معرفی و دانلود کتاب قرص‌های آرامش و شادی

معرفی کتاب قرص‌های آرامش و شادی

کتاب قرص‌های آرامش و شادی نوشته جی پی واسوانی، با پیشنهادات عملی‌ای که ارائه می‌دهد به شما کمک می‌کند تا خودتان را بهتر و بیشتر بشناسید و مهارت‌های زندگی را بیاموزید. همچنین شما را با چکیده‌ای از عرفان هندو آشنا می‌کند.

کتاب قرص‌های آرامش و شادی (Joy peace pills) به توصیف شادی و لذت داداجی از تماشای مناطق شرق و غرب می‌پردازد. این اثر، مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها و مسائلی است که او در حالت‌ها و موقعیت‌های مختلف و در هر زمان در مورد آن‌ها سخن می‌گوید.

جی پی واسوانی (J. P. Vaswani) که بدون تردید مرد معتقد و باخدایی است، نامش مترادف و هم‌معنای آرامش و شادی، فروتنی، خوشحالی، شوخ‌طبعی و خوشبختی قرار می‌گیرد. او مشعل‌دار کامل‌ترین آموزه‌های صلح، آرامش و برادری است که این‌ها را از جایی به جایی دیگر با خود می‌برد.

این کتاب که آراسته به تصویر خطی زیبایی است، درباره اهمیت نیاز انسان به حضور خداوند در زندگی روزمره‌اش، با لحنی مؤدبانه بحث کرده و سخن گفته است. هر بخش، گنجینه‌ای از دانش، حکمت و حس مشترک زیبایی است که به شما این امکان را می‌دهد تا یک زندگی به‌واقع هدفمند و معنادار را تمرین کنید و موجب می‌شود برای خود یک زندگی مملو از حضور خداوند بسازید.

بهتر است روزانه قرص‌های جی پی را برداشته و مصرف کنید و به این طریق، تغذیه یک زندگی آزاد، با ایمان و کامل را برای خود فراهم کنید.

جی پی واسوانی در آغاز کتاب قرص‌های آرامش و شادی می‌گوید: «با ظهور تمدن رایانه‌ای، بشر از مزایای بیشتری برخوردار شده است، ولی مجبور بوده که بهای سنگینی را پرداخت کند. این بها آرامش ذهن است. همان‌طور که در مادیات و دانش فنی رشد و ترقی می‌کنیم، از آرامش ذهن کاسته می‌شود. تمدن رایانه‌ای برای بقا آمده است. در این دوران از زندگی نمی‌توان آن را ترک کرد، ولی باید راهی برای زندگی در این عصر رایانه یافت تا بتوان به خوشبختی و توانایی جدیدی رسید و از زندگی، لذت واقعی را برد.»

جملات برگزیده کتاب قرص‌های آرامش و شادی:

- در هر کاری که انجام می‌دهید، بهترین‌ها را در آن جاری کنید.
- اگر خواهان شادی در زندگی هستید، قلبتان را از عشق لبریز کنید.
- هرگز اضطراب و فشار عصبی را از یک لحظه به لحظه‌ی بعد انتقال ندهید.
- به موانع شادی خاتمه دهید. جایی برای آن‌ها در قلب و ذهنتان نداشته باشید.
- با دعا کردن است که انسان به خدا می‌رسد و خدا وارد قلب او می‌شود. انسان همان‌طور که به آب و اکسیژن نیاز دارد، به خدا هم نیاز دارد.
- همواره از افکار خود آگاه باشید. شما به افکارتان تبدیل خواهید شد. هر زمانی‌که فکری بد به ذهنتان خطور می‌کند، آن را از ذهن خود بیرون برانید.
- خوبی را در دیگران ببینید. فردی بر روی زمین وجود ندارد که رفتارهای خوبی نداشته باشد و من و شما بتوانیم از آن‌ها تقلید کنیم. خوبی را در دیگران ببینید. چشمانتان را بر عیوب دیگران ببندید.

در بخشی از کتاب قرص‌های آرامش و شادی می‌خوانیم:

افسوس، که بیشتر ما مردم چشم دلمان بسته است. وقتی‌که این چشم‌ها باز شود، خواهیم دید که تمام وقایع گذشته، بهترین وقایع بوده است، تمام اتفاقات فعلی، در حال وقوع بهترین‌ها است، تمام اتفاقات آینده، بهترین وقایع خواهد بود. همه‌ی این اتفاقات به معنای لطف خداوند است. خدا برای هر کدام از ما انسان‌ها برنامه‌ای دارد، و در هر اتفاق کوچکی هدفی وجود دارد. از این‌رو، انسان باایمان، از هر اتفاقی لذت می‌برد. او پیشامدهای زندگی‌اش را می‌پذیرد و راهش را ادامه می‌دهد، پس پیش به جلو، به سمت خدا! شاعر بزرگ آمریکایی، ویتر، گفته: «کسی که ایمانش را از دست بدهد ... انسانی مرده است!»

داستانی وجود دارد درباره‌ی دونفر که کشتی‌شان به گل نشسته بود. آن‌ها خود را در جزیره‌ای غیرمسکونی یافتند. با شاخ و برگ‌های موجود درختان، برای خود کلبه‌ای ساختند. یکی از این دو نفر کافر بود و دیگری متدین بود. نفر قبلی بر این باور بود که در تمام پیشامدهای گذشته اتفاق‌ها خوب هم وجود دارد و مرد کافر او را مسخره می‌کرد. اما قرار شد که هر دوی آن‌ها با هم کنار بیایند.

آن‌ها هر روز، به کنار ساحل می‌رفتند و با تکان دادن دستان یا دستمال‌های خود، به امید عده‌ای بودند که به‌هنگام عبور از کشتی بخار، آن‌ها را از دور ببینند و نجاتشان دهند. هر روز عصر به کلبه‌هایشان برمی‌گشتند. یک روز عصر، دیدند که کلبه‌شان آتش گرفته است و تبدیل به خاکستر شده است. مرد کافر، زمین و زمان را نفرین می‌کرد. مرد مؤمن به او گفت: «رفیق، ناراحت نباش. حتم دارم که این پیشامدها هم اتفاقات خوبی به‌همراه دارد! خدا، حتماً منظورش با ما بوده است.» مرد کافر با عصبانیت فریاد زد: «تو و خدای تو! من هیچ کاری با شما ندارم!»

با این وجود، صبح روز بعد، آن‌ها همان‌طور که به‌سمت ساحل دریا می‌رفتند، متوجه کشتی بخار کوچکی شدند که در انتظار آن‌ها بود. کاپیتان کشتی به، آن‌ها گفت که او روز قبل، دودی را دید که از جزیره بالا می‌آمد و این احساس به او دست داد که شاید عده‌ای به کمک نیاز داشته باشند.

ایمان و اعتقاد، با چشم‌های دل دیده می‌شود. مرد مؤمن می‌داند که هرکه خودش را به خدا بسپارد، همیشه خدایش از او محافظت می‌کند. خداوند، کارهایش مرموز است.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت ناشر
چگونه از زندگی لذت ببریم؟
چطور می‌توان بر اضطراب‌ها و فشارهای عصبی غلبه کرد و ذهنی آرام داشت؟
چطور بر وسوسه‌ها غلبه کنیم؟
چرا مردم خوب، رنج می‌برند؟
چگونه می‌توان بر ترس غلبه کرد؟
دعا، را به من بیاموز
خوب است که خوبی کنید
چگونه می‌توان بر مشکلات غلبه کرد؟
ای انسان‌ها، به آن‌ها اجازه زندگی دهید
چگونه تفکر و تعمق کنیم؟
چگونه من پیشرفت کنم؟
سپس تفکر ممکن است آغاز شود
قرص‌های شادی و آرامش