معرفی و دانلود کتاب آداب ترک کردن تو

معرفی کتاب آداب ترک کردن تو

در میان هیاهوی یک کلان‌شهر، عماد در جست‌وجوی معشوقی گمشده پرسه می‌زند و هر خاطره‌اش، قطعه‌ای از یک امید شکسته را باز می‌سازد. حمزه برمر در کتاب آداب ترک کردن تو با زبان شاعرانه و پرکشش، این داستان عاشقانه و شهری را روایت می‌کند. این اثر با فضاسازی دقیق و خرده‌روایت‌های معاصر، می‌تواند مخاطبان مختلفی را با خود همراه کند.

درباره‌ی کتاب آداب ترک کردن تو

عماد، مردی سی‌وهشت ساله و بلند قد است که به‌تازگی از معشوقه‌اش، بهار، جدا شده است. او تابه‌حال شغل‌های زیادی، از مهندسی ساختمان، فروش لوازم صوتی تصویری و لباس‌های زنانه تا فیلم‌نامه‌نویسی، تدریس نویسندگی و پژوهشگری فلسفه و متافیزیک، را تجربه کرده؛ اما همیشه این احساس را داشته که هنوز نتوانسته طوری زندگی کند که خوشحالش می‌کند. با این همه، شاید جدایی از بهار و قرار گرفتن در آستانه‌ی چهل سالگی سبب شده تا نگاه تازه‌ای به گذشته و خاطراتش بیندازد. حمزه برمر در کتاب آداب ترک کردن تو، مردی میان‌سال و سرگشته را به تصویر می‌کشد که پس از جدایی از معشوقه‌اش «بهار»، در هیاهوی شهر بزرگ میان خاطرات پراکنده، خرده‌روایت‌ها و پرسه‌زنی‌های به دنبال گم‌شده‌اش می‌گردد.

کتاب آداب ترک کردن تو، رمانی کوتاه است که در پس سبک ساده اما تأثیرگذارش، به عنوان درامی روان‌شناختی و شهری شناخته می‌شود. استعاره‌های شهری یکی از کلیدی‌ترین ابزارهای نویسنده برای القای حس تشویش هستند و مؤلف با بهره‌گیری از آن‌ها تنهایی و فقدان را برجسته می‌کند. حمزه برمر با فضاسازی‌های خاص خود مانند بردن ماشین به کارواش، ماشین کثیف و آشفته و فضای شهری لجام گسیخته به‌خوبی بحران داخلی شخصیت را در بطن فضایی پرهرج‌ومرج و بی‌قاعده توصیف می‌کند. این شهر فراتر از پس‌زمینه، به‌مثابه صحنه‌ای روان‌شناسانه برای بحران‌های درونی و روانی شخصیت اصلی داستان است. از طرف دیگر نویسنده از خلال کاوش در ذهن و خاطرات متلاطم عماد، به معنای انسان و آشفتگی‌های درونی‌اش می‌پردازد و در بازنمایی پیچیدگی‌های رابطه‌ها، ساختار درونی انسان را موشکافی می‌کند.

کتاب آداب ترک کردن تو شباهت زیادی به ژانر فلسفی-شهری معاصر دارد؛ چرا که شهر با خیابان‌های پرازدحام، فضاهای خاکستری و زندگی شهری پرسرعت آشفتگی و بی‌ثباتی روانی شخصیت را بازتاب می‌دهد. همچنین این رمان ساختاری روان‌شناسانه بر محور درونیات عماد دارد که با تکیه بر روایت اول‌شخص و کاوش در افسردگی پس از فقدان، تجلی می‌یابد. در این بین، عماد در حال تأمل بر نسخه‌های ذهنی‌ای است که خود، از بهار ساخته و خودش را میان خیال و واقعیت گم کرده است. او با این پرسشی فلسفی مواجه است که آیا آنچه ساخته‌ایم با آنچه هست، هم‌خوانی دارد یا خیر؟ این خودکاوی درونی که با غروری پنهان، جست‌وجوی بیرونی و مواجهه‌ی اندوه، تکمیل می‌شود، به روایت لایه‌داری از سرگشتگی تبدیل شده است.

در مجموع، کتاب آداب ترک‌کردن تو با تلفیق مؤلفه‌های شهری به‌عنوان بازتابی از بحران روانی یک رمان عاشقانه-روانکاوانه‌ی معاصر است؛ اثری که تا عمق درونیات شخصیت نفوذ کرده و شهر را به بازنمایی کاستی‌ها، فقدان‌ها و آشفتگی روانی تبدیل می‌کند.

کتاب حاضر را نشر برج منتشر کرده است.

کتاب آداب ترک کردن تو برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای کسانی مناسب است که به داستان‌های شهری، عاشقانه و شخصیت‌محور همراه با نگاهی روانکاوانه و فلسفی علاقه‌مند هستند و توصیف جزئیات شهر به‌مثابه فضای درونی شخصیت‌ها برایشان جذابیت دارد.

در بخشی از کتاب آداب ترک کردن تو می‌خوانیم

فردای آن روز، عصر در خانه‌ی بهار بودیم. شیرینی عجیب‌و‌غریبی با خودم بردم؛ کار مسخره‌ای که نمی‌دانم چرا کردم، ولی بر‌حسب اتفاق، درست از آب درآمد. او اسیر شیرینی‌های غیر‌معمول بود؛ به‌انضمام همه‌ی چیزهای غیر‌معمول دیگر دنیا. بهانه‌ی ملاقاتمان، همکاری برای پروژه‌ای گرافیکی بود که قبل از ورود به خانه‌اش، درست جلوی در با بهرام سرهم کردیم.

او نه خرگوش بود، نه کبک و نه هیچ حیوان شکار‌شدنی دیگری در خشکی. او آبزی بود؛ براق، لیز، سریع و وابسته به قوانین قلمروی شخصی‌اش، غرق در فضای نیمه‌تاریک و آرام خانه‌ای که همیشه بوی عود می‌داد. اکثر اشیای خانه‌اش دست‌ساز بودند؛ ظروف سفالی، جاجیم‌هایی که به در‌و‌دیوار آویخته بود، قفسه‌های مملو از کتاب. نیمی از خانه در تصرف گیاهان آپارتمانی بود و به نظر می‌آمد نیم دیگر را به‌زودی پیچک‌ها فتح خواهند کرد.

آن عصر در خانه‌ی بهار، خودم را عرضه کردم! پیش از هر‌چیز مرد کم‌حرفی شدم که گهگاهی شوخی‌های هوشمندانه می‌کند و هم‌زمان بدبین، افسرده و بی‌نهایت تنهاست. جادویی برای فتح دختران. بعد تبدیل شدم به مردی حرفه‌ای در کار که دنبال کسی می‌گردد تا از بالا نگاهش کند و آینده‌ای پرپول را برایش ترسیم کند. کمی بعد مردی جدی شدم که زودتر می‌خواهد محفلی پیش‌پا‌افتاده را برای انجام کارهایی مهم ترک کند. و در‌نهایت، خودم شدم؛ خیال‌بافی بی‌شعور و به‌غایت آسیب‌پذیر. این شد که بالاخره ماهی آب‌های آزاد یکی ‌دو بار به قلاب تُک زد و من باید مثل یک ماهیگیر کهنه‌کار، صبور و وقت‌شناس می‌بودم.

فهرست مطالب کتاب

اول: یک روان جراحت‌دیده، درهرصورت یک روان جراحت‌دیده است
دوم: وقتی سگ‌ها دروغ نمی‌گویند، پس بگوییم آدم‌ها مثل چه دروغ می‌گویند؟!
سوم: بهمن‌کوچک‌ها رازهای بزرگی در خود دارند
چهارم: قصه‌ی زندگی یک بدبخت، برای همه، به‌جز خودِ بدبختش جذاب است
پنجم: ویرژیل! آن چیست که آنجا در آسمان معلق شده؟! آوخ، منم؟!
ششم: مؤثرترین تهدیدها، تهدیدهایی‌اند که درد جسمانی را وعده می‌دهند
هفتم: آراکیس هیپوگایا یا همان بادام‌زمینی که عده‌ای به آن حساسیت دارند
هشتم: ترس از‌دست‌دادن، آدم را می‌خورد؛ با اشتها... با اشتها...
نهم: حیوان‌بازی، انحای مختلف دارد
دهم: آن‌هایی که نُدبه می‌کنند، در مرزهای سقوط قدم می‌زنند
یازدهم: کاش او در آسمان‌ها با ما در حال شوخی‌کردن باشد. من یک خداوند شوخ‌طبع را دوست‌تر می‌دارم
دوازدهم: تلویزیون، تنها به یک درد می‌خورد؛ بنگ!
سیزدهم: خداحافظی شروع یک فرایند است؛ ریز‌ریز‌کننده
چهاردهم: مقصر تویی که قدم‌زدن در مسیر تباهی را برگزیده‌ای
پانزدهم: ما خودْ دلیل خود بودیم
شانزدهم: خیلی چیزها اجازه دارند گم شوند؛ معدود چیزهایی هم هستند که چنین اجازه‌ای ندارند
هفدهم: نامه مقدس است