معرفی و دانلود کتاب درون آب

معرفی کتاب درون آب

ماجرایی اسرارآمیز از زنانی که بخشی از وجودشان را در آب جا گذاشته‌اند! پائولا هاوکینز در کتاب درون آب اتفاقات نابهنجار و عجیبی را که در رودخانه‌ای در سطح شهر بکفورد رخ داده به تصویر می‌کشد؛ شهری که سال‌های متمادی است جسد دختران و زنان بسیاری در آن جا دیده می‌شود.

کتاب درون آب (Into the water) توسط پائولا هاوکینز نویسنده‌ی رمان مشهور و موفق دختری در قطار به نگارش درآمده است و پس از انتشار به سرعت جزو پرفروش‌ترین آثار جهان شناخته شد و جذابیت آن افراد زیادی را مجذوب خود کرده است. این رمان ثابت می‌کند دختری در قطار در کارنامه پائولا هاوکینز یک اتفاق نبوده و با داستان‌نویسی رو‌به‌رو هستیم که هر صفحه کتابش هیجان و معمای خاصی دربردارد.

موضوع کتاب درون آب چیست؟

رودخانه‌ای که از داخل این شهر می‌گذرد سالیان طولانی پذیرای جسد زنانی است که تصمیم به خودکشی گرفته‌اند و یا توسط افراد دیگر غرق شده‌اند. هرکدام از آن‌‌ها سرگذشت ترسناک و غم‌انگیزی داشته و قصه‌ی دردآوری را در آن رودخانه به جای گذاشته‌اند. با این وجود ساکنین شهر نسبت به این حوادث توجهی ندارند و آن را نادیده می‌گیرند. با اینکه آنان هر روز و هر وعده از آب رودخانه‌ای استفاده می‌کنند که آغشته به خون زنان نگون بخت گشته است؛ اما باز هم کسی مایل نیست در مورد آن صحبت و یا حتی فکر کند!

داستان این کتاب با مرگ «نل ابوت» شروع می‌شود؛ زنی که مدت زیادی در کنار رودخانه می‌نشست و در مورد افرادی که در این رودخانه از دنیا رفته بودند، کتاب می‌نوشت. اما بعد از مدتی جنازه‌ی او را در کف همان روخانه پیدا می‌کنند. در تابستان همان سال باز هم دختر نوجوانی در آن غرق می‌شود!

با اینکه زنان زیادی در آن رودخانه مرده بودند اما مرگ آن دو (دختر نوجوان و نل)، منجر می‌شود که همه افراد شهر به اسرار آن رودخانه پی ببرند و متوجه دلیل داستان‌های پیچیده‌ای از سلسله اتفاقات رخ داده شوند. بنابراین آیا آنان کشته شده‌اند یا خودکشی کرده‌اند؟! با خواندن این کتاب پاسخ سوالات خود را پیدا می‌کنید.

فراتر از همه‌ی ویژگی‌های منحصر به فرد این رمان، قدرت نگارش پائولا هاوکینز در سراسر کتاب درون آب قابل توجه است. او توضیحات واضح و روشنی از شهر و نقاط خاص آن ارائه می‌دهد که به راحتی می‌توانید آن را در ذهن خود تصور کنید. نویسنده شخصیت‌های داستان را طوری جلوه می‌دهد که نمی‌توان به راحتی متوجه شد که چه کسی حقیقت را می‌گوید و چه کسی دروغ و حتی کدام افراد پنهان کاری می‌کنند!

پائولا هاوکینز را بیشتر بشناسیم:

پائولا هاوکینز (Paula Hawkins) نویسنده انگلیسی- بریتانیایی است که در کشور زیمباوه در جنوب آفریقا متولد شد. پائولا در سال 1989 در سن هفده سالگی به لندن مهاجرت می‌کند و بعدها در دانشگاه آکسفورد لندن مشغول به خواندن رشته‌های فلسفه، سیاست و اقتصاد می‌شود.

او در سال 2009، شروع به نوشتن داستانی کمدی و عاشقانه به نام «امی سیلور» کرد اما از استقبال زیادی برخوردار نشد. تا اینکه روزی نوشتن داستانی معمایی و متفاوت به نام دختری در قطار را آغاز نمود. این کتاب جزو پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز شناخته شد.

در بخشی از کتاب درون آب می‌خوانیم:

چیزی مرا از خواب پراند. از تخت پایین آمدم تا به دستشویی بروم که متوجه شدم درب اتاق خواب مادر و پدرم باز است، دیدم که مادرم در تختخواب نیست. پدرم طبق معمول داشت خروپف می‌کرد. رادیو ساعت 4:08 دقیقه را اعلام کرد. با خودم گفتم حتما مادرم به طبقه‌ی پایین رفته است. او مشکل بی‌خوابی دارد. هردوی آن‌ها این مشکل را دارند، اما قرص‌هایی که پدرم می‌خورد چنان قوی هستند که تو می‌توانی درست کنار تختش بایستی و در گوشش فریاد بکشی بدون اینکه او بیدار شود.

خیلی آهسته از پله‌ها پایین رفتم چون معمولا وقتی مادرم بدخواب می‌شود و به طبقه‌ی پایین می‌رود تلویزیون را روشن می‌کند و به تماشای آگهی‌های کسل کننده راجع به دستگاه‌های لاغری یا تمیز کننده و کف‌شوی یا خرد کننده‌ی سبزیجات به اشکال مختلف می‌نشیند و بعد به خواب می‌رود. اما آن روز وقتی به طبقه‌ی پایین رفتم تلویزیون خاموش بود و مادرم روی مبل نبود، پس فهمیدم که باید بیرون رفته باشد.

چند باری این کار را کرده بود- حداقل تا آن جا که من می‌دانستم. من که نمی‌توانم تمام مدت دنبال این باشم که ببینم کی کجاست. اولین باری که صبح در خانه نبود به من گفت فقط رفته بوده تا کمی قدم بزند تا فکرش آرام شود، اما یک صبح دیگر وقتی که از خواب بیدار شدم و او خانه نبود از پنجره بیرون را نگاه کردم و دیدم ماشین‌اش در جایی که معمولا آن را پارک می‌کرد نیست.

حدس می‌زنم که احتمالا رفته تا کنار رودخانه قدم بزند یا بر سر مزار کیتی برود. من هم گاهی اوقات این کار را انجام می‌دهم اما نه در نیمه شب. رفتن به چنین محلی در تاریکی من را می‌ترساند. به علاوه فکر می‌کنم با این کار آدم عجیب و غریب و مرموزی به نظر می‌آیم چون این همان چیزی بود که خود کیتی انجام داد: نیمه‌های شب از خواب برخاست و به رودخانه رفت و دیگر برنگشت. اگرچه من می‌دانستم که چرا مادر این کار را می‌کند: این تنها راهی بود که می‌توانست به کیتی نزدیک باشد، البته به غیر از نشستن در اتاق کیتی که یکی دیگر از چیزهایی بود که می‌دانستم انجام می‌دهد. اتاق کیتی کنار اتاق من است و می‌توانم صدای گریه‌ی مادرم را از آن جا بشنوم.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول
دریاچه‌ی مرگ، دانیل ابوت (چاپ نشده)
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم