معرفی و دانلود کتاب سهم من از عشق
برای دانلود قانونی کتاب سهم من از عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سهم من از عشق
کتاب سهم من از عشق نوشتۀ زینب رجبی، رمانی عاشقانه و خواندنی است که در خلال روایت زندگی نیاز، شخصیت اصلی داستان، به موضوعات اجتماعی، همچون باورها و عقاید و رسوم جامعه ایران نیز میپردازد.
درباره رمان سهم من از عشق:
سهم من از عشق، کشمکشی عاشقانه از حرفهایی است که در گلو میمانند و راهی برای بازگو شدن نمییابند. چطور میشود رازهای مانده در دل را فاش کرد؟ چطور میشود به زبان جسارت داد تا بی مهابا هر آنچه در پس پرده دارد، فریاد بزند؟
گاهی اوقات خوشبختی در یک قدمی است و ما نمیبینیم. آرزوهای ما دور و دراز است در حالی که اگر دست دراز کنیم میتوانیم خوشبختی را در آغوش بگیریم.
در این رمان با "نیاز" دختری که زینب رجبی برایمان به تصویر کشیده همراه میشویم و خواهیم دید که چطور نیاز، خود، نیاز دیگری است اما باور ندارد، نمیبیند، نمیفهمد چون خودش را محتاج به دیگری میداند.
در بخشی از کتاب سهم من از عشق میخوانیم:
از توی آیینه بهم خیره شد و من با دقت بیشتری برق شادی را توی چشماش دیدم. به آموزشگاه رسیدیم سایه داشت به آموزشگاه نزدیک میشد که با دیدن من صبر کرد تا بهش برسم. از فؤاد خداحافظی کردم و به طرف سایه رفتم سلام کردم و صورتش رو بوسیدم و با هم وارد شدیم.. بعد از اتمام کلاس رفتم بیرون و منتظر فؤاد شدم. خیلی زود آمد دنبالم به سمت منزل حرکت کردیم. خدایا چقدر این پسر خواستنی بود و قشنگ حرف میزد و من چقدر توی این مدت شیفتۀ این پسر منظم و جذاب شده بودم.
عصر بایستی برای معاینۀ قلبم به بیمارستان بروم. با بابا به بیمارستان رفتم دکتر فرزام بعد از معاینۀ قلبم چند تا دارو برایم تجویز کرد و متذکر شد که هیجان و استرس زیاد برای قلب ناقص من خوب نیست و من قول دادم مواظب قلبم باشم. هفتۀ بعد خانوادۀ آقای هاکان برای گذاشتن قرار مدارها به منزلمان آمدند. همه توی پذیرایی بودیم. من و تمنا کنار هم روی کاناپه نشسته بودیم. همه حرف میزدند و هر کس نظری میداد بابا خواسته بود همه نظر بدهند و بعد از میان همۀ نظرها یک نظری عالی به دست بیاورند. مبهم بهترین نظر را داد و طبق گفتههای او قرار شد ده روز قبل از عید یک جشن نامزدی بگیریم و نامزدیمان را به همه اعلام کنیم و صیغۀ محرمیتی بین من و فؤاد خوانده شود تا 28 اردیبهشت ماه که کلاسهای من تمام شده و دقیقاً روز تولد منه یک جشن عقد مفصل بگیریم و رسماً عقد کنیم. همه کف زدند و من از مبهم به خاطر نظر عالی که داد تشکر کردم. تا ساعت 12 شب خانۀ ما بودند و برنامه ریزی میکردند آخر تا مراسم نامزدی فقط 13 روز وقت داشتیم بابا چون آقای هاکان را میشناخت و سالها با او همکار بود زیاد سر سختی نمیکرد و میگذاشت نظر آخر و اصلی را خودشون بدهند. تمنا ذوق زده و با خوشحالی وصف ناپذیری نگاهم میکرد و گهگاهی در گوشم حرفی میزد و منتظر واکنش من میشد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سهم من از عشق |
نویسنده | زینب رجبی |
ناشر چاپی | انتشارات اهورا قلم |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 240 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7125-24-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |