معرفی و دانلود کتاب صوتی پیرمرد و دریا

معرفی کتاب صوتی پیرمرد و دریا

نسخه‌ی صوتی یکی از مهم‌ترین و پرفروش‌ترین رمان‌های تاریخ ادبیات آمریکا اکنون پیش روی شماست. ارنست همینگوی در کتاب صوتی پیرمرد و دریا روایتگر داستانی از امید و استمرار است که در آن، پیرمرد ماهیگیری در تکاپوی صید کردن بزرگترین طعمه‌ی خویش است. این شاهکار ادبی در سال 1953 جایزه‌ی پولیتزر را از آن خود کرد.

درباره‌ی کتاب صوتی پیرمرد و دریا

ما در این شاهکار ادبی با پیرنگی به‌ظاهر ساده روبه‌رو هستیم. ماجرا از این قرار است که یک پیرمرد ماهیگیر به‌نام سانتیاگو در شرایط سختی گرفتار شده است. او هشتادوچهار روز است که موفق به صید هیچ ماهی و جنبنده‌ای نشده است و اکنون، در روز هشتادوپنجم، در اوج گرسنگی و ناامیدی با قایق خود به‌سوی خلیج می‌رود تا -شاید برای آخرین بار- تلاش کند که از آب‌های دریای خروشان صیدی به دست آورد. و این‌گونه است که با روایت وقایع روز هشتادوپنجم از فقر و گرسنگی و ناکامی سانتیاگو، داستان کتاب صوتی پیرمرد و دریا (The Old Man and the Sea) آغاز می‌شود و در ادامه مخاطب خود را شگفت‌زده می‌کند.

سانتیاگو به خلیج می‌رود و با یک ماهی غول‌پیکر درگیر جنگی بر سر زندگی خود می‌شود. آنچه در ادامه‌ی داستان می‌آید، مراقبه‌ای رؤیاگونه‌ی پیرمرد است که در مواجهه با ماهی در خلسه‌ای خودشناسانه فرو می‌رود. و به همین ترتیب داستانی با رگه‌هایی از جریان سیال ذهن می‌شنویم و از خلال آن به رابطه‌ی عجیب و تنگاتنگ پیرمرد و ماهی پی می‌بریم.

سانتیاگو از لحظه‌ای که حضور ماهی را در امتداد تور خود احساس می‌کند، می‌کوشد تا این صید سخت به‌دست‌آمده را به هیچ روی از دست ندهد. او به هیچ حیلتی قادر نیست ماهی را از آب بیرون بیاورد و تلاش می‌کند با تکان دادن تور خود ماهی را خسته کند. در نهایت سانتیاگو موفق می‌شود ماهی را به هزار سختی به درون قایق خود بیاورد. اکنون دستان پیرمرد توسط طناب تور ماهیگیری چاک برداشته است، عضلات او کشیده شده‌اند و غذا و آبی برای تجدید قوای خود ندارد. با این حال سانتیاگو تسلیم نمی‌شود. و این استمرار نقطه‌ی شروع ماجرایی پرپیچ و خم است که در کتاب صوتی پیرمرد و دریا آن را با صدای اشکان عقیلی‌پور می‌شنوید.

پیرمرد، شخصیت اصلی رمان، انسانی قوی، ماهر و مصمم است. این وجه از شخصیت او همواره از سوی منتقدین آثار ادبی مورد بحث و توجه قرار گرفته و شاید به نوعی پذیرفتن این چالش راهی است که سانتیاگو پیش می‌گیرد تا چیزی را به خود ثابت کند. سرنوشت او با ماهیگیری رقم خورده است. نحوه‌ی مواجهه‌ی سانتیاگو با خود در این موقعیت است که به ما نشان می‌دهد او چه‌جور انسانی است؛ تمی رایج که در دیگر آثار همینگوی نیز آن را مشاهده می‌کنیم.

ترجمه‌ی احمد کسایی‌پور را از این اثر با صدای اشکان عقیلی‌پور می‌شنوید. کتاب صوتی پیرمرد و دریا به همت نشر صوتی رادیو گوشه و انتشارات هرمس تهیه و منتشر شده است.

اقتباس سینمایی از کتاب صوتی پیرمرد و دریا

جان استرجس، فیلم‌ساز شهیر آمریکایی، در سال 1958 یک فیلم سینمایی را با اقتباس این اثر کارگردانی کرد؛ فیلمی که موفق به دریافت جایزه‌ی اسکار برای بهترین بازیگر مرد شد.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی پیرمرد و دریا

• برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر برای بخش داستانی در سال 1953
• برنده‌ی جایزه‌ی Premio Bancarella در سال 1953
• فینالیست جایزه‌ی کتاب ملی برای بخش داستانی در سال 1953

نکوداشت‌های کتاب صوتی پیرمرد و دریا

• داستانی عمیق و چالشی. (Common Sense Media)
• پیرمرد و دریا شاخص‌ترین اثر ارنست همینگوی به شمار می‌رود و زمان ثابت خواهد کرد که این رمان بهترین اثر در میان آثار او و هم‌عصرانش است. (ویلیام فاکنر)
• همینگوی داستانی درخشان‌تر از این به رشته‌ی تحریر درنیاورده است. هیچ کلمه‌ای در این شاهکار نبود که همینگوی آن را به بهترین شیوه ننوشته باشد. (Sunday Times)

کتاب صوتی پیرمرد و دریا برای چه کسانی مناسب است؟

اگر می‌خواهید یکی از ماندگارترین شاهکارهای تاریخ ادبیات را بشنوید، کتاب صوتی پیرمرد و دریا را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با ارنست همینگوی بیشتر آشنا شویم

ارنست میلر همینگوی (Ernest Hemingway) نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی بود که در سال 1899 به دنیا آمد. سبک صرفه‌جویانه‌ی او در استفاده از کلمات هنگام نوشتن، تأثیر بسیاری بر آثار داستانی قرن بیستم داشت. همینگوی بیشتر آثار خود را بین اواسط دهه‌ی 1920 و اواسط دهه‌ی 1950 تولید کرد و در سال 1954 برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. او در طول عمر خود چندین رمان و داستان و اثر غیرداستانی منتشر کرد که بسیاری از آن‌ها در زمره‌ی آثار کلاسیک ادبیات آمریکا محسوب می‌شوند. «وداع با اسلحه»، «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند»، «داشتن و نداشتن» و «خورشید همچنان می‌درخشد» عناوین برخی از آثار همینگوی هستند.

در بخشی از کتاب صوتی پیرمرد و دریا می‌شنویم

در اولین روشنایی‌های سحر، امتداد نخ را دید که پایین به درون آب کشیده شده بود. قایق بی‌وقفه در حرکت بود و اولین بار که لبه‌ی خورشید بیرون آمد، در طرف شانه‌ی راست پیرمرد بود. پیرمرد گفت: «داره می‌ره سمت شمال.» با خود گفت: «جریان آب هم داره ما رو می‌کشونه اون وسط‌ها سمت شرق. کاش ماهی با جریان آب تغییر جهت بده. اون‌طوری می‌فهمم که داره خسته می‌شه.» آفتاب بالاتر آمده بود که پیرمرد متوجه شد ماهی خسته نیست. فقط یک نشانه‌ی مثبت وجود داشت. شیب نخ نشان می‌داد که ماهی دارد در عمق کمتری شنا می‌کند. البته معنایش لزوماً این نبود که بیرون خواهد پرید. ولی احتمالش بود. پیرمرد گفت: «خدایا، کاری کن بپره.» اونقدر نخ دارم که حریفش بشم. با خود گفت: «شاید اگه بتونم فقط یه‌خرده فشار رو بیشتر کنم، دردش بگیره بپره بیرون. حالا که هوا روشنه بذار بپره بیرون. این‌طوری کیسه‌های اطراف ستون فقراتش رو از هوا پر می‌کنه و بعد دیگه نمی‌تونه بره عمق آب بمیره.» سعی کرد فشار را بیشتر کند. ولی از وقتی ماهی را گیر انداخته بود، نخ چنان محکم کشیده شده بود که در آستانه‌ی پاره شدن بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی