معرفی و دانلود کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر

معرفی کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر

کتاب صداهای دیگر، اتاق‌های دیگر، داستانی خواندنی درباره‌ی دوران نوجوانی، بلوغ و جنسیت است. ترومن کاپوتی، نویسنده‌ی شهیر، در این اثرْ داستانِ نوجوانی و بلوغِ پسری به نام جوئل هریس را روایت می‌کند. شخصیت اول داستان، ساکن جنوب آمریکاست و در این منطقه گرفتار فقدان، بحران هویت و رازهای خانوادگی‌ می‌شود. پس از مطالعه‌ی کتاب حاضر، با دنیای مرموزِ شخصیت اول داستان و بحران‌های آشنا می‌شوید.

درباره‌ی کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر

کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر (Other Voices, Other Rooms) اثری خواندنی از یکی از برجسته‌ترین نویسنده‌های چند سده‌ی اخیرِ آمریکا به‌حساب می‌آید. ترومن کاپوتی (Truman Capote) در این اثر به کاوش در دنیای درونی نوجوانی پرداخته که در جستجوی هویت خود، با رازهای تاریک خانواده و پیچیدگی‌های جنسیتی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

رمان صداهای دیگر اتاق‌های دیگر، روایتگر ماجراهای نوجوانی به نام جوئل هریسون ناکس است. نوجوانِ این داستان، مادرش را از دست می‌دهد و به جنوب آمریکا می‌رود تا با پدرش زندگی کند. جوئل، اطلاعات چندانی درباره‌ی پدرش ندارد و او را نمی‌شناسد. این نوجوان که در حین گذراندن بحران مرگ مادر است، در خانه‌ای قدیمی و بزرگ مشغول به زندگی در کنار شخصیت‌هایی عجیب‌و‌غریب می‌شود. هرکدام از شخصیت‌های این داستان، رازی در سینه نهان دارند. یکی از مهم‌ترینِ این شخصیت‌ها، پسر عموی جوئل است. این پسرعموی مرموز، تاثیر چشمگیری در تغییر روحیه و شخصیت جوئل می‌گذارد. داستان در فضایی وهم‌آلود و گوتیک روایت می‌شود و به موضوعاتی مانند بلوغ، هویت جنسی، تنهایی، مرگ و جستجوی معنا می‌پردازد. شخصیت اول داستان، با چالش‌های بسیاری روبه‌رو می‌شود و سعی می‌کند جایگاه خود را در جهان پیدا کند.

بلوغ، مهم‌ترین موضوعی است که ترومن کاپوتی، در کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر به آن پرداخته‌است. جوئل در مسیر گذار از نوجوانی، با سردرگمی‌ها و سوالات بسیاری مواجه می‌شود. نویسنده‌، رازهای مگویِ زیادی در قسمت‌های مختلف این اثر گنجانده‌ شده‌است. رمان در فضایی تاریک و وهم‌آلود روایت می‌شود و عناصر گوتیک مانند خانه‌های قدیمی، رازهای خانوادگی و شخصیت‌های مرموز در این کتاب خودنمایی می‌کند. تنهایی و جستجوی معنا، یکی دیگر از موضوع‌های اصلی است که نویسنده‌، دراین رمان به آن توجه نشان داده‌است. جوئل در این داستان شدیداً احساس تنهایی می‌کند و در جستجوی معنایی برای زندگی است. این تنهایی و جستجو، شخصیت اول داستان را با ماجراهای مختلفی روبه‌رو می‌کند. داستان صداهای دیگر اتاق‌های دیگر، در جنوب آمریکا روایت می‌شود؛ طبیعت بکر و جوامع کوچکِ منطقه‌‌های جنوبی آمریکا، نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت جوئل و فضای داستان دارند.

این اثر در زمان انتشار به یک از جنجالی‌ترین رمان‌هایِ آن زمان تبدیل شد. پرداختن به موضوعاتی مانند جنسیت و بلوغ، نوآوریِ چشمگیری بود که در زمان انتشار کتاب، منتقدان به‌راحتی با آن کنار نیامدند. نویسنده‌ در این اثر، روان شخصیت‌ها و انگیزه‌های آن‌ها را عمیقاً‌ بررسی کرده‌ است. این شیوه به خواننده در درک عمیق‌تری از خود و اطرافیان کمک می‌‌کند.

کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر را انتشارات دیدآور چاپ و روانه‌ی بازار کرده‌است. محمدرضا شکاری، مترجم این کتاب است.

نکوداشت‌های کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر

• از لحاظ هنری، نفس‌گیر. (نیویورک تایمز)
• این رمانی است که ترمن کاپوتی را به‌عنوان یک چهره‌ی ادبی معرفی کرد. رمان صداهای دیگر اتاق‌های دیگر، درواقع خودزندگی‌نامه‌ای از مشکلاتی است که ترومن کاپوتی در نوجوانی با‌ آن‌ها روبه‌رو شده‌است. اگر طرفدار رمان خون‌سرد یا صبحانه در تیفانی هستید، از مطالعه‌ی این کتاب ناامید نخواهید شد. (آدیو فایل)
• پرشور، درخشان... کاپوتی تسلطی حیرت‌انگیز دارد... جادویی کاملاً مخصوص خودش. (آتلانتیک)

اقتباس‌ سینمایی از کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر

• فیلم صداهای دیگر اتاق‌های دیگر با شرکت دیوید اِسپک و آنا تامسون و کارگردانی دیوید راکسویج در اکتبر 1995 ساخته شد.

کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر برای چه کسانی مناسب است؟

تمامی علاقه‌مندان به مطالعه‌ی داستان‌هایی با محوریت نوجوانان، مخاطب‌های اصلی کتاب صداهای دیگر اتاق های دیگر به حساب می‌آیند. مطالعه‌ی این اثر برای علاقه‌مندان به آثار ادبیِ کلاسیک آمریکا نیز خالی از لطف نیست.

در بخشی از کتاب صداهای دیگر اتاق‌های دیگر می‌خوانیم

دختر گفت: «هی پسر، این‌جا پر از آدم‌هاییه که همه‌چی رو می‌دونن ولی هیچی حالی‌شون نیست. تا دلت بخواد از این آدم‌ها داریم.» بعد با دندان بالایی‌اش ور رفت. یک دندان طلای براق داشت و به ذهن جوئل رسید که دختر با آن ور رفته تا توجه او را جلب کند. «یه دلیلش اینه که تنها می‌شم. همیشه‌ی خدا می‌گم که تا تو لندینگ زندگی نکرده باشی، نمی‌دونی تنهایی یعنی چی. هیچ مردی این دور و بر نیست که برام جالب باشه، دست‌کم الان. یه زمانی، لاشخور بدجنسی بود به نام کِگ، اما با من بدرفتاری کرد و رفت قاتی محکومان زنجیری، که باید گفت عدالت خوب برقرار شد، چون آشغال بی‌ارزشی بود. وقتی اون کار زشت رو با من کرد فقط چهارده سالم بود.»

وقتی دست آزرده‌اش را تکان داد دسته‌ای مگس به شکل مشت، که بالای شیشه‌ی شکر می‌چرخیدند، رو به هر طرف پراکنده شدند. «بله آقا، کگ براون، اسمش این بود.» با نوک انگشت، دندان طلایش را براق‌تر کرد و هم‌زمان با چشم‌های اریبش جوئل را زیر نظر گرفت. این چشم‌ها مانند انگورهایی وحشی یا دو لوح چینی سیاه بودند و هوشمندانه از حدقه‌های بادامی‌شان نگاه می‌کردند. «اون قدر میل به زندگی شهری دارم که خونم مسموم شده. چون من تو سنت‌لوئی بزرگ شدم تا این‌که بابابزرگ من رو آورد این‌جا تا تو روزهای آخر عمر ازش مراقبت کنم. بابابزرگ اون‌ موقع نود سال رو رد کرده بود و می‌گفتن عمرش زیاد به این دنیا نیست. این شد که اومدم. این قضیه واسه سیزده سال پیشه، اما حالا به‌نظرم می‌رسه که قراره بابابزرگ از متوشالح هم بیشتر عمر کنه. اشتباه نکن، من عاشق بابابزرگم. اما وقتی از این دنیا بره، مطمئن‌ام راهی واشینگتن دی. سی. یا بوستون یا کانه‌تیکات می‌شم. وقتی به خدا فکر می‌کنم، یاد این چیزها می‌افتم.»