معرفی و دانلود کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار
برای دانلود قانونی کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار
داستانها و افسانههای شفاهی قسمت مهمی از ادبیات فولکلور و فرهنگ عامیانهی یک قوم محسوب میشوند. جعفر کوهی در کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار بخشی از داستانهای شفاهی مناطق کوهستانی آذربایجان را گردآوری و روایت کرده است. حفظ و نگهداری این داستانها به معنای حفظ بخش مهمی از فرهنگ غنی این جغرافیا است که با همکاری پژوهشکده مردمشناسی اتفاق افتاده است.
دربارهی کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار
پرداختن به افسانههای عامیانه و ادبیات فولکلور یک منطقه از جنبههای متفاوتی حائز اهمیت است. جعفر کوهی بخشی از پژوهشهای مردمشناسانهی خود را به جمعآوری چنین افسانههایی اختصاص داده است. کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار قسمتی از این پژوهشها را در برمیگیرد که با زبانی شیوا و روایتی جذاب ما را با داستانهای شفاهی مناطق کوهستانی آذربایجان آشنا میکند.
ادبیات عامیانه یا فولکلور مجموعهای از سنتهای شفاهی یک منطقهی جغرافیایی خاص است. افسانههای شفاهی درواقع باورها و سنتهایی هستند که هنوز به نوشتار تبدیل نشدهاند. نقل سینهبهسینه و دهانبهدهان ویژگی مهم این افسانهها است و از همین رو همیشه در خطر انقراض قرار دارند. کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار مجموعهای از این افسانههای شفاهی است. جعفر کوهی شخصاً با روشی مردمشناسانه برای گردآوری این افسانهها به روستاهای مختلف آذربایجان رفته و راویهای این داستانهای عامیانه را پیدا کرده است. او برای هر داستان نام، شغل و سن راوی را در کنار محل و زمان روایت ذکر میکند تا بتوانیم پراکندگی داستانها و شفاهی بودن آنها را بیشتر درک کنیم. از طرف دیگر این اشاره به جزئیات کمک میکند تا پژوهشگران و علاقهمندان دیگر بتوانند اطلاعات بیشتری در مورد افسانهی موردعلاقهی خود پیدا کنند یا خود برای جستوجوی افسانههای بیشتر به این مناطق سفر کنند.
روایتهای منثور و منظوم، ترانهها، نمایشها، آیینها، معماها و ضربالمثلهای متنوعی در فرهنگ فولکلور یافت میشود. تا حدود 4000 سال پیش از میلاد تمام ادبیات شفاهی بود اما با بهوجودآمدن خط، هر فرهنگی تلاش کرد داستانها و اسطورههای خود را بهطور مکتوب برای نسلهای بعد به یادگار بگذارد. فراوانی این داستانها باعث شده است که هنوز بخش بزرگی از سنتهای شفاهی مناطق مختلف جهان مکتوب نشده باشند. یکی از جنبههای تلاشهای مردمشناسانه همین شناسایی و مکتوب کردن ادبیات شفاهی است.
بسیاری از داستانها و اسطورههایی که در فرهنگ شفاهی یک منطقه باقی ماندهاند دچار تغییر و تحولات فراوانی شده و در حال از بین رفتن هستند. پیدا کردن ریشهی این داستانها در بسیاری از موارد غیرممکن است. کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار میتواند در حفظ و توزیع دوبارهی باقیماندهی این اسطورهها کمک کند. جعفر کوهی با جمعآوری این داستانها ما را یاری میکند که علاوه بر شنیدن روایتهای جذاب بتوانیم جنبههای مختلف فرهنگ و تاریخ آذربایجان را مورد بررسی قرار دهیم. پشت هر داستان شفاهی یک رویداد تاریخی نهفته. اگرچه یافتن این رویداد کار دشواری است اما تلاش برای یافتن آنها میتواند بینش مناسبی نسبت به باورها و خصوصیات فرهنگی یک قوم ایجاد کند.
شباهتهای بسیار زیادی بین داستانهایی که جعفر کوهی در کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار جمعآوری کرده و داستانهای شفاهی دیگر مناطق جغرافیایی مشابه یا همسایه وجود دارد. این مسئله نشان میدهد که تجربههای مشابه انسانی میتواند فرهنگهای مشابه و روایتهای نزدیکی ایجاد کند. اهمیت نگاه مردمشناسانه در یافتن این شباهتها در کنار تفاوتهای موجود است. هر قومی سعی میکند مشکلات، سختیها، شادیها و پرسشهای هستیشناسانهی خود را از طریق روایت چنین داستانهایی مطرح کند. زبانهای متفاوت شیوههای متفاوتی از روایت را برمیگزینند اما درنهایت همهی این داستانها به ما یادآوری میکند که ویژگی مشترکی به نام انسان بودن میتواند باعث شکل گرفتن کهنالگوها و طرحوارههای مشابهی شود.
افسانههایی مانند افسانهی قورداوغلان، قره قول، احمد پاروچی، اوچی پیریم، جیتدان و روایت کرداوغلو بخشی از داستانهایی است که در کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار گردآوری شدهاند. انتخاب اسم افسانههای دیار شهریار برای این کتاب صوتی اشاره به تخلص سید محمدحسین بهجت تبریزی دارد. شهریار یکی از شاعران تأثیرگذاری است که به زبانهای فارسی و ترکی شعرهای موردتوجهی سروده است. ممکن است شهریار نیز بسیاری از افسانههایی را که جعفر کوهی در کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار نقل میکند، در کودکی از زبان مادربزرگ خود یا راویهای دیگری شنیده باشد. این افسانهها با کمک پژوهشکدهی مردمشناسی جمعآوری شدهاند و استفاده از اسم شهریار در نام کتاب به پیشنهاد این موسسه انجام شده است. مقدمهی اولیهی این کتاب صوتی را محمد میرشکرایی، از پژوهشگران و نویسندگان مهم حوزهی مردمشناسی در ایران که بهعنوان رئیس پژوهشکدهی مردمشناسی فعالیت میکند، نوشته است. نسخهی چاپی این کتاب توسط انتشارات ارس در بزرگداشت هفتهی شهریار منتشر شده و نسخهی صوتی آن با صدای کامبیز خلیلی و با همت نشر صوتی جیحون تهیه و تولید شده است.
کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای فولکلور و عامیانه بسیار جذاب خواهد بود. کسانی که به فرهنگ و زبان مردم آذربایجان علاقه دارند و کسانی که به دنبال یافتن اسطورههای شفاهی هستند از شنیدن این کتاب صوتی لذت میبرند. رویکرد مردمشناسانهی کتاب میتواند آن را به مرجع مناسبی برای پژوهشگران دانشگاهی و علاقهمندان به ادبیات تبدیل کند.
با جعفر کوهی بیشتر آشنا شویم
جعفر کوهی نویسنده و پژوهشگر ایرانی است که در استان آذربایجان به دنیا آمده است. موضوع پژوهشها و نوشتههای جعفر کوهی عموماً مربوط به زبان و فرهنگ آذربایجان است. «نمادهای اساطیری افسانههای ایرانی» دیگر کتابِ جعفر کوهی است که موردتوجه علاقهمندان به اسطورهها و فرهنگهای مناطق مختلف ایران قرار گرفته است.
در بخشی از کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار میشنویم
روزی بود، روزی نبود. روزی پسر شاه اسبش را برد کنار چشمه که آب بخورد اما متوجه شد همینکه اسب نزدیک چشمه میشود برمیگردد. رفت جلوتر و دید عکس یک دختر زیبا داخل چشمه افتاده؛ بالای سرش را نگاه کرد و دید لای شاخههای درخت کنار چشمه دختر قشنگی نشسته.
پسر شاه گفت: «ای دختر زیبا، تو که هستی و چرا آنجا نشستهای؟»دختر گفت: «من دختری آواره و تنها هستم.»
پسر شاه گفت: «همسر من میشوی؟»
دختر گفت: «من لباس ندارم، اول برو برای من لباس بیاور؛ بعد.»
پسر سوار اسبش شد و رفت که لباس بیاورد. دختر هم آمد پایین که خودش را داخل چشمه بشوید. از آنطرف چوپانی با گوسفندانش سر رسید. دختر از خجالت پرید بیرون و تبدیل به یک لاله شد. کمی بعد پسر شاه رسید و دید خبری از دختر نیست و چوپانی کنار چشمه نشسته و نان میخورد.
پسر شاه رو به چوپان کرد و گفت: «تو یک دختر اینجا ندیدی؟»
چوپان گفت: «نه ندیدم.»
پسر میخواست برود که دید لالهی قشنگی کنار چشمه روئیده. خواست آن را بچیند که اسب یکدفعه دهانش را باز کرد و لاله را خورد. پسر چند شلاق به اسبش زد و با ناراحتی سوار شد و رفت. چند روز بعد اسب شاهزاده مریض شد و مرد. نوکرانش هم لاشهی آن را بردند انداختند خارج شهر که حیوانات بخورند.
شاهزاده خیلی ناراحت شده بود. هرروز میرفت نزدیک لاشهی اسب و گریه میکرد. تا اینکه یک روز دید از اسبش فقط چند تا استخوان مانده. آنها را برداشت و خاکشان کرد. روزها و ماهها گذشت و بازهم گذر شاهزاده به آنجا افتاد. دید از محل دفن استخوانها درخت سیبی سر برآورده...
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی افسانههای دیار شهریار |
نویسنده | جعفر کوهی |
راوی | کامبیز خلیلی |
ناشر چاپی | نشر ارس |
ناشر صوتی | انتشارات کتابسرای نیک |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۶ ساعت و ۳۱ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |