معرفی و دانلود کتاب قتل آسان است
برای دانلود قانونی کتاب قتل آسان است و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قتل آسان است
در کتاب قتل آسان است از آگاتا کریستی، مرگ از کوچههای خاموش ویچ وود سرک میکشد. در این کتاب لوک فیتزویلیام، افسری بازنشسته، به دهکدهای قدم میگذارد که تصادفها همه را فریب میدهند و قاتل در سکوت نظارهگر است. او باید حقیقت را در میان سایهها پیدا کند تا آرامش را بار دیگر به این دهکده برگرداند. آیا او موفق میشود راز زیر نقاب سکوت را برملا کند؟
دربارهی کتاب قتل آسان است
در اولین نگاه، ویچ وود آندر اَش دهکدهی کوچک و سنتی، جایی است که زندگی در آن بهآرامی و بدون حادثهای مهم سپری میشود. اما آیا این آرامش، واقعی بوده، یا تنها پردهای روی مجموعهای از قتلهای پیچیده کشیده شده است؟
آگاتا کریستی (Agatha Christie)، ملکهی بیچونوچرای داستانهای معمایی، در کتاب قتل آسان است (Murder Is Easy) ما را به دنیایی میبرد که در آن هر حادثهی ناگوار، شاید چیزی بیش از یک تصادف ساده باشد. داستان از پیچیدن صدای چرخهای قطار روی ریل آغاز میشود، جایی که لوک فیتزویلیام، پلیس بازنشستهای که تازه از ماموریت در خارج از کشور بازگشته است، در یک سفر ریلی با زن سالخوردهای به نام لاوینیا پینکرتون همصحبت میشود.
این زن ادعا میکند که در دهکدهاش، قتلهایی در حال وقوع است، قتلهایی که در نگاه اول مانند حوادث طبیعی به نظر میرسند، اما او باور دارد که همگی کار یک قاتل زنجیرهای است. او نامهایی را زمزمه میکند، امی، تامی، هری و میگوید کسی در دهکدهاش بازی مرگباری راه انداخته است. فیتزویلیام به حرفهای پیرزن تنها لبخند میزند، اما وقتی خبر مرگ او را در روزنامه میخواند، کمکم به باورهایش شک میکند. تصادف یا چیزی تاریکتر؟ این سوال ذهن لوک را قلقلک میدهد و او را مانند یک ناشناس در نقش یک نویسنده راهی ویچ وود میکند.
دهکده مانند یک نقاشی از گذشته است؛ کوچههای باریک که گویی زمان در آنها ایستاده، خانههای سنگی با پنجرههای کوچک و هوایی که بوی چمن و سکوت میدهد. اما زیر این آرامش، چیزی ناآرام نفس میکشد. آگاتا کریستی بار دیگر با مهارت بینظیرش فضایی خلق میکند که در آن خواننده دائما میان فرضیات مختلف در نوسان است. شخصیتهای این داستان، هر کدام چیزی برای پنهانکردن دارند؛ اشرافزادهای که گذشتهاش مبهم است یا کتابدار محلی که شاید بیش از حد دانا به نظر میرسد.
درحالیکه فیتزویلیام در تلاش است تا پرده از راز این مرگهای عجیب بردارد، با معماهایی روبهرو میشود که پیچیدهتر از حد انتظارش هستند. مهمتر از همه، او در این مسیر تنها نیست، بریجیت کانوی، زنی باهوش و تیزبین، وارد ماجرا میشود و بهعنوان همکار و شاید چیزی فراتر از آن، در کنار او قرار میگیرد. لوک شروع به کندوکاو میکند. داستانهایی که میشنود عجیب هستند. کسی رنگ را به جای شربت سرفه خورده است، دیگری از پنجره سقوط کرده و یکی در شبی مهآلود از پل افتاده است. همه میگویند اینها فقط بدشانسی بوده، اما لوک شک دارد.
چرا این همه تصادف در چنین جای کوچکی اتفاق میافتد؟ او با هر گفتوگو، با هر نگاه مشکوک، حس میکند به چیزی نزدیکتر میشود، شاید حقیقتی که نمیخواهد دیده شود. روستاییها او را تماشا میکنند؛ بعضی با کنجکاوی، بعضی با ترس. آیا کسی از راز او باخبر است؟ یا شاید کسی نمیخواهد او بیش از این جستجو کند؟
درحالیکه هر قدم لوک را به سوالهای بیشتری میرساند، او مرگها را مانند تکههای پازلی میبیند که هنوز نمیتواند آنها را در جای درست خود قرار دهد. اما هر تکه که پیدا میشود، تصویر تیرهتر میشود. لوک حس میکند زمان تندتر حرکت میکند؛ انگار کسی یا چیزی در سایهها منتظر است تا او را متوقف کند.
بر خلاف بسیاری از داستانهای معروف آگاتا کریستی که در آنها کارآگاهی حرفهای مانند پوآرو یا خانم مارپل حضور دارند، این بار ما با شخصیتی روبهرو هستیم که یک کارآگاه رسمی نیست، بلکه فردی عادی است که بهصورت ناگهانی درگیر ماجرا شده است. همین موضوع، روایت را ملموستر و خواننده را بیش از پیش درگیر میکند. آیا قتل واقعا به همین سادگی است که عنوان کتاب میگوید؟ کریستی، با نثری دقیق و چاشنی طنز تلخ، خواننده را به عمق روانشناسی قاتل میبرد و این پرسش را مطرح میکند که چگونه یک ذهن بیمار میتواند در جامعهای آرام و بیخطر جا خوش کند، بدون آنکه کسی به او شک کند؟
اگر از طرفداران داستانهای معمایی هستید، کتاب قتل آسان است از نشر گویا پوران کاوه آن را به فارسی برگردانده یکی از آثاری است که نباید آن را از دست بدهید. این کتاب نهتنها با پیچشهای غیرمنتظره خواننده را غافلگیر میکند، بلکه با نگاهی ظریف به روانشناسی قاتل، تصویری از تاریکیهایی را نشان میدهد که در پشت چهرهی معصومترین افراد پنهان شده است. کتاب قتل آسان است شما را به بازی حدس و گمان دعوت میکند. با هر صفحه، با هر سرنخ، انگار خودتان کنار لوک ایستادهاید و سعی میکنید سایهها را کنار بزنید. اما مراقب باشید، در ویچوود، حقیقت همیشه آن چیزی نیست که اول میبینید. آیا آمادهاید وارد این دهکده شوید و ببینید پشت این آرامش چه چیزی پنهان شده است؟
نکوداشتهای کتاب قتل آسان است
- یکی از بهترین داستانهای معمایی آگاتا کریستی، با طرح داستانی جذاب، شخصیتهای زنده و پرداختهشده و تکنیکی درخشان. (نیویورک تایمز)
- هیجان، معما، عشق و چاشنی دلپذیری از دلهره. (گاردین)
- این کتاب حسابی ذهنتان را درگیر میکند؛ از قلم یکی از بهترین نویسندگان داستانهای معمایی. (Daily Mirror)
- یک داستان کلاسیک روستایی به سبک آگاتا کریستی؛ با همهی عناصر جذاب: یک روستای کوچک با کلی زن مجرد، دکترها، وکیلها، سرهنگهای بازنشسته و حتی کمی جادوگری! کارآگاه داستان هم تا پایان، بیشتر یک آماتور است تا حرفهای. یکی از آثار کلاسیک کریستی. (Robert Barnard، منتقد برجسته)
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از کتاب قتل آسان است
- فیلم تلویزیونی ساخت آمریکا، 1982
- نمایش تئاتر در لندن، 1993
- اقتباس رادیویی سه قسمتی در رادیو بیبیسی، 2013
- یک اپیزود از سریال تلویزیونی Les Petits Meurtres d’Agatha Christie ساخت فرانسه، 2015
- سریال دو قسمتی از شبکه بیبیسی، 2023
کتاب قتل آسان است برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای عاشقان داستانهای جنایی کلاسیک و کسانی که از معماهای پیچیده و غافلگیری لذت میبرند، ایدهآل است. اگر بهدنبال داستانی پرتعلیق با شخصیتهایی عمیق هستید، این اثر شما را ناامید نمیکند.
در بخشی از کتاب قتل آسان است میخوانیم
- پس شما به روح اعتقاد دارید؟
- از این حرفتان مشخص است که شما به روح معتقد نیستید. نه آقای وکیل، خدمتتان عرض کنم که به روح اعتقاد ندارم. اما در مورد مرگهای یکهویی و فاجعهبار، چیزهای عجیبغریب بسیاری دیدهام. درمجموع خرافاتِ مربوط به مرگهای اینچنینی را با علاقه پیگیر میشوم، مثلاً خرافاتی اینگونه که اگر کسی به قتل رسیده باشد، در گور آرامش ندارد و بیقرار است. یا مثلاً اینکه معتقدند کسی که به قتل رسیده، اگر قاتلش به او دست بزند از آن خون جاری میگردد. نمیدانم منشأ این اعتقادات چیست.
- جالبه. اما فکر نمیکنم درحال حاضر کسی به این خرافات معتقد باشد.
- اتفاقاً خیلیها معتقد هستند. البته چون اینجا تقریباً قتلی صورت نمیگیرد و قاتلی وجود ندارد، نمیشود قضاوت کرد.
لوک وقتی این حرف را زد لبخند میزد و ظاهراً با خونسردی دکتر تامس را نگاه میکرد و در چهرهی دکتر تامس هم اضطرابی دیده نمیشد و او هم لبخند میزد.
- درسته. فکر میکنم سالهاست که کسی در اینجا به قتل نرسیده تا آنجایی که من به یاد دارم، کسی اینجا کشته نشدهاست.
- همینطوره. اینجا جای آرامی است و همه در صلح و دوستی در کنار هم زندگی میکنند، اینجا کسی به قتل نمیرسد، مگر اینکه در مورد اون پسره... اسمش چی بود... تامی که از پنجره افتاد، کسی او را عمداً پرت کرده باشد.
لوک خندید و دکتر تامس هم لبخندی طبیعی و کودکوار سر داد و بعد گفت:
- خیلیها در این شهر از دست اون پسره عاصی شده بودند و دوست داشتند که او را گوشمالی بدهند، اما فکر نمیکنم کسی دوست داشته که او را از پنجره پرت کند.
- انگار بچه شروری بوده، شاید حذف او یک وظیفه به حساب میآمده.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: یک همسفر
فصل دوم: اعلامیهی ترحیم
فصل سوم: زن جادوگر بدون جارو
فصل چهارم: لوک دستبهکار میشود
فصل پنجم: ملاقات با خانم وِین فلیت
فصل ششم: رنگ کلاه
فصل هفتم: احتمالات
فصل هشتم: دکتر تامس
فصل نهم: صحبتهای خانم پیرس
فصل دهم: رُز هامبلبی
فصل یازدهم: زندگی خانوادگی مِیجر هورتون
فصل دوازدهم: گذشتن از تواناییها
فصل سیزدهم: پای صحبتهای خانم وِین فلیت
فصل چهاردهم: تفکرات صبورانهی لوک
فصل پانزدهم: رفتار نادرست یک راننده
فصل شانزدهم: آناناس
فصل هفدهم: صحبتهای لُرد ویت فیلد
فصل هجدهم: کنفرانس در لندن
فصل نوزدهم: نامزدیِ بیفرجام
فصل بیستم: ما با همیم
فصل بیست و یکم: آه چرا با دستکش از بین مزارع عبور میکنی؟
فصل بیست و دوم: صحبتهای خانم هامبلبی
فصل بیست و سوم: شروعی تازه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قتل آسان است |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | پوران کاوه |
ناشر چاپی | نشر گویا |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 295 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-312-272-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک |