معرفی و دانلود کتاب مه یاس در مه
برای دانلود قانونی کتاب مه یاس در مه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مه یاس در مه
مه یاس دختر جوانی است که پدرش را به قتل میرساند و از زندان زنان سر در میآورد. کتاب مه یاس در مه شرح روندی است که او طی کرده و ماجراهای پرفراز و نشیبی که پشت سر گذاشته است. این رمان که مضمون عاشقانه و اجتماعی دارد، به قلم اکرم رشیدی نوشته شده است.
دربارهی کتاب مه یاس در مه
ماموران سبزپوش نیروی انتظامی، یک دختر و یک بدن بیجان غرق در خون... این صحنهی ابتدایی کتاب مه یاس در مه اثری از اکرم رشیدی (آناهیل) است. از همین ابتدا میبینیم که یک قتل اتفاق افتاده. میگویند دختر جوان که مه یاس نام دارد، این جنایت را مرتکب شده است، اما او شوکه شده است. صدای آژیرها در سرش میپیچد و از حال میرود...
در همین ابتدای کتاب مه یاس در مه در مییابیم که دختر پدرش را به قتل رسانده است. او را ناباورانه به زندان زنان میبرند. اما چطور و طی چه مسیری کارش به اینجا رسید؟ دختر در حیاط هواخوری زندان به خودش میآید و آنچه که از سر گذرانده را مرور میکند... به سراغ خاطراتش میرود. به روزی که نتیجهی آزمون کنکور سراسری را دریافت کرد و فهمید در دانشگاه دولتی پذیرفته نشد. آنجا بود که سیل سرزنشهای پدر و مادرش بر سرش ریخت. پدر ثروتمندش که در کار واردات و صادرات بود، به پسرهایش علاقهی بیشتری داشت و همیشه میان مه یاس و برادرهایش تبعیض قائل میشد. مادرش نقش خنثی و گاهی همراه پدر را بر عهده داشت. پای یک عشق هم در میان بود؛ پسری به نام یوحان که تنها مأمن مه یاس در میان تنشها و خشونتهای خانوادگی محسوب میشد.
داستان کتاب مه یاس در مه از زاویه دید اول شخص و از زبان مه یاس روایت میشود. ادامهی داستان میان حالِ او در زندان زنان و گذشتهی پر از خشونتش در خانواده در رفت و آمد است. نویسنده با نثری ساده و سرراست سرنوشت تلخ مه یاس را برای ما روایت میکند و تضادهایی که میان او و خانوادهی سنتی مردسالارش قرار دارد، به تصویر میکشد.
کتاب مه یاس در مه به همت انتشارات آئیسا به چاپ رسیده و در بازار کتاب ایران منتشر شده است.
کتاب مه یاس در مه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای فارسی اجتماعی علاقه دارید، مطالعهی کتاب مه یاس در مه را به شما پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب مه یاس در مه میخوانیم
تصویرش در پس پردهی ابری چشمانم تار شد، خیرهخیره عقب رفتم و لبهی تخت نشستم. دردی عمیق در پستوی سرم لانه کرد و مرد باابهت دنیایم، ذرهذره در نگاهم در حال فروریختن بود.
انگار پشیمان بود که کلافه دستش را مشت کرد و در هوا تکان داد. خواست چیزی بگوید، اما نمیدانم چرا بیخیال شد؛ نگاه پرغیظ دیگری به سویم پرتاب کرد و رفت. گرمای قطرههایی که روی گونههایم روان بود، دربرابر آتشی که در دلم زبانه میکشید، هیچ بود.
در آن لحظات فقط به این فکر میکردم که مهیار از کی خالهزنک شده بود؟ او که مثلاً آمده بود اوضاع را آرام کند، چهطور آنقدر سخیف شده بود که اینطور پدر را علیه من بشوراند؟ باید حتماً حرفهای مرا به او میرساند؟ که چه شود؟ او چرا مرا دوست نداشت؟ چرا هوای مرا نداشت؟ چرا در حقم برادری نمیکرد؟
نفهمیدم چهقدر زمان گذشت که خیره به چهارچوب در اتاق اشک ریختم. مهیار که در قاب در قرار گرفت، با اخم رو گرفتم و پشت به او نشستم. نمیخواستم رد اشک و حقارت را در چهرهام ببیند. در صدایش حس ناراحتی یا شرمندگی را حس نکردم.
- من داشتم با مادر صحبت میکردم، حرفامون رو شنید.
آمده بود توجیه کند، اما دیر شده بود. اگر میخواست، میتوانست جلوی پدر را بگیرد. او نفوذ زیادی روی پدر داشت و فرزند خلف و مقبول، او بود. دست راست، پسر ارشد، تحصیلکرده، خوشتیپ و مورداعتماد کیومرث جاوید، او بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مه یاس در مه |
نویسنده | اکرم رشیدی |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 693 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5247-10-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |