معرفی و دانلود کتاب سبک زندگی هیولا: مجموعه‌ی 20 داستان کوتاه

معرفی کتاب سبک زندگی هیولا: مجموعه‌ی 20 داستان کوتاه

داستان‌هایی از چالش‌های فردی و اجتماعی، تأملات شخصی و فلسفی و روابط انسانی و اجتماعی در کتاب سبک زندگی هیولا گرد آمده‌اند. محمد محمدی این کتاب را که شامل بیست داستان کوتاه ایرانی می‌شود، به نگارش درآورده است.

درباره‌ی کتاب سبک زندگی هیولا

همکار راوی شخصیتی مرموز، متفاوت و به‌شدت تأثیرگذار است. او به قضاوت‌های دیگران بی‌اعتناست، در تضادهای رفتاری زیسته و در عین مهربانی و بخشش، تیزی کلامش را نیز پنهان نمی‌کند. وی از درون، پرتلاطم و پرتجربه است و از بیرون، آرام و تودار. نه ثروتمند است، نه پرمدعا؛ اما ذهنی آگاه و قلبی بیدار دارد. راوی او را «هیولای مهربان» می‌نامد؛ نمادی از شخصیتی نادر، در تضاد با هیولاهای واقعی جهان؛ او در عین ناآرامی درونی، سبب رشد دیگران می‌شود و بی‌ادعا محو می‌گردد. او تصویری ژرف و انسانی از شخصیتی کاریزماتیک و پیچیده به‌دست می‌دهد که عنوان «سبک زندگی هیولا» را بر زیستن خاص و متفاوتش انتخاب کرده است. این داستانک یکی از داستان‌های کتاب سبک زندگی هیولا نوشته‌ی محمد محمدی است که در قالب مجموعه‌ای از 20 داستان کوتاه تالیف شده است.

در این مجموعه، نویسنده با زبانی ساده و نثر روان، به روایت داستان‌هایی بسیار کوتاه می‌پردازد که به بررسی جنبه‌های مختلف زندگی انسان معاصر می‌پردازند. هر داستان به‌صورت مستقل، به موضوعاتی چون روابط انسانی، چالش‌های اجتماعی و درونی و تأملات فلسفی می‌پردازد. نویسنده با استفاده از سبک‌های متنوع و گاهی طنزآمیز، تلاش می‌کند تا مخاطب را به تفکر و بازنگری در مفاهیم آشنا و روزمره سوق دهد.​

این کتاب را انتشارات شاپرک سرخ منتشر کرده است.

کتاب سبک زندگی هیولا برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب سبک زندگی هیولا برای علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه فارسی، به‌ویژه کسانی که به دنبال نگاهی نو و متفاوت به مسائل انسانی و اجتماعی هستند، مناسب خواهد بود.

در بخشی از کتاب سبک زندگی هیولا: مجموعه‌ی 20 داستان کوتاه می‌خوانیم

از بیرون یکسره آرام به نظر می‌رسید و تودار؛ اما پُر پیدا بود که در درون، دنیای دیگری را زندگی می‌کند. از آن دست آدم‌هایی به شمار می‌رفت که ممکن است هیچ کس نتواند برچسب شخصیتی و رفتاری خاصی به ایشان بزند؛ اما هرکس تفسیر خاص خودش را از آن‌ها دارد. و عجیب‌تر آن که او هیچ گاه به هیچ یک از این تفسیرها واکنشی نشان نمی‌داد: در برابر قضاوت‌ها نه می‌رنجید، نه ذوق‌زده می‌شد و نه حتی به خاطر می‌سپرد.

هرچه بود، وصفش از زبان دیگران کمپلکس ناهمگونی از تضادها را نشان می‌داد: گاه می‌شنیدی که می‌گفتند این ‌جا و آن‌ جا دست‌های پیدا و پنهان زیادی دارد. گاهی هم می‌شنیدی جز خود و توانمندی‌هایش هیچ کس را در این جهان ندارد. از زبان کسی شنیدم که موذی و آب زیر کاه می‌خواندش و دیگری که جنتلمن و راست‌پیشه.

به معنای کلمه، آزاده بود؛ آزاد از هرآنچه که بشود با آن، انسانی را کوچک‌ شمرد.

گاهی فکر می‌کردم با یک نقشه‌ی نامرئی در دست، آرام و اندیشناک چیزی را در پهنه‌ی گیتی می‌جوید که هیچ کس جز خودش از وجود آن باخبر نیست.

همیشه هر چیزی را آن قدر به تجربه کردن ادامه می‌داد تا به قول خودش تجربه کردنش ته بکشد!

در مدت کوتاهی که بخت با من یار بود و همکارش بودم، ندیده بودم کسی را بیازارد. ندیده بودم به آنچه دیگری را بود، دست یازیده باشد. اما تا بخواهی، بودند کسانی که سنگینی حضورش را بر دوش کشیده و تیزیِ خنجر کلامش را چشیده باشند. و بسیاری دیگر که به مهربانی او کسی را در جهان سراغ نداشتند. من اما خوب می‌دانستم این، کاریزمای ناخواسته‌ی اوست که آدم‌ها را درگیر خود می‌کند. به اینجا که می‌رسید، آدم‌ها دو دسته می‌شدند: گروه اول که اکثریت اطرافیان را شامل می‌شد، کسانی بودند که حضورش را برنمی‌تافتند. اینان یا تنگ‌نظرانی بودند که موقعیت خود را در خطر می‌دیدند یا در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن، محافظه‌کارانی که می‌کوشیدند حاشیه‌ی امنی را که برای خود دست و پا کرده بودند، حفظ کنند. گروه دوم که شمار ایشان به انگشتان دست هم نمی‌رسید و البته من هم جزوشان بودم، آن‌هایی بودند که درکش می‌کردند و بزرگیِ وجودش را حس می‌کردند.

فهرست مطالب کتاب

تولد
بی‌حرکت
چهره‌ی واقعی آدم‌ها
فراموشی
ترس
پرخاشگر
قدرت و حقیقت
مورچه‌ای که تصمیم گرفته بود دیگر، کار نکند!
از شما کمک نمی‌خواهم!
بیتا
چه کسی از همه گناهکارتر است؟
قرار ملاقات
کوه
رنگ چشم‌هایش
زیبایی‌ات را بکُش!
سبک زندگی هیولا
ماتادور
سنگ
سخنران
ربات انسان نما