معرفی و دانلود کتاب راه سایه‌ها: کتاب اول مجموعه‌ی نگهبان شب

معرفی کتاب راه سایه‌ها: کتاب اول مجموعه‌ی نگهبان شب

هیچ‌کس قاتل به دنیا نمی‌آید. ایزوت هم فقط یک موش گرسنه‌ی کوچک و سرگردان در زاغه‌ها بود، تا اینکه فهمید قابلیت کشتن هم می‌تواند برای خودش مهارتی باشد. در کتاب راه سایه‌ها، اولین جلد از مجموعه‌ی نگهبان شب اثر برنت ویکس، دنیایی پر از خیانت و تاریکی انتظارتان را می‌کشد. ایزوت، قاتلی از دل زاغه‌های تنگ و تاریک است که یاد می‌گیرد چطور بکشد برای اینکه زنده بماند و حالا وقتی توطئه‌ای مرگبار شهر را تهدید می‌کند، باید تصمیم بگیرد که شکارچی باشد یا خودش نقشِ شکار را برعهده بگیرد.

درباره‌ی کتاب راه سایه‌ها

نگهبان شب در کتاب راه سایه‌ها (The Way Of Shadows) از برنت ویکس (Brent Weeks) چه کسی‌ست؟ ایزوت، پسربچه‌ای که در همان زاغه‌ها بزرگ شده، چشم‌هایش را به روی این جهان بی‌رحم باز می‌کند و خیلی زود می‌فهمد برای زنده ماندن باید سریع‌تر، زیرک‌تر و بی‌رحم‌تر باشد. وقتی شانس در خانه‌اش را می‌زند و برای شاگردی پیش دورزو بلینت می‌آید، برای همیشه قدم به دنیایی می‌گذارد که قانون و عدالت در آن جایی ندارند و تنها قدرت و مهارت حکم‌فرماست. هر درس دورزو، هر مأموریت، هر ضربه و خیانت، ایزوت را یک قدم به تبدیل شدن به «کایلار استرن»، لقب جدیدش، برای رسیدن به جایگاه یک قاتل حرفه‌ای، نزدیک‌تر می‌کند. قاتلی که از سایه‌ها فرمان می‌برد و نامش لرزه بر تن دشمنان خواهد انداخت.

اما تبدیل شدن به یک قاتل حرفه‌ای آسان نیست. ایزوت باید گذشته‌اش را پشت سر بگذارد، هویت قدیمش را بسوزاند و در دنیایی زنده بماند که دوستان واقعی نادر و دشمنان همه جا در کمین هستند. او هم با دشمنان بیرونی در جدال است و هم با ترس‌ها و ضعف‌های درونی خودش مبارزه می‌کند؛ هر تصمیم اشتباه در این مسیر می‌تواند بهای جانش باشد و هر انتخاب نسنجیده او را به سمت تاریکی عمیق‌تری سوق دهد. هم‌زمان، شهر و مردمش نیز بازیچه‌ی قدرت‌های بزرگ‌تری می‌شوند و توطئه‌ای که آغاز شده، هم زندگی دورزو و شاگردش و هم سرنوشت همه‌ی مردم شهر را تهدید می‌کند. در این دنیای پر از جادو، خشونت و دسیسه‌های پنهان نیز تنها کسانی زنده می‌مانند که بی‌رحم و زیرک باشند. راه سایه‌ها داستانی است از خیانت، وفاداری، انتخاب‌های سخت و تماشای مراوده‌ی شکارچی و شکار.

در دنیای نفس‌گیر نگهبان شب

برنت ویکس در راه سایه‌ها جهانی می‌آفریند که به شدت تاریک و بی‌رحم است، اما در همان حال پر از نورهای کوچک امید، دوستی و انتخاب‌های انسانی نیز هست. ریتم داستان نفس‌گیر و تند است؛ صحنه‌های هیجان‌انگیز و پیچش‌های غیرقابل‌پیش‌بینی، کاری می‌کنند که نتوانید کتاب را برای لحظه‌ای هم که شده زمین بگذارید. درست وقتی فکر می‌کنید سرنوشت شخصیت‌ها را فهمیده‌اید، برنت ویکس بازی را بر هم می‌زند. دوستی‌ها به دشمنی تبدیل می‌شوند، خیانت از جایی که هرگز انتظارش را ندارید سر می‌رسد، و جادو مثل نیرویی مرموز همه چیز را در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برد.

راه سایه‌ها برای طرف‌داران فانتزی تاریک و حماسی، اثری مثال‌زدنی و شروعی طوفانی برای سه‌گانه‌ی نگهبان شب است؛ سه‌گانه‌ای که هر جلدش شما را به اعماق تاریکی، جادو و دلهره می‌برد. اگر آماده‌اید وارد دنیایی شوید که در آن هیچ‌چیز بی‌دلیل و هیچ‌کس بی‌گناه نیست، کتاب راه سایه‌ها با ترجمه‌ی مرجان حمیدی از نشر مون در انتظار شماست.

جوایز و افتخارات کتاب راه سایه‌ها

• نامزد جایزه‌ی دیوید گمل (David Gemmell Legend Award) برای بهترین رمان فانتزی در سال 2009
• نامزد جایزه‌ی کامپتون کروک (Compton Crook Award) برای بهترین رمان اول سال 2009

نکوداشت‌های کتاب راه سایه‌ها

• برنت ویکس سبکی از بی‌واسطه‌گی و جزئیات دارد که خواننده را بی‌وقفه به درون داستانش می‌کشد. او به شما اجازه نمی‌دهد نگاهتان را برگردانید. (رابین هاب، نویسنده)
• هیچ‌کس مانند برنت ویکس ریتم تند و پیچش‌های داستانی شگفت‌انگیزی ندارد. (برایان مک‌کللان، نویسنده)
• برنت ویکس ترکیبی غنی از سیاست، فرهنگ و شخصیت خلق می‌کند... سپس آدمکش‌های جادویی را وارد داستان می‌کند. (پیتر وی. برت، نویسنده)
• شخصیت‌های فراموش‌نشدنی، طرحی که مرا در حال حدس زدن نگه می‌داشت، اکشن بی‌وقفه و نوعی داستان‌سرایی عمیق که باعث می‌شود کار یک نویسنده را تحسین کنم. (تری بروکس، نویسنده)
• برنت ویکس واقعاً جایگاه خود را در میان نویسندگان بزرگ فانتزی حماسی زمان ما تثبیت کرده است. (انجمن فانتزی بریتانیا)

کتاب راه سایه‌ها برای شما مناسب است اگر

• به ژانر فانتزی تاریک و حماسی علاقه دارید.
• عاشق روایت‌های ماجراجویانه، هیجان‌انگیز و پر از پیچش‌های داستانی هستید.
• از خواندن داستان‌هایی درباره قدرت، بقا و دوراهی‌های سخت لذت می‌برید.
• از دنیاهای جادویی توام با توطئه و فضاهای تاریک و پرتنش خوشتان می‌آید.
• از داستان‌هایی مثل بازی تاج و تخت یا ویچر لذت برده‌اید.

در بخشی از کتاب راه سایه‌ها: کتاب اول مجموعه‌ی نگهبان شب می‌خوانیم

کنت گفت: «اسم واقعی‌ت نه پسر، اسم جدیدت.»
دورزو گفت: «کایلار.»
کنت برگه‌ای کاغذ سفید آورد و عینک پنسی‌اش را زد. «چطوری می‌خوای هجی‌ش کنی؟ ک‌ا‌ی‌ل‌ا‌ر یا ک‌ی‌ل‌ر؟»
دورزو هجی کرد و وکیل آن را یادداشت کرد. کنت دریک نیشخند زد. «همون بازی با کلمات قدیمی جائِری؟»
دورزو گفت: «خودت من رو می‌شناسی.»
«نه دورزو. فکر نمی‌کنم کسی تو رو بشناسه. بااین‌حال، اسم شومیه، این‌طور فکر نمی‌کنی؟»
«به زندگی‌ش می‌خوره.»

برای حدود صدمین بار، ایزوت احساس کرد که فقط یک بچه نیست، بلکه یک بیگانه است. به نظر می‌آمد همه‌جا رازهایی وجود دارد که او نباید ازشان باخبر باشد، معماهایی که نباید از آن‌ها سر دربیاورد. حالا این رازها صرفاً گفت‌وگوی آهسته‌اش با ماما کی دربارۀ چیزی به اسم کاکاری نبود یا دربارۀ سیاست‌های سکاگی یا دسیسه‌چینی‌های دربار یا جادو یا موجودات یخستان که تخیلی بودند ولی دورزو اصرار داشت واقعاً وجود دارند یا دیگر موجوداتی که اصرار داشت وجود ندارند یا حتی اشاره به ایزدان و نگهبانانی که اگر واقعاً از بلینت سؤال می‌کرد هم او جواب نمی‌داد. حالا مسئله سر اسم خودش بود. ایزوت آمد که توضیحی از آن‌ها بخواهد، اما تا به خودش بیاید بحثشان را عوض کرده بودند.