معرفی و دانلود کتاب مسخ
برای دانلود قانونی کتاب مسخ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مسخ
کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا، شاهکاری ماندگار در ادبیات جهان است. این اثر داستان فروشندهای به نام گرگور سامسا را روایت میکند که برای تأمین نیازهای مالی خانواده، ظلم رئیسش را تاب میآورد. روزی گرگور از خواب بیدار میشود و متوجه احساسی ناشناخته در خود میشود؛ او به سوسکی بزرگ تبدیل شده است. داستان از اینجا به بعد شرایط گرگور مسخشده را روایت میکند که چطور باید با شرایط جدیدش کنار بیاید. به عقیده بسیاری مسخ مهمترین اثر فرانتس کافکا است.
دربارهی کتاب مسخ
گرگور سامسا، فروشندهی پارچه است. رئیسش آدم مستبدیست که شرایط کار را برای گرگور سخت میکند. اگر گرگور تنها نانآور خانه نبود و برای بدهیهای پدر ورشکستهاش مجبور به اضافهکاری نمیشد خیلی قبلتر از کارش استعفا میداد و تمام حرفهایی که در دلش جمع شده بود را به رئیسش میزد.
ماجرای کتاب مسخ (The Metamorphosis) از اینجا آغاز میگردد: روزی گرگور از خواب بیدار میشود و میبیند که به سوسکی بزرگ تبدیل شده است. در ابتدا سعی میکند خود را متقاعد سازد که این مسئله توهمی بیش نیست و به زودی برطرف خواهد شد؛ اما رفتهرفته به عواقب این دگرگونی و پیامدهایش میاندیشد. گرگور به شغلش فکر میکند. او کارش را از دست خواهد داد. کاری که ناچار به انجامش بود، ولی علاقهای به آن نداشت. ازاینرو نمیتوان گفت که از دست دادن کار کاملاً او را ناراحت کرده است.
فرانتس کافکا (Franz Kafka) در مسخ، مسئلهی اساسی و گره داستان را بهیکباره و مستقیم بیان میکند. این شیوه، مختص فرانتس کافکاست. ما با اتفاق اصلی داستان در همان ابتدا مواجه میشویم و مشاهده میکنیم گرگور سامسا قبل از مسخ شدن و استحالهی خود، با خانوادهی و افراد محیط کارش احساس بیگانگی میکند. دوستان کمی دارد و اوقات بیکاری خود را بهتنهایی میگذرانَد. این احساس بیگانگی و تنهایی سرانجام موجب استحاله گرگور میشود؛ زندگی در دنیای پیچیدهی امروز او را در خود بلعیده است. دگرگونی گرگور درنهایت باعث رشد اعضای خانوادهاش میشود. هرچه داستان پیش میرود اتفاقات غمانگیزی که برای گرگور رقم میخورد ما را متأثر میکند، اما اعضای خانواده هریک برای خودشان کار پیدا میکنند و به رشد فردی خود میاندیشند.
در ابتدای داستان مسخ پس از اینکه خانواده متوجه تغییر ناگهانی گرگور میشوند، وحشتزده او را به اتاقش برمیگردانند و در را قفل میکنند. حالا آنها از تمکن مالی محروم شدهاند و مسببش را گرگور میدانند. فقط گرت، خواهر گرگور است که حاضر است به او کمک کند و برایش غذا ببرد. در یکی از کشمکشهای گرگور با خانواده پدرش به او آسیب میزند و جراحات گرگور تا آخر عمرش همراه او میماند. گرگور حالا میخواهد با ظاهر جدید خود کنار بیاید؛ او سعی میکند در دلش احساس زندگی را حفظ کند؛ مثلاً نگران مخارج خانواده است، در قسمتی دیگر از جابهجا کردن وسایل اتاقش ناراحت میشود و دوست دارد اتاقش همانطور که بود بماند. در واقع، تضاد اصلی کتاب سعیِ گرگور برای آشتی دادن ظاهر جدیدش با عواطف انسانی است.
از کتاب مسخ کافکا تحلیلهای زیادی صورت گرفته؛ تأثیری که این رمان بر دیگر نویسندهها داشته کتاب مسخ را تبدیل به یک اثر مهم کرده که هماکنون در بسیاری از دانشگاههای دنیا تدریس میشود. نظرهای متفاوت بزرگان در مورد این کتاب نشان از چندوجهی بودن آن دارد و میتوان آن را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرارداد. برای مثال برخی از منتقدان سوسک را نمادی از زندگی انسان در دنیای صنعتی حاضر میبینند. انسان رفتهرفته به چیزی جز یک حشره نمیماند. برخی دیگر جنبههای روانکاوانه را مدنظر قرار میدهند؛ ارتباط افراد در داستان و همینطور انکار واقعیت از طرف گرگور. هرکدام از این نظریهها سویههای جالبی از این رمان را برای ما باز میکند و البته همانطور که گفته شد نشان از عظمت کار کافکا دارد.
رمان مسخ در سال 1915 منتشر شد و جز معدود آثاری از کافکا بود که در زمان حیاتش به عرصه چاپ درآمد. این کتاب اولین بار با ترجمهی صادق هدایت در ایران منتشر شد. اثری که پیش روی شماست ترجمه ناهید شیرزاد است که توسط انتشارات جیحون منتشر گردیده است.
نکوداشتهای کتاب مسخ
-
رمان مسخ یکی از معدود آثار عالی و بینقص و با تخیلی شاعرانه است. (الیاس کانتی)
-
پس از گذشت صدسال هنوز هم این کتاب حیرتآور و باعظمت است. (The Guardian)
-
اگر کسی مسخ را بخواند و آن را بیش از یک داستان فانتزی بداند، به او تبریک میگویم او بهصف خوانندگان بزرگ پیوسته است. (ولادیمیر ناباکوف)
-
داستان به هیچ اظهارنظر روشنگری نیاز ندارد و به خودبسنده، مستقل و حتی مطلق است. حتی اگر چیزی از نویسنده آن نمیدانستیم بازهم بدون شک این داستان در کانون ادبیات جهان قرار میگرفت. (راینر استاچ)
اقتباسهای سینمایی از کتاب مسخ
در سال 2012 فیلمی به کارگردانی کریس سوانتون با اقتباس از این رمان ساخته شد. در این فیلم رابرت پیو بهعنوان گرگور سامسا ایفای نقش میکرد.
کتاب مسخ مناسب چه کسانی است؟
کتاب مسخ به تمام کسانی که به ادبیات کلاسیک و همچنین داستانهای فلسفی علاقهمندند پیشنهاد میشود.
با فرانتس کافکا بیشتر آشنا شویم
فرانتس کافکا (1883-1924) یکی از تأثیرگذارترین داستاننویسان اوایل قرن بیستم است. رماننویس و نویسنده داستانهای کوتاه که اغلب آثارش تنها پس از مرگش منتشر شد که کتابهایش برخلاف زمان زیستش، بهعنوان یکی از دستاوردهای مهم ادبیات قرن بیستم شناخته شد. او از والدین یهودی آلمانیزبان در بوهم، در امپراتوری اتریش-مجارستان در آن زمان به دنیا آمد. خانهای که او در آن به دنیا آمد، در میدان شهر قدیمی در کنار کلیسای سنت نیکلاس پراگ، امروز شامل یک نمایشگاه دائمی از آثار نویسنده است. آثار کافکا -رمانهای محاکمه (1925)، قلعه (1926) و آمریکا (1927) و همچنین رمان کوتاهی ازجمله مسخ (1915)- از مهمترین آثار در ادبیات مدرن غرب محسوب میشود. بسیاری از کارهای او که در زمان مرگش ناتمام بود، پس از مرگش منتشر شد. کافکا در سن 41 سالگی بر اثر بیماری سل از دنیا رفت.
در بخشی از کتاب مسخ میخوانیم
گرگومیش غروب بود که گرگور از خوابی سنگین که شبیه بیهوشی بود چشم گشود. به هر حال حتی اگر مزاحمش نمیشدند، بیتردید خودش کمی بعد بیدار میشد چون احساس میکرد بهاندازهی کافی استراحت کرده و حالا کاملاً هوشیار و سرحال است؛ اما بهنظرش انگار از قدمهای سراسیمه و بستهشدن بااحتیاطِ در راهرو بیدارشده بود. نور ملایمی که از چراغهای برقی خیابان به اتاق میرسید، گوشهوکنار سقف و قسمت بالایی اثاثیهی آن جا را روشن میکرد اما آن پایین و دوروبر گرگور در تاریکی فرورفته بود. خودش را بهآرامی بهسمت در کشید، کورمالکورمال با کمک شاخکهایش راهش را پیدا کرد. میخواست ببیند آن بیرون چه اتفاقی افتاده است؛ هنوز در استفاده از شاخکهایش ناشی بود و تازه برای اولین بار داشت به اهمیت آنها پی میبرد. احساس میکرد سراسر سمت چپ بدنش را زخمی دردناک فراگرفته و واقعاً ناچار بود روی دو ردیف پاهایش لنگلنگان حرکت کند. بهعلاوه در ماجرای صبح یکی از پاهای کوچکش بهشدت مجروح شده بود (تقریباً معجزه بود که فقط یکی از پاهایش آسیب دید.) و بیجان پشت سرش کشیده میشد.
دم در بود که تازه متوجه شد چهچیزی واقعاً او را وسوسه کرده و به آن جا کشانده بود؛ بوی غذا. آن جا کاسهی پر از شیری انتظارش را میکشید که شیرینش کرده بودند و تکههای کوچک نان سفید در آن شناور بود. از خوشحالی نزدیک بود بخندد چون حالا از صبح بسیار گرسنهتر بود و بیدرنگ سرش را داخل کاسه فروبرد و چشمهایش را هم کموبیش به شیر آغشته کرد؛ اما طولی نکشید که باز با ناامیدی عقب کشید؛ نهتنها بهخاطر پهلوی زخمیاش خوردن برایش دشوار بود (او فقط وقتی میتوانست غذا بخورد که تمام اعضای بدنش مثل یک کل تپنده، منسجم و هماهنگ با هم کار میکردند.) بلکه شیر که تا پیش از این نوشیدنی محبوبش بود و خواهرش حتماً به همین دلیل آن را آن جا گذاشته بود، اصلاً برایش طعم خوشایندی نداشت. تقریباً با بیزاری از کاسه روی برگرداند و سینهخیز به وسط اتاق رفت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مسخ |
نویسنده | فرانتس کافکا |
مترجم | ناهید شیرزاد |
ناشر چاپی | انتشارات سپاس |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 192 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5743-15-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |