معرفی و دانلود کتاب شرافت
برای دانلود قانونی کتاب شرافت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شرافت
الیف شافاک در کتاب شرافت تلاش کرده تا در قالب رمان نگاه مردسالارانه حاکم بر جامعه ترکیه نسبت به مسائلی چون عشق، زن، خانواده و فرزندان را به چالش بکشد.
الیف شافاک (Elif Shafak) در این رمان داستان زندگی یک خانواده ترکیهای و مهاجر را به تصویر میکشد که در کشور انگلیس و شهر لندن به اختلافات و تناقضات فرهنگی دچار شدهاند و در برابر تغییراتی که باید در برابر فرهنگ و جامعه جدید در خود به وجود آورند مقاومت و مقابله میکنند.
در رمان شرافت (Honour) به مهاجرت ترکها و اختلافات فرهنگی میان مردان و زنان ترک با اروپاییها پرداخته میشود. یکی از موضوعات دیگر این رمان، بحث ناموس و غیرت است که اکثر شخصیتهای داستان را مشغول خود کرده و الیف شافاک آن را در شخصیتی به نام اسکندر به اوج رسانده است.
ماجرا از جایی آغاز میشود که پمبه و آدم توپراک ترکیه را ترک و به لندن مهاجرت کردند تا زندگی جدیدی برای خانواده خود بسازند. اما آنها همه سنتها و فرهنگهایی که در ترکیه برقرار بود نیز با خود به لندن بردند. سنتها و عقایدی که در خونشان جاری بود و به فرزندانشان اسکندر و اسما نیز انتقال داده بودند. عقایدی که سرانجام یک اتفاق هولناک و جنایتآمیز را برای خانواده رقم میزند و مادر خانواده توسط پسرش کشته میشود.
به عقیده شافاک مهاجرت نمیتواند تربیتی که در جوهره یک انسان شرقی ریشه دوانده را نابود کند. یک ترک به هر جای دنیا هم مهاجرت کند عقاید و سنتهایش را هم با خود میبرد. او هیچ مسئولیتی در قبال رفتار خود احساس نمیکند و برای پذیرش فرهنگ کشور میزبان از خود مقاومت نشان میدهد.
با الیف شافاک بیشتر آشنا شویم:
الیف شافاک نویسنده ترکتبار در 25 اکتبر سال 1971 در فرانسه متولد شد. او بعد از طلاق والدینش به همراه مادرش به ترکیه برگشت. الیف لیسانس روابط بینالملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا کسب کرد.
او در سال 1994 و در حین تحصیل در مقطع فوق لیسانس اولین داستان و در سال 1997 دومین رمانش را منتشر کرد. بعد از پایان تحصیلش به استانبول رفت و داستان آینههای شهر را نوشت. شافاک در سالهای 2003 و 2004 با درجه استادیاری در دانشگاه میشیگان و بعد در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا مشغول به کار شد و از سال 2005 تا 2009 به ستوننویسی روزنامه زمان روی آورد.
او در سال 1998 برنده جایزه رومی به خاطر رمان پنهان – بهترین اثر ادبیات عرفانی ترکیه – شد و نشان شوالیه را که از مدالهای فرهنگی فرانسه به شمار میرود، دریافت کرد و چندین بار نیز به فهرست نهایی و اولیه جوایز جهانی مانند جایزه ایمپک دوبلین، جایزه ادبیات داستانی زنان اورنج، ادبیات داستانی مستقل بریتانیا، جایزه دستاوردهای زنان آسیایی و... راه پیدا کرده است.
در سال 2012 برای رمان ملت عشق جایزه بینالمللی ادبی دوبلین IMPAC را دریافت کرد. در سال 2009 جایزه بنیاد نویسندگان و روزنامهنگاران ترکیه را کسب و در سال 2000 جایزه بهترین داستان از سوی انجمن نویسندگان ترکیه برای رمان محرم را به دست آورد.
الیف شفق به دلیل اشاره به نسلکشی ارامنه در کتاب دومش با نام حرامزاده استانبول از سوی دادگاههای ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد. پروندهاش در سال 2006 بسته شد اما در ژوئیه همان سال مجدداً باز و او با احتمال سه سال زندان روبهرو شد. در 21 سپتامبر 2006 به دلیل کمبود مدرک پرونده او بار دیگر بسته شد.
شافاک تاکنون 10 رمان به زبانهای ترکی، انگلیسی و فرانسوی نوشته است که تعدادی از آنها به فارسی ترجمه شدهاند. از دیگر آثار او میتوان به ملت عشق، سه دختر حوا، بعد از عشق، حرامزاده استانبول، شیر سیاه، مرید معمار، محرم، برزخ و... اشاره کرد.
در بخشی از کتاب شرافت میخوانیم:
ساعت هفت و نیم شب بود. پایان یک روز طولانی. موهایش را با بیحوصلگی پشت سرش بست. پمبی از صبح روی پاهایش ایستاده اما خسته نبود و فقط کمرش کمی درد میکرد. او به ریتا گفت که میماند و آن جا را تمیز میکند، البته این کار به او مربوط نمیشد. ریتا هر دو گونهاش را بوسید و گفت:" تو فرشتهای، من بدون تو چی کار میکردم؟"
پمبی هنوز به او چیزی نگفته بود. نمیتوانست به رییسش بگوید که میخواهد استعفا دهد و دیگر از فردا به سالن قیچی بلوری نخواهد آمد. او میخواست برای ریتا یادداشتی بنویسد. نوشتن برایش راحتتر است. برایش بهانه میآورد که اخیراً حالش خوب نیست و نیاز به کمی استراحت دارد. اما بیشتر که فکر کرد تصمیم گرفت حقیقت را بگوید و یا تا جای ممکن کمی از حقیقت را بگوید. او این را به دوستش بدهکار است. به ریتا خواهد گفت که پسر بزرگش دیگر اجازه نمیدهد مادرش کار کند.
اسکندر فرزند عزیزدردانهاش گاهی به شدت عصبانی و کمی هم احساساتی میشد، اما در کل پسر خوبی بود. او دلایل خودش را داشت. اخیراً شایعات زیادی درباره او، در پشت درهای بسته، در گوشهی مغازهها، کافه، کبابفروشی، خشکشویی و ماهیفروشان شنیده میشد. مردم میگفتندکه اوضاع در خانوادهی توپراک دیگر مانند گذشته نیست. شایعات سریعتر از جوهر بر روی ابریشم پراکنده میشوند. پمبی در تمام زندگیش لکهها را از روی لباس و فرش، پاک کرده اما او درمان چنین لکهای را بلد نبود. "برای ریتا مینویسم. ممکن است متوجه شد، شاید هم نشود."
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
اسماء
اسمهایی مانند حبهی قند
رنگها
اسکندر
شاهزادهای روی درخت
فوارهی آرزو
خاطرات
پیکنیک در زیر نور آفتاب
پارهای از حقیقت
قسم بزرگ
پسری که مادرش را برای حفظ شرافت خود کشت
اسماء
جعبهی باقلوا
عشقی مانند ستارهی دنبالهدار
هیچ حکمتی بدون حماقت نیست
نژادپرستی و شیربرنج
دیو و دلبر
لباس گشاد
معجزه
سبیل
شگفتی خاموش
رسوایی
تکهی گم شده
نبردی شجاعانه
دلبر کهربایی
اسماء
قلب شیشهای
پسر مومیایی
هارون قاچاقچی
اسماء
سیلی
قزلآلای بزرگ و قهوهای
سرپرست خانواده
بدهی
مردی از ماوراء
تصمیم
مادر
یک دسته چوب
طناب
شن
اسماء
جوهر روی ابریشم
رویارویی
ردایی از آرامش
ساعت
تصویر آیینه
درخت لیمو
اسماء
رفت و روب
اسماء
رویا در رویا
اسماء
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شرافت |
نویسنده | الیف شافاک |
مترجم | منا زنگنه |
ناشر چاپی | انتشارات معیار علم |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 404 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6247-36-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |
موضوع جهل و خرافات، تعصبات بی جا و افراطی و اینکه یک باور غلط چقدر میتونه آینده یک نفر، حتی یک خانواده یا جامعه را تحت الشعاع قرار بده و اونو به نابودی بکشونه.
این کتاب در مقایسه با دیگر کتابایی که از این نویسنده خوندم، جذابیت کمتری داشت اما در مجموع نمره خوب رو بهش میدم.