معرفی و دانلود کتاب صوتی قابهای خالی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی قابهای خالی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی قابهای خالی
کتاب صوتی قابهای خالی اثری پرکشش و جذاب از فهیم عطار، دربارهی پسری به نام شهاب است که پنج سال از زندگی خود را در زندانی از خاطرات، حبس بوده است.
رمان قابهای خالی داستان لحظههای طی شده اما ثبت نشدهی زندگی شهاب است، شهابی که امید داشت شخصی آنها را به تصویر بکشد و داخل یک قاب بگذارد. شهاب که خصوصیات منحصر به فردی دارد، پنج سال در گذشته خود زندانی بوده و میلی به شکستن در زندانش نداشته است، اما کمکم اوضاع فرق میکند، او با پای خود به دیدار یکی از روانشناسان ماهر میرود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد.
او پنج سال است که هیچگاه از ته دل نخندیده، گریه نکرده و زندگی برایش بیمعنا شده، دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است. پزشک معالج او زنی باوقار به نام ترنج است که او هم به گونهای زندانیست. این دو نفر راهی سفری میشوند که میتوانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما... .
جملات زیبای کتاب قابهای خالی:
- مامان شده بود شربت آبلیمو هم ترش و هم شیرین.
- قهوههایش را طوری درست میکرد که انگار دارد شعر مینویسد.
- کاش میشد از این لحظه عکس گرفت. نه یک ثانیه قبل و نه یک ثانیه بعد.
- نوشین دیگر برنگشت. با لباس سبرش برای همیشه ته ذهن دخترک قاب شد.
- کافهچی چهار سال پیش زنش از سرطان مرد. عقربهی بزرگ را کند و انداخت دور. دلیلش را هم به هیچکس نمیگوید.
- یک روز داستانی را شروع کرد که قهرمانش دختری سیاه بود. آنقدر عاشق او شد که دیگر در دنیای واقعی نتوانست به کس دیگری دل ببند. تا اخر تنها ماند و تنهاییاش هیچ توجیه عامه پسندی نداشت.
در قسمتهایی از کتاب صوتی قابهای خالی میشنویم:
«شب عروسیمان بود. مهمانها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفشهایش را درآورد. پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنهبلند به هم میخوره. نگاهش کردم و گفتم: بالاخره رسما مالِ من شدی. ابرو بالا انداخت و گفت: من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.»
«بیست سال ترکیه زندگی کرده بود اما هنوز با انجا اخت نشده بود و هر وقت اسم ایران را میشنید چشمهایش برق میزد. مهاجر وقتی از خاکش کنده شد با هیججا اخت نمیشود. مثل بادبادک دست پسری ده ساله ویلان و سیلان بین زمین و آسمان. نه خاک پایین مال اوست و نه آسمان بالا...»
«نقاشی شکم ادم رو سیر نمیکنه. خواستم هم نقاش بشم و هم مهندس. واسه دلم نقاشی کنم و واسه شکمم مهندسی. اینجوری که نمیشه. از اینجا مونده و از اونجا رونده میشی. نه شکمت سیر میشه و نه دلت. آخر سر هم باید یکیشون رو قربونی کنی. شاید هم هردوشون.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی قابهای خالی |
نویسنده | فهیم عطار |
راوی | بهناز بستاندوست |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
ناشر صوتی | نشر ماه آوا |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۶ ساعت |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |