معرفی و دانلود کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی: بر ذهنت چیره شو و ناممکن را ممکن کن
برای دانلود قانونی کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی: بر ذهنت چیره شو و ناممکن را ممکن کن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی: بر ذهنت چیره شو و ناممکن را ممکن کن
کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی: بر ذهنت چیره شو و ناممکن را ممکن کن، که از عناوین پرفروش نیویورک تایمز و آمازون محسوب میشود، زندگینامه سرسختترین مرد جهان، دیوید گاگینز را به تصویر میکشد. مردی که با وجود گذشتهای سخت، از طریق سختکوشی خود را به به یک ورزشکار استقامتی ممتاز جهان و چهره نیروی مسلح آمریکا تبدیل کرد.
دیوید گاگینز (David Goggins) در کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی (Can't hurt me: master your mind and defy the odds) داستان روزهای تلخ کودکیاش را به تصویر میکشد. پسر سیاهپوستی که از طرف پدرش مجبور به تحمل شدیدترین شکنجههای روحی و جسمی میشود و فقر و افسردگی نیز طی سالهای دراز مانند ماسه روان او را میخراشد. اما خوشبختانه داستان با این رنجها ادامه پیدا نمیکند و در یک نقطه عطف دیوید تصمیم میگیرد که دیگر یک بازنده نباشد. او تلاش میکند تا از تمام قوا و استعداد خود استفاده کند و موفق شود.
گاگینز نشانتان میدهد که واقعاً چه کسی هستید و چه تواناییهایی دارید؟ یقیناً گمان میکنید به این موضوع واقفید؛ اما باورِ شما حقیقت را نشان نمیدهد. انکار، بزرگترین منطقهی امن است. نگران نباشید. شما تنها نیستید. در سراسر جهان، در هر کشور و شهری، میلیونها نفر با چشمانی بیروح مانند زامبی در خیابانها میگردند، به راحتی عادت میکنند، خود را قربانی میدانند، و از تواناییهایشان بیخبرند.
حقیقت این است که همهی شما انتخابهای محدود کننده و طبق عادت میکنید. این مسئله مانند غروب آفتاب طبیعی و عادی، و مانند جاذبهی زمین بنیادی است. ذهنتان همینطور شکل میگیرد. به همین دلیل است که انگیزهها از بین میروند. حتی بهترین سخنرانیِ انگیزشی یا روش خودیاری نیز فقط تأثیری موقتی دارند. آنها سیستم مغزتان را درست نمیکنند؛ آرزوهایتان را بزرگ و زندگیتان را شادتر نمیکنند. انگیزه تقریباً هیچکس را تغییر نمیدهد.
انسانها با مطالعه و عادت و خواندنِ داستان تغییر میکنند. شما به کمک کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی میفهمید که وقتی از بیشترین ظرفیتتان استفاده کنید ذهن و جسمتان قادر به انجام چه کارهایی خواهد بود. میفهمید چطور به آن ظرفیت دست یابید. وقتی انگیزه یافته باشید، هرچه سر راهتان است به سوختی برای دگرگونی شما تبدیل میشود، از جمله تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، مصدومیت، طلاق، افسردگی، چاقی، مصیبت، یا فقر.
در حال حاضر دیوید گاگینز به عنوان نماد نیروهای مسلح ایالات متحده و از ورزشکاران برجستهی استقامت در جهان شناخته میشود. او تنها کسی است که تا به امروز موفق شده آموزشهای تخصصی نیروی دریایی، رنجر ارتش و کنترل کننده هوایی تاکتیکی نیروی هوایی ایالات متحده را با موفقیت به اتمام برساند.
او به کمک این کتاب در تلاش است تا شما را متقاعد سازد که از ظرفیت ذهن و جسم خود، بیشترین بهره را ببرید. به عبارت دیگر با گامهایی که در آن مطرح نموده میتوانید به استقبال موفقیت، افتخار و آرامش بشتابید.
این کتاب برای تمام کسانی که از توانایی و استعداد خود بیخبرند و همچنین خود را قربانی شرایط اطرافشان میدانند بسیار مفید و موثر خواهد بود.
نکوداشتهای کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی:
- دیوید گاگینز در را به روی درد، شر، تاریکی، و بدترینها، و نیز بهترینهای بشریت، و قدرت روح انسان باز میکند... و این فقط در فصل یک است. اگر به دنبال کتابی هستید که بتواند در دنیایی آشفته الهامبخش باشد این کتاب را بخوانید. (New York Times)
- من دریافتهام که وجود افرادی مانند این مرد الهامبخش است. همه افراد زندگی دیوید گاگینز را تجربه نخواهند کرد، اما او اثبات این امر است که هرکسی میتواند در صورت داشتن فضای مناسب آنطور زندگی کند. (Kelly Slater, Eleven-Time World Champion Surfer)
- با تمام شدن کتاب دیوید گاگینز، شما ذهنیت قربانی خود را کنار خواهید گذاشت. جایی که پس از خواندن کتاب به آنجا میروید کاملا مربوط به شماست. او به عنوان مردی که خلاء بزرگی در قلب خود داشت، به شما میگوید هیچ عذر و بهانهای در زندگی وجود ندارد، بلکه تنها دلایلی برای تلاش بیشتر وجود دارد. (Jim DeFelice, Author of American Sniper)
در بخشی از کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی میخوانیم:
غذا خوب بود؛ ولی با اینکه شش هفت سال بیشتر نداشتم میدانستم که شامِ خانوادگیِ ما در مقایسه با دیگر خانوادهها فرمالیته و مزخرف است. به علاوه، باید سریع میخوردیم و وقت نبود از آن لذت ببریم؛ زیرا ساعت هفت عصر درها باز میشدند و دیگر حق وقت تلف کردن نداشتیم. باید سر جای خود میبودیم و وسایل نیز باید آماده میبودند.
پدرم مانند کلانتر بود و وقتی پایش را داخل اتاقک دیجی میگذاشت بر ما کاملاً تسلط داشت. با چشمی تیزبین همهی اتاق را بررسی میکرد. اگر خطایی کرده بودیم، فریادش به گوشمان میرسید یا گاهی هم مشتش.
آن سالن زیر نورهای سقفی چیز خاصی به نظر نمیآمد؛ اما وقتی او نورها را کم میکرد، نورهای تزیینیِ قرمز رنگ در میدان میدرخشیدند و در گویهای آینهایِ گردان منعکس میشدند و جذابیت رولر دیسکو را بیشتر میکردند. آخر هفتهها و شبها، صدها اسکیتباز با ازدحام از در داخل میشدند. اکثراً خانوادگی میآمدند و برای ورودی سه دلار و برای اسکیت نیم دلار میپرداختند و وارد زمین میشدند.
اجارهی اسکیتها و مدیریت کل آن ایستگاه با من بود. چهارپایه را مثل چوبِ زیربغل با خودم همهجا میبردم. بدون آن، مشتریان نمیتوانستند مرا ببینند! اسکیتهای بزرگ زیر پیشخوان و سایزهای کوچکتر بالا بودند و باید از قفسهها بالا میرفتم و این باعث خندهی مشتریان میشد. مادرم فقط صندوقدار بود و ورودیه را دریافت میکرد.
برای ترانیس، پول همه چیز بود. وقتی مردم وارد میشدند آنها را میشمرد و هر لحظه درآمدش را حساب میکرد و برای همین، وقتی بعداز تعطیلی کار، به سراغ صندوق میرفت تقریباً از داخل آن خبر داشت. به نفعمان بود که پولها همه سر جایشان باشند.
فهرست مطالب کتاب
دستور آمادهباش
مقدمه
فصل اول: قرار بود تنها آمار باشم
چالش شمارهی یک
فصل دوم: حقیقت تلخ است
چالش شمارهی دو
فصل سوم: وظیفهی غیر ممکن
چالش شمارهی سه
فصل چهارم: گرفتن روح
چالش شمارهی چهار
فصل پنجم: ذهن زرهپوش
چالش شمارهی پنج
فصل ششم: مسئله جایزه نیست
چالش شمارهی شش
فصل هفتم: قویترین سلاح
چالش شمارهی هفت
فصل هشتم: نیازی به استعداد نیست
چالش شمارهی هشت
فصل نهم: خاصبودن درمیان خاصها
چالش شمارهی نه
فصل دهم: توانبخشی شکست
چالش شمارهی ده
فصل یازدهم: اگر بشود چه؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی: بر ذهنت چیره شو و ناممکن را ممکن کن |
نویسنده | دیوید گاگینز |
مترجم | میلاد بشیری |
ناشر چاپی | نشر میلکان |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 315 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7845-27-1 |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |