسیر شمارهی هفتاد و هشت منشعب میشدند پشت سر گذاشتند. در نهایت و در عرض پنجاه دقیقه، به تپهها، آسمان و فاصلهی ارغوانی ابدی غرب... و آنورتر رسیدند.
در این موقع و یک ساعت بعد از خروجشان از نیویورک، اتوبوس با کندی هرچه تمامتر از سراشیبی سمت رودخانهی دلوار پایین میرفت جایی که همراه یک سری دیگر از تپههای عظیم نیوجرسی به ایالت پنسیلوانیا میرسید.
ولی کسیدی آنقدر دور نمیرفت. دِه کوچکی که ترمونتها در آن زندگی میکردند در هزارتوی قلههای گروهی و چند دره به فاصلهی چند کیلومتری شمال بزرگراه لانه کرده بود. طولی نمیکشید که اتوبوس کنار مرکز خریدی میایستاد که در چند کیلومتری اولین پیچ و خمهای قابل مشاهدهی رودخانهی روبهرویشان قرار داشت. خانم ترمونت، به همراه جویی، در توقفگاه با کسیدی قرار گذاشته بود. قرار بود خانم ترمونت کسیدی و جویی را از بقیهی راه تا خانه برساند؛ خانهای که کسیدی دو تابستان قبل را در آن گذرانده بود. بخشی از برنامه این بود که بچهها باید از شهر به روستا بیایند و مدتی آن جا بمانند.
سومین سال پی در پی بود که کسیدی تابستان را با خانوادهی ترمونتها میگذراند. آخرین سال هم بود. سال بعد کسیدی سیزدهساله میشد و دیگر سنش مناسب برنامه نبود. پس این هم از این، یعنی وایتچپل یا گفتار آخر.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کتابچهی مخوف |
نویسنده | دن پابلوکی |
مترجم | مهرداد مهدویان |
ناشر چاپی | نشر پیدایش |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 404 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-296-591-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک نوجوان |