معرفی و دانلود کتاب صوتی آتش پنهان

معرفی کتاب صوتی آتش پنهان

اینجا کسی به قتل رسیده و به نظر می‌رسد همه، چیزی برای پنهان کردن دارند... پائولا هاوکینز در کتاب صوتی آتش پنهان که اثر منتخب ویراستاران آمازون بوده است، ماجرای قتل پسر جوانی در یک قایق تفریحی را روایت می‌کند و پای سه زن را که هر کدام چیزی برای پنهان کردن دارند،‌ به این ماجرا باز می‌کند...

درباره‌ی کتاب صوتی آتش پنهان

وضعیت شبیه تلی از خاکستر است که تمام شب در حال سوختن بوده. ظاهرش تنها یک ویرانه است، قتل فجیعی که به دست شخص نامعلومی اتفاق افتاده. اما کافی است تنها کمی در خاکستر این آشوب بدمید؛ آن‌وقت است که آتش دوباره از زیر این ویرانه‌ها شعله می‌کشد...

زن خودش در اسکله صاحب یک قایق است که در همان‌جا هم زندگی می‌کند. برای همین هم تقریباً همیشه همان‌جاست و بر خلاف دیگران که با قایق‌هایشان در آب جابه‌جا می‌شوند، او دیگر به یکی از ساکنان اسکله بدل شده. این عامل، به اضافه‌ی تنها بودنش و اندکی چاشنی فضولی و زیر نظر گرفتن دیگران در منطقه، باعث شده تا تنها کسی باشد که به آن قایق تفریحی، که مدت‌ها در اسکله مانده و جابه‌جا نشده مشکوک شود. می‌داند قایق متعلق به پسر جوان و خوش‌قیافه‌ای است که گاه‌گداری هم مهمانان یک‌شبه‌ای در قایقش دارد، اما مشکلش این است که چند روزی است خود پسر را این اطراف ندیده.

پائولا هاوکینز (Paula Hawkins) در کتاب صوتی آتش پنهان (A Slow Fire Burning) ماجرا را از این نقطه شروع می‌کند. زن همسایه، به سمت قایق پسر جوان می‌رود. صدا می‌زند، کسی پاسخ نمی‌دهد. به شیشه می‌کوبد، جوابی نمی‌آید. سر آخر به سمت در کابین قایق می‌رود و آن را با حرکتی آرام باز می‌کند. بوی عجیبی از اتاق بیرون می‌زند. چند قدم جلوتر، پسر جوان، غرق در خون خود بر روی زمین افتاده، درحالی‌که جای بریدگی‌ای به شکل لبخند بر روی گردنش دیده می‌شود.

زن از آنچه دیده چنان برآشفته می‌شود که همان‌جا بر روی عرشه بالا می‌آورد. داد می‌زند و کمک می‌خواهد، اما کسی در آن اطراف نیست که کمکش کند. می‌خواهد به پلیس زنگ بزند، اما قبل از هرچیز، به یاد چیزی می‌افتد... یک شیء براق آشنا که در میان دریای خون پسر بر روی زمین، خودنمایی می‌کند. پیش از هر چیز، به سراغ آن جاکلیدی می‌رود و آن را برمی‌دارد. نمی‌داند چرا این کار را می‌کند، فقط می‌داند که صاحب آن جاکلیدی را می‌شناسد و شاید بعدا بتواند از آن شیء که در صحنه جرم جا مانده، استفاده‌هایی ببرد...

زن دوم، دختر جوانی است که جاکلیدی‌اش را در صحنه‌ی جرم جاگذاشته. بدنش زخمی است و خون زیادی از دست داده. یک شب هم‌خوابگی‌اش با آن پسر جوان خوش‌قیافه در قایق به پایان نه‌چندان خوشی رسیده و همین هم حسابی اعصابش را بهم ریخته. البته هنوز مانده تا طعم واقعی درماندگی و استیصال را بچشد، چرا که پلیس در راه خانه‌اش است تا به او اطلاع دهد که آن پسر به قتل رسیده و او یکی از مظنونین اصلی به شمار می‌رود...

زن سوم، خاله‌ی پسر جوان است. زنی که در میان درماندگی و اشک‌های بی‌امانش بعد از شنیدن خبر مرگ خواهرزاده‌اش، ردی از پنهان‌کاری در میان صحبت‌های خودش و همسر سابقش دیده می‌شود...

رمان صوتی آتش پنهان کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات آموت است. این کتاب را با ترجمه‌ی هدیه گرامی مقدم و روایت مریم پاک ذات می‌شنوید.

افتخارات کتاب آتش پنهان

• کتاب منتخب سردبیران آمازون
• کتاب پرفروش نیویورک تایمز
• نامزد British Book Award در دسته‌ی داستان‌های جنایی و معمایی
• نامزد دریافت جایزه‌ی گودریدز در دسته‌ی داستان‌های رازآلود و ترسناک

نکوداشت‌های کتاب آتش پنهان

• کتاب آتش پنهان یک داستان جنایی عالی و پر از پیچ‌و‌خم‌های هیجان‌انگیز است، اما درعین‌حال اثری عمیق، هوشمندانه و ملموس نیز به شمار می‌رود. (لی چایلد)
• تنها یک غیب‌گو می‌توانست پایان این کتاب را پیش‌بینی کند. (نیویورک تایمز)
• بی‌شک، این اثر ادبی قرار است دنیای ادبیات را دگرگون و شعله‌ور سازد. (Good Morning America)
• رمان آتش پنهان یک داستان کلاسیک جنایی است که راز ماجرا را تا واپسین صفحه به‌تدریج آشکار می‌سازد. (یواس‌ای تودی)

کتاب صوتی آتش پنهان برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های جنایی با چاشنی معما و ترس علاقه داشته باشید، این کتاب نظرتان را جلب خواهد کرد.

در بخشی از کتاب صوتی آتش پنهان می‌شنویم

میریام هر دوشنبه یک‌بار توالت را خالی می‌کرد. باید مخزن فضولات را که همیشه به شکل ناخوشایند و غافلگیرکننده‌ای سنگین بود از داخل توالت کوچک انتهای قایق بلند می‌کرد، از میان کابین و تا جاده‌ی کنار آبراه حملش می‌کرد، از آنجا هم 90 متر تمام تا محل دفع فضولات می‌کشید. آنجا باید فضولات را داخل توالت اصلی می‌ریخت، سیفون را می‌کشید و مخزن را می‌شست تا هرچه را که باقی مانده تمیز کند. این کار یکی از ناخوشایندترین بخش‌های زندگی در قایق باریک بود. وظیفه‌ای که دوست داشت کله‌ی سحر، هروقت کسی آن اطراف نیست انجامش بدهد. خیلی خجالت‌آور بود که آدم پس‌آبش را بین غریبه‌ها، آن‌ها که سگشان را برای پیاده‌روی آورده‌اند و دونده‌ها جابه‌جا کند. روی عرشه‌ی عقب بود و داشت بررسی می‌کرد مسیرش باز باشد. سر راهش هیچ مانع، دوچرخه یا بطری نباشد.

فهرست مطالب کتاب صوتی