معرفی و دانلود کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک

معرفی کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک

کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک، داستانی رازآلود، خوفناک و عجیب‌وغریب است که با قلم جذاب و منحصربه‌فرد دن پابلوکی به رشته‌ی تحریر درآمده. در این اثر داستان پسری به نام نیل را می‌خوانیم که خبرهای عجیب و ترسناکی را درباره‌ی تیمارستان گری‌لاک می‌شنود و درباره‌ی آن حسابی کنجکاو می‌شود. او که فرزند خانواده‌ای ازهم‌پاشیده است، از میان تروماهای طلاق و پدر و مادرش، به ماجرایی وهم‌آلود در این تیمارستان می‌رسد...

درباره‌ی کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک

گری‌لاک یک بیمارستانِ متروکه در شهر هدستون است. بیمارستانی در میانه‌ی یک جنگل انبوه، برای افرادی که دچار بیماری‌هایی روانی هستند. این بیمارستان تا سال‌ها یک مکان عادی مثل همه‌ی بیمارستان‌های روانی شهر بود تا اینکه مرگ مشکوک دو نفر از بیماران بستری در آن همه چیز را دگرگون کرد. حالا گری‌لاک مکانی بدنام و تنفرانگیز بود که بسیاری از مردم شهر اعتقاد داشتند روح‌زده است!

دن پابلوکی (Dan Poblocki) ماجرای کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک (The ghost of Graylock) را با پسربچه‌ای به نام نیل کیدی پیش می‌برد، پسری که پدرومادرش از یکدیگر جدا شده‌اند،‌ در زندگی‌اش وضعیت نابه‌سامانی دارد و تنهاست و از همه مهم‌تر پر است از آسیب روحی... داستان از جایی آغاز می‌شود که نیل نام این تیمارستان را می‌شنود و تصمیم می‌گیرد برای ماجراجویی و فرار از مشکلات خانه و زندگی‌اش، به آنجا برود.

نیل همراه با خواهر و دوستانشان به آن‌جا می‌روند و با ورودشان به بیمارستان روانیِ متروکه و دیدنِ اتاق شماره‌ی 13، شاهدِ اتفاقی ترسناک و عجیبی می‌شوند. لحظه‌ای که فرار تا خانه نیز کمک‌کننده نیست! چراکه چیزی یا کسی در تعقیب آن‌هاست! ورود به گری‌لاک می‌تواند تمام زندگی آن‌ها را برای همیشه دگرگون کند...

راز سربه‌مهر گری‌لاک چیست؟ آیا بچه‌ها می‌توانند آن را کشف کنند؟ در ادامه‌ی کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک به پاسخ این سوالات دست خواهید یافت. دن پابلوکی کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک را با هنرمندی و قدرت روایت خود خلق کرده و دلهره‌ای دوست‌داشتنی را در میان خطوطش پنهان کرده. پس اگر می‌خواهید یک داستان درست‌وحسابی، رازآلود و به‌یادماندنی را بخوانید، این اثر انتخاب مناسبی برای شماست.

کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک توسط منصوره خمکده به روانی ترجمه شده و انتشارات کودک‌یار آن را به چاپ و انتشار رسانده است.

جوایز و افتخارات کتاب تیمارستان متروک

• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب از دید کنتاکی بلوگرس
• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین داستان نوجوان از دید اعضای انجمن کتابخانه‌های نوجوانان امریکا
• قرار گرفتن در لیست برترین کتاب‌های سال از دید اعضای انجمن کتابخانه‌های آمریکا

نکوداشت‌های کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک

• کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک، داستانی ماورایی، عجیب و ترسناک دارد. (بررسی‌های بوک‌لیست)
• دن پابلوکی با داستانِ پررمزوراز هیولاها و ارواح، مطمئنا طرفداران و خوانندگان خود را راضی خواهد کرد. نوشته‌های او وحشتی به سبک قدیم دارند. (بررسی‌های کرکاس)
• کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک، به بهترین شکل ممکن ترسناک و سرگرم‌کننده است. (بررسی‌های Voya)
• بهترین داستان تخیلی و درام اجتماعی که به‌خوبی با عناصر ماوراءالطبیعه ترکیب شده است. دن پابلوکی حس واقعی تعلیق را برای خواننده به‌وجود می‌آورد. (بررسی‌های بوک‌لیست)
• دن پابلوکی با خلقِ خطر و ترس بدون هیچ ملاحظه‌ای، داستانی شبح‌وار و ترسناک روایت می‌کند که بهترین زمان خواندنِ آن، شب است. (بررسی‌های کرکاس)

کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های ماورایی، ترسناک و هیجان‌انگیز، خواندنی و جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب روح تیمارستان متروک گری لاک می‌خوانیم

در راه برگشت به شیرینی‌فروشی، نیل قضیه‌ی عکس‌های داخل کامپیوتر کتابخانه را برای وسلی تعریف کرد.

بری گفت: «اولش متوجه نشدم که دارم به همون عکس‌هایی که نیل دیده بود، نگاه می‌کنم؛ ولی وقتی واکنش نیل رو دیدم...»

نیل گفت: «انگار یه نفر وارد دستگاه‌ها شده تا چیزایی رو که می‌خواسته ما ببینیم، نشون‌مون بده: گوزن، صندلی پیانو و شومینه.»

وسلی پرسید: «ولی چطور ممکنه؟ مگه میشه همین‌جوری کارت حافظه‌ی دوربین رو دست‌کاری کرد؟ یا کل فهرست یه کتابخونه رو؟»

بری گفت: «نه، من که تا حالا همچین چیزی ندیده بودم!»

نیل گفت: «می‌دونید که معنی اینا چیه؟ من و بری هر دو، خواب رودخونه رو دیدیم. هر دو، علف‌های اونجا رو توی سرویس بهداشتی پیدا کردیم و حالا هم اون سه تا عکس تکراری رو دیدیم. پس اریک اشتباه می‌کرد... من خیالاتی نشدم.»

بری روی پیاده‌رو متمرکز شد و جواب داد: «یه نفر می‌خواسته ما این عکس‌ها رو ببینیم. من و تو! و هرطور بوده، موفق شده که این کار رو انجام بده.»

نیل به یاد حرف‌های مارک و الکسی افتاد که می‌گفتند ارواح قادر هستند که با کمک نیروی مادی، خودشان را به زنده‌ها نشان دهند. شاید آن روح یا هرچیزی که بود، می‌خواست ازطریق آن عکس‌ها، با آن‌ها ارتباط برقرار کند؛ اما سعی داشت چه‌چیزی به آن‌ها بگوید؟

بری عکس‌ها را در ذهنش مرور کرد: «گوزن، صندلی پیانو و شومینه. اینا حتما یه معنایی دارن. اصلاً شاید به افسانه‌ی پرستار جنت ربط داشته باشن.»

نیل به‌آرامی گفت: «آره.» و به خبری که گلادیس چند دقیقه پیش به آن‌ها داده بود، فکر کرد. «راجع‌به اون افسانه...»