معرفی و دانلود کتاب عزادار اجیر
برای دانلود قانونی کتاب عزادار اجیر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عزادار اجیر
کتاب عزادار اجیر نمایشنامهای اثرگذار به قلم والاس شان، زندگی مردی روشنفکر به نام هوارد را به تصویر میکشد که با جسارت زیاد، همه چیز را مورد انتقاد قرار میدهد و از هیچ چیز نمیترسد، اما این ویژگی مشکلاتی را برای او به وجود میآورد.
دربارهی کتاب عزادار اجیر (The Designated Mourner):
این نمایشنامه دربارهی زندگی روشنفکران زیرِ سیطرهی نهادهایی است که در همه چیز حرف اول و آخر را میزنند. اما هوارد شخصیتی بسیار جسور دارد و انتقاداتش را آزادانه بیان میکند. همه میخواهند شبیه او باشند، اما این ویژگی تبعاتی را برای او و خانوادهاش به وجود میآورد. برای مثال عدهای به صورت ناگهانی وارد خانهی هوارد میشوند و بیآنکه توضیحی بدهند هر کاری که میخواهند با دوستان و خانوادهاش میکنند.
دربارهی مجموعه نمایشنامههای بیدگل:
مجموعه نمایشنامههای بیدگل، مجموعهای خاص و ویژه از نمایشنامههایی است که یا تاکنون به فارسی ترجمه نشدهاند و یا ترجمۀ دوبارهای از نمایشنامههایی خواهد بود که از هر لحاظ ترجمۀ دوبارۀ آنها ضروری بود. این مجموعه تا جای ممکن تلاش میکند تا تأکیدش را بیشتر بر خصوصیت اجرایی یک متن نمایشی قرار دهد تا ادبیات آن و از این طریق به نیازهای اجرایی متنهای نمایشی پاسخ دهد.
یکی از هدفهای اساسی این مجموعه معرفی جهانهای متفاوت نمایشی خواهد بود، جهانهایی که تا به حال به روی مخاطبان ایرانی باز نشدهاند یا سیاستهای فرهنگی خاص، جلوی باز شدن آنها را گرفته است. این مجموعه به این دلیل که حداکثر آثار نمایشی را پوشش دهد، به بخشهای کوچکتری مثل کلاسیکها، کلاسیکهای مدرن، آمریکای لاتین، بعد از هزاره، چشمانداز شرق، نمایشنامههایی ایرانی، نمایشنامههای آمریکایی و نمایشنامههای اروپایی تقسیم شده است. جهت درک بهتر و بیشتر مخاطب از دنیای نویسنده و متن او، هر نمایشنامه همراه با یک مقاله یا نقد خواهد بود.
کتاب عزادار اجیر برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب حاضر برای علاقهمندان به نمایشنامههای سیاسی و اجتماعی، اثری جذاب خواهد بود.
با والاس شان بیشتر آشنا شویم:
او در سال 1945 دیده به جهان گشود؛ پدرش سالها سردبیر هفته نامهی «نیویورکر» بود، به همین خاطر تمام دوران کودکی و نوجوانی والاس شان (Wallace Shawn) به معاشرت با روشنفکران و نویسندگانی گذشت که از سطح فکری بالایی برخوردار بودند. والاس شان در دانشگاه رشتهی تاریخ، فلسفه و اقتصاد را دنبال کرد اما بعدها به نمایشنامهنویسی علاقمند شد.
نخستین نمایشنامه والاس در سال 1975 به اجرا درآمد و اواخر دههی هفتاد میلادی با چهارمین نمایشنامهاش به نام «مری و بروس» توجه منتقدان را به خود جلب کرد. از آن پس اجرای هر نمایشنامهاش اتفاقی تازه را در دنیای تئاتر انگلیسی زبان رقم زد.
بعضی از نمایشنامههای والاس نظیر «عمه دن و لمون»، «عزادار اجیر»، «تب»، «علفهای هزار رنگ» و «شب در رستوران تاکهاس» حواشی زیادی را به دنبال داشتند، به طوری که اجرای یکی، دو تا از آنها حتی در کشور خودش سالها ممنوع بود.
در بخشی از کتاب عزادار اجیر میخوانیم:
جک: (به تماشاگرها) عزادارِ اجیر. من عزادارِ اجیرم. باید بهتون بگم یه دنیای کوچیکِ خیلی خاصی مُرده و من عزادارِ اجیرشاَم. هاه آره، میدونین دیگه، تو خیلی گروهها و قبیلهها رسمِ مهمیه. یکیو میذارن که سوگواری کنه، شیون کنه، و آتیشِ مراسمِ عمومیو روشن کنه. وقتی کَسِ دیگهای نباشه، بالأخره یکیو میذارن دیگه.
خدایا، میدونین، خیلی روشن و واضح اون لحظه رو یادمه کِی بود؟ خیلی سال پیش یکی داشت میگفت «اگه خدا از عوضیها خوشش نمیاومد، یه خروار ازشون نمیساخت.» کسی که داشت اینو میگفت حینِ گفتنش صاف زُل زده بود به من ها هاها
فکر کنم یکی ازم پرسید «هِی، حالِت خوبه؟» میدونین، من هم گفتم «هاه، مهم نیست. این حرفها منو اذیت نمیکنه. منظورم اینه که خوباَم، واقعاً.» راستی، یادتونه کِی بود که مردم عادت داشتن تماممدت اینو بگن؟ «خوباَم، واقعاً»؟ «خوباَم، واقعاً»؟ ها هاها باید اعتراف کنم جملهایه که من همیشه حالم کلاً ازش بههم میخورده، ولی بههرحال میدونین، همهمون هم استفادهش میکردیم دیگه آهاها ها
یادمه به جودی گفتم «من بگینگی نمیفهمم این بایدیو که تو برا خودت گذاشتهی، که تو چیزهای ظریفتر دنبالِ زیبایی بگردی. دستِ خودتو نگاه کن دستتو نگاه کن، بشقابو، کِیکو، میزو... »
جودی: (به تماشاگرها) من فکر میکنم گشتن پیِ شکلهای پالودهترشدهی مجازات هیچوقت تمومی نداره. بالأخره که کلی راه هست برا اینکه بهزور زندگیو از تنِ یه آدم کِشید بیرون. یه ملکهی خیلی بیرحمی یه بار غمگین پرسیده، یا میگن پرسیده، که «میشه روشی پیدا کرد که با ملاحتِ ذاتیِ طبعِ بشریِ ما بیشتر بخونه؟»
من خیلی اونو دوست داشتم؛ یهجور شکنجه بود. هر روز صبح منتظر بشینی صورتشو تماشا کنی، همهی اون لحظاتِ طولانیای که تو خواب و نیمهخواب وول میخورد و غَلت میزد و خودشو کِشوقوس میداد من اونجا مینشستم کنارش، دستمو میذاشتم کنارش ولی بهش دست نمیزدم و درد ذرهذرهی تنمو پُر میکرد، انگار یه کَسی داره با پارچ میریزدش تو تنم.
جک: (به تماشاگرها) میدونین، من فکر میکنم ما باید در موردِ واقعیتها دقیق باشیم منظورم اینه که در موردِ واقعیتهای تاریخی خیلی خیلی دقیق باشیم. یا منظورمو اینجور بگم که تو رو خدا سعی بکنیم دقیق باشیم دیگه. یا منظورمو اینجور بگم که تو رو خدا وانمود کنیم دقیقایم دیگه. یا در هر صورت یه همچین چیزی. خب، بههرحال... بههرحال یه کَسهایی هستن که معتقدن یه ستوننویسِ روزنامهای بهاسمِ نیویورکسان بود که سالِ 1902 برا اولین بار دوتا عبارتِ معرکهایو از خودش درآورد که حسابی کنارِ همدیگه میشینن: «روشنفکر» و «عامی».
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عزادار اجیر |
نویسنده | والاس شان |
مترجم | بهرنگ رجبی |
ناشر چاپی | نشر بیدگل |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 97 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7806-51-7 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه تراژدی خارجی |