معرفی و دانلود کتاب ساعت بیعقربه
برای دانلود قانونی کتاب ساعت بیعقربه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ساعت بیعقربه
آرامش یک شهر کوچک در جنوب آمریکا، با رخ دادن اتفاقاتی به هم خورده است. کتاب ساعت بیعقربه از کارسون مک کالرز، داستان مردمی است که همیشه به یک روال زندگی میکردند؛ اما اکنون وقایعی را پیش روی خود میبینند که زندگی روزمره، افکار و اعتقادات آنها را دچار چالش میکند. این کتاب تأثیرگذار، نهتنها به موضوعی چون مرگ میپردازد، بلکه برههای از تاریخ جنوب آمریکا را به تصویر میکشد که مالامال از عقاید نژادپرستانه و نزاعهای طبقاتی است.
دربارهی کتاب ساعت بیعقربه
شاید گاهی با خود فکر کرده باشید که معنای زندگی چیست. کارسون مککالرز به شما نشان میدهد که مرگ، اگرچه عجیب به نظر میرسد، همان چیزی است که به زندگی معنا میدهد.
کتاب ساعت بیعقربه (Clock Without Hands)، داستان شهری در جنوب آمریکا است که زندگی مردمانش، دچار تغییر شده و دیگر به روال سابق نمیگذرد. آنها که همیشه مشغول زندگی ساده و معمولی خود بودهاند، ناگاه با مرگ برخی از آشنایان خود مواجه میشوند؛ همچنین ورود فردی سیاهپوست به شهری که مردمان سفیدپوستش قائل به تفاوت نژادی هستند، شرایط را بیش از پیش متلاطم میکند.
داستان دارای چند شخصیت اصلی است: ملون، قاضی کلین، نوهی قاضی که جستر نام دارد و مرد جوان سیاهپوستی به نام شرمن پیو که چشمهایی آبی دارد. ملون که داروساز شهر است، دچار ناخوشی و تب میشود؛ او گمان میبرد که دچار تب بهاره شده است؛ بنابراین، سعی میکند در روند زندگیاش تغییری ایجاد نکند و همچنان، مانند سابق، تا محل کارش پیاده راه برود و کارهایش را رفع و رجوع کند. قاضی کلین، فردی است که هنوز با خودکشی پسرش کنار نیامده است و به دنبال فهم معنای زندگی و عدالت میگردد. جستر نیز، کسی است که به دنبال یافتن هویت خود است؛ اما اصلیترین شخصیت داستان، شرمن پیو است. او که میخواهد بفهمد مادرش کیست، به شهر وارد میشود و همه چیز، به واسطهی ورود او به این شهر کوچک و معمولی، به هم میریزد.
این داستان، اگرچه روایت زندگیهای متفاوت از انسانهای متفاوت است؛ اما در نهایت، مفهوم مرگ این افراد را به هم پیوند میدهد. مرگ، در زندگی هر کدام از آنها نقشی بهخصوص دارد و بر همه چیز سایه انداخته است. هر کس به شیوهای متفاوت میمیرد و واکنش هرکدام از ما نیز، به این اتفاق، میتواند از زمین تا آسمان، با دیگری متفاوت باشد.
ویژگی جذاب کتاب ساعت بیعقربه این است که در خلال داستان کتاب، موضوعاتی از قبیل نژاد، طبقه، عدالت و تبعیض نیز مطرح میشوند. این موضوعات عواملی را در کتاب به نمایش میگذارند که اگرچه خود در پدید آمدن آنها نقشی نداشتهایم؛ اما به بخش زیادی از زندگی ما شکل میدهند. بدین ترتیب این کتاب، علاوه بر وجه فلسفی و روانشناسانه، دارای وجهی اجتماعیست که باعث جذابیت بیشتر آن شده است.
نکوداشتهای کتاب ساعت بیعقربه
- رمانی بینقص با موضوع روابط نژادی. (The Atlantic Monthly)
- کاوشی عمیق در مکنونات قلب آدمی... (New York Herald-Tribune)
- از میان تمام نویسندگان جنوب، مککالرز، مستعدترین آنها است. (Gore Vidal)
- مک کالرز یکی از معدود رماننویسان تراز اول زمانهی ماست. (kirkus review)
- کارسون مک کالرز قلب انسان را با چنان بصیرتی بررسی کرده که هیچ نویسندهی دیگری نمیتواند امید به پیشی گرفتن از آن داشته باشد. (Tennessee Williams)
کتاب ساعت بیعقربه، مناسب چه کسانی است؟
این کتاب برای تمام کسانی که به خواندن رمان، به خصوص رمان فلسفی و اجتماعی علاقه دارند، جذاب خواهد بود.
با کارسون مک کالرز بیشتر آشنا شویم
کارسون مککالرز (Carson McCullers)، نویسنده و شاعر آمریکایی و یکی از چهرههای اثرگذار در ادبیات آمریکا است. او با نوشتن اولین رمان خود «قلب، شکارچی تنها» به شهرت رسید و از آن پس، آثار گوناگونی را در قالب رمان، نمایشنامه و داستان کوتاه به نگارش درآورد. از دیگر آثار مککالرز، میتوان به «آواز کافهی غمبار»، «مهمان عروسی» و «در جستوجوی یک پیوند» اشاره کرد.
مک کالرز یکی از نویسندگانِ اصطلاحاً منتقدپسندِ زمان خود بود؛ داستاننویسی که اغلب نوشتههایش از سوی طیف وسیعی از خوانندگان به دقت بررسی، نقد و اغلب مورد تحسین واقع میشدند. وی سرانجام به سال 1967 و در سن 50 سالگی از دنیا رفت.
در بخشی از کتاب ساعت بیعقربه میخوانیم
ملون هیچگاه شفاف به مرگش نیندیشیده بود، مگر در آیندهای مبهم و نامشخص یا زمانی تقریبی که بیمۀ عمرش مشخص کرده بود. او مردی عادی و معمولی بود و در نگاه خودش، مرگش رخدادی خارقالعاده مینمود.
دکتر کنت هیدن مشتری و رفیق خوبی بود که مطبش طبقۀ بالای داروخانۀ ملون بود. روزی که جواب آزمایشها آماده شد، ملون ساعت دو به طبقۀ بالا رفت. بهمحض اینکه با دکتر تنها شد، ترس وصفناپذیری وجودش را فرا گرفت. دکتر که پنداری در چهرۀ رنگپریده و آشنایش چشم نداشت، نگاهش را از او برمیگرفت و هنگام احوالپرسی هم لحنش رسمی بود. آرام و بیصدا پشت میزش نشسته بود و عامدانه به چاقوی نامهبازکنی که در دست داشت و آن را ایندست و آندست میکرد، خیره شده بود. ملون سکوت هراسانگیز حاکم بر آنجا را تاب نیاورد و ناگهان گفت: «جواب آزمایشها اومد؟ حالم چطوره؟ خوبم؟»
دکتر نگاهش را از نگاه سرد و عصبانی ملون دزدید. سپس از پنجرۀ باز به بیرون خیره شد. اندکی درنگ کرد و بعد با صدای آرام و کشداری گفت: «همهچیز رو با دقت بررسی کردهیم، چیز نامعمولی توی خون شما دیده میشه.»
در آن اتاق سرد و گرفته و آکنده از بوی اتر، مگسی وزوز میکرد. اکنون ملون مطمئن بود مشکلی جدی وجود دارد. دیگر نمیتوانست آن سکوت هولانگیز و لحن غیرطبیعی دکتر را که میکوشید حقیقت را پنهان کند، تاب آورد؛ بنابراین گفت: «خیال میکردم تشخیص میدین کمخونی دارم. همونطور که میدونین، خودم زمانی دانشجوی پزشکی بودم و همیشه فکر میکردم کمخونی دارم.»
دکتر هیدن به چاقوی نامهبازکنی که در دست داشت نگاهی انداخت. پلک راستش میپرید. گفت: «پس بااینحساب میتونیم راجعبه این تخصصیتر حرف بزنیم.» صدایش آهستهتر شده بود. سراسیمه ادامه داد: «گلبولهای قرمز خونت 2/15 میلیونه، بااینحساب میشه گفت کمخونی داری؛ اما این چیز مهمی نیست. گلبولهای سفید خونت به طرز عجیبی افزایش یافته. چیزی حدود دویستوهشتهزار.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ساعت بیعقربه |
نویسنده | کارسون مک کالرز |
مترجم | مصطفی شایان، اکرم شایان |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 240 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-461-427-6 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |