معرفی و دانلود کتاب وقتی سروها برگ میریزند
برای دانلود قانونی کتاب وقتی سروها برگ میریزند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقتی سروها برگ میریزند
داستانی عاشقانه که عشق در آن گاهی رنگ رؤیا دارد و گاهی با واقعیت گره میخورد. ماجرا با نگاهی ساده آغاز میشود، اما تا بیست سال ادامه مییابد و همچنان زنده میماند. در کتاب وقتی سروها برگ میریزند نوشتهی فهیم عطار، خواننده با سطرهایی روبهروست که سرشار از عشق هستند؛ قصهی پسری که در آغاز، رؤیا را نمیشناسد، اما ناگهان خود را در مرز ناپیدای میان رؤیا و واقعیت میبیند... اینجا جایی است که عشق، همهچیز را دگرگون میکند.
دربارهی کتاب وقتی سروها برگ میریزند
داستان کتاب وقتی سروها برگ میریزند دربارهی مازیار است؛ پسر اهوازی که با رؤیای ساختن زندگی بهتر درس خوانده و وارد دانشگاهی میشود که به آن علاقه دارد. او با ورود به دانشگاه پا به دنیای جدیدی میگذارد که مملو از تازگی است. اما آنچه بیش از هر چیز برایش تازگی دارد، نه تهران نه شلوغی شهر و نه آزادی، بلکه عشق است. عشقی که ناگهان در راهروی دانشگاه به سراغ او میآید و او را با خود به رؤیا میبرد. این عشق بروز پیدا میکند و ارتباط شکل میگیرد. اشتباه نکنید شما در این کتاب شاهد صحنههای عاشقانه بین عاشق و معشوق نیستید، بلکه شاهد حس درونی مازیار از عشقی هستید که انتظارش را نداشت تا در راهرو غافلگیرش کند.
شما در کتاب وقتی سروها برگ میریزند با چهار فصل روبهرو هستید که فهیم عطار از نام فصول سال برای آنها استفاده کرده و میتوان یقین داشت که نویسنده به عمد این انتخاب را داشته است. هر فصل نشاندهندهی بخشی از زندگی و تغییرات درونی اوست. شور و شوق جوانی و آغاز عشق تا دوری و مرگ و مهاجرت و در نهایت بازگشت به وطن برای تمام کردن داستان نیمهکارهی عشقش.
در کتاب وقتی سروها برگ میریزند، زندگی پر از اتفاقات هیجانانگیز و شاعرانه برای مازیار است و فهیم عطار بهخوبی با زبان شاعرانه، اما ساده و صمیمیِ خود آن را به تصویر کشیده است. باوجود آنکه کتاب درونمایهی عاشقانه دارد، ولی نویسنده تصاویر واقعی و زیبایی را خلق کرده و از کلیشههای رایج دوری میکند. روایت نویسنده پر از جزئیاتی است که خواننده را دقیقتر با حال و هوای شخصیتها همراه میکند.
خاصیت عشق چیست؟ ناتوانی در فراموشی؟ این ویژگی در جایجای کتاب خود را نشان میدهد. سفر مازیار به دیار غربت هم تأثیری در شیفتگیاش ندارد، اما او معتقد است هر چیزی پایانی دارد. بیست سال بعد، او به خانه برمیگردد. این بار نهتنها به ایران، بلکه به همان گذشتهای که هنوز چیزی از آن کم نشده است. اما در این بازگشت، روایت عوض میشود. دیگر فقط صدای مازیار نیست که میشنویم؛ صدای دیگری هم هست، کسی که نقش مهمی در زندگی او دارد و مازیار اکنون قرار است در این پایان، آغازی دوباره را تجربه کند و ما داستان را از نگاهی دیگر ببینیم. این بازگشت، پایانیست برای یک عشق قدیمی؛ عشقی که از یک نگاه آغاز شد و با گذشت سالها، جا افتاد، عمیق شد و خودش را نشان داد.
کتاب وقتی سروها برگ میریزند نوشتهی فهیم عطار را انتشارات هیلا منتشر کرده است و شما اکنون در کتابراه میتوانید از خواندن نسخه الکترونیکی آن لذت ببرید.
کتاب وقتی سروها برگ میریزند برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای عاشقانهی غیرکلیشهای و روایتهای عمیق احساسی مناسب است. کسانی که از تصویرسازیهای شاعرانه و سبک شاعرانه لذت میبرند این کتاب را دوست خواهند داشت.
در بخشی از کتاب وقتی سروها برگ میریزند میخوانیم
با حیرت نگاهش کردم و حرف بیشترى نزدم. شاید هم ترسیدم پیشتر بروم و به جاهاى دردناکترى برسم. تونلهایى تاریک که براى گم کردن آدمها ساخته شدهاند. ضبط را روشن کرد و گفت: «به جاى این حرفها از توى داشبورد نوار ویوالدى رو بده. یادته چقدر با هم گوشش مىکردیم؟»
نوار کاست قرمز و سفید را از همانجایى که آدرس داده بود کشیدم بیرون و فروبردم توى شکاف ضبط. ویولنها با شور و حرارت فصل تابستان را مىنواختند. با خنده گفت: «من تو رو به یه آدم فرهیخته تبدیل کردم. تا قبل از من اصلاً نمىدونستى ویوالدى کیه، چایکوفسکى و بتهوون و فیلارمونیک حالیت نبود. هنر کلاسیک و معاصر و مدرن رو درک نمىکردى. فیلم و کتاب واسهت غریبه بود. حالا یه نگاهى به خودت بنداز. شکوفا شدهى.»
لبخندى نشست روى لبم. درست مىگفت. مرا با تئاتر و سینما و کتابفروشىهاى راسته خیابان انقلاب آشتى داده بود. تا دو سال پیش که هنوز آنقدر درگیر کار نشده بود، هفتهاى دو سه بار به کافهاى سر مىزدیم که به قول خودش پاتوق آدمحسابىها بود.
گفتم: «آره، راس مىگى.»
انگار دلش مىخواست بحث قبل را به سرانجامى برساند. گفت: «آدمها هم مثل کتابها و فیلمها هستن. توى مقطعى از زندگى پیداشون مىشه. اثرِ خوب و بد خودشون رو مىذارن و بعد هم تموم. انگار فقط اومدهن که یه مأموریتى رو انجام بدن. یه چیزى رو عوض کنن، یه چیزى به آدم اضافه کنن یا یه چیزى از آدم بگیرن. بعد هم بهسلامت. زندگى چیزى جز همین اتفاقهاى پشت سر هم نیست. اومدنها و رفتنها.»
فهرست مطالب کتاب
1: بهار
2: تابستان
3: پاییز
4: زمستان
5: بىفصلى
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقتی سروها برگ میریزند |
نویسنده | فهیم عطار |
ناشر چاپی | انتشارات هیلا |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 464 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5639-49-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |