معرفی و دانلود کتاب دریاچه شیشهای
برای دانلود قانونی کتاب دریاچه شیشهای و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دریاچه شیشهای
کتاب دریاچه شیشهای، رمانیست زیبا و خواندنی از مائیو بنچی که به اتفاقات زندگی زنی به نام هلن میپردازد؛ او در جوانی عاشق مردی مسئولیت ناپذیر به نام لوئیس میشود. این رمان از چنان جذابیت بیهمتایی برخوردار است که تمایلی به تمام کردنش نخواهید داشت. چرا که شاهکار بنچی پرفروشترین کتاب سال شده و از سال 1994 (اولین چاپ) تا سال 1996، پانزده بار به چاپ رسیده است.
هلن بعد از شکست عشقی با مرد دیگری به نام مارتین که دیوانه وار هلن را دوست دارد ازدواج میکند و زندگی آنها در کنار دریاچهای به نام دریاچهی شیشهای آغاز میشود. حاصل چندین سال زندگی هلن و مارتین یک دختر و یک پسر است حالا که دختر مارتین نسبتا بزرگ شده، هلن نتیجه میگیرد که میتواند خانوادهاش را رها کند. یک شب او ناپدید میشود و یک قایق لرزان و خالی روی دریاچه دیده میشود. و خبر خودکشی هلن در روزنامه محلی منتشر میشود.
دختر مارتین نامهای را در اتاق مادرش پیدا میکند که خطاب به مارتین نوشته شده و بدون خواندن نامه بلافاصله اقدام به سوزاندن نامه میکند از بیم اینکه اجازه دفن جسد مادرش در گورستان مسیحی داده نشود. جستجو برای یافتن جسد بی نتیجه است. اما هلن زنده است و...
درامهای خانوادگی مائیوبنچی بیانگر حوادثی هستند که در زندگی واقعی مردم هر جامعهای پیش میآید و این نویسنده با فریبندگی آنها را به رشته تحریر در میآورد. قلم او دارای گرمی و شوخ طبعی فراوان است و پیشکشی است برای تمام لحظات زندگی آدمی.
هنگام مطالعه آثار مائیو بنچی، گویی در کافهای دلخواه با دوستی صمیمی نشستهای، آرنجهایت را روی میز گذاشته، به جلو خم شدهای و با اشتیاق تمام سرگرم گفتگو درباره اخبار مهم و مورد علاقهات هستی. آثار این نویسنده به قدری صمیمی، خودمانی و لذت بخشاند که هر خوانندهای برای خواندن آنها اشتیاق مقاومتناپذیری در خود احساس میکند.
مائیو بنچی با عواطف و مسائل زنان به خوبی آشنا است. او آرزوها، رویاها و احساسات و علایق زنان را در رمانهایش متبلور میسازد و حالا بار دیگر با رمان دریاچه شیشهای (The glass lake) اثر فرینده دیگری خلق کرده است، اثری بسیار جذاب، پرشور و حیرتآور.
مائیو بنچی (Maevw Binchy) در دوبلین به دنیا آمد و تحصیلات اولیهی خود را در مدرسهی مذهبی «کودک مقدس» در لیکینی گذراند و سپس در رشتهی تاریخ به دریافت درجهی لیسانس نایل شد. آنگاه در مدارس دخترانهی متعددی به تدریس پرداخت و مقالاتی پیرامون سیر و سفر و جهانگردی نوشت.
در سال 1969 به نشریهی تایمز ایرلند پیوست و کار نگارش ستونهای طنز کلیهی نشریات تایمز را در سراسر دنیا به عهده گرفت. تأتر «پیکاک دوبلین» دو نمایشنامه از او به روی صحنه آورد. نمایش تلویزیونی آثار عمیق این نویسنده در جشنوارهی فیلم پراگ جایزهی جیکاب و جایزهی بهترین فیلمنامه را نصیب او کرد.
سه اثر اخیر او رکورد بالاترین فروش را به خود اختصاص داده است. همسر مائیو بنچی «گوردون اسنل» نیز نویسنده و روزنامهنگار است. مائیو بنچی در سراسر اروپا، آمریکا و کانادا از شهرت فراوانی برخوردار است و آثارش خوانندگان بسیاری دارد.
رمان دریاچه شیشهای داستانی بسیار پرکشش و شیرین دارد. نویسنده با مسایل اجتماعی و شخصی زنان کاملاً آشنا است. شوخطبعی مائیو بنچی موجب جذابیت هرچه بیشتر آثارش میشود. بنچی در اینجا خواننده را با اشتیاق و علاقهی فراوانی به دنبال خود میکشاند و به او لذتی پایدار میدهد.
در بخشی از رمان دریاچه شیشهای میخوانیم:
از مدرسه تا خانه خیلی کارها بود که آنها میتوانستند انجام بدهند. این ویژگی مربوط میشد به زندگی در جایی چون «لوفگلاس». شهری کوچک در دورافتادهترین بخش ساحلی یک دریاچهی بزرگ. با این که بزرگترین دریاچهی ایرلند نبود، خیلی بزرگ بود. به غیر از روزهای صاف و آفتابی، کسی نمیتوانست ساحل مقابل را ببیند. مردم به آن دریاچهی شیشهای میگفتند که البته مفهوم حقیقی آن دریاچهی سبز بود. تمام بچهها این را میدانستند. گاهی اوقات دریاچه مانند آینه میدرخشید.
به اعتقاد مردم لوفگلاس اگر کسی شب عید «اگنس مقدس» هنگام غروب آفتاب به کنار دریاچه میرفت و به آن نگاه میکرد، میتوانست آیندهاش را در آن ببیند. کیت و کلایو هیچ وقت به این چیزها فکر نمیکردند. آینده؟ آینده برای آنها فردا بود، یا پسفردا. اما به هر حال دختران خلوضع و کسان دیگری که سن آنها به حدود بیست میرسید وقت غروب آفتاب به کنار دریاچه میرفتند و با هل دادن دیگران سعی میکردند از لابهلای جمعیت به دریاچه برسند و آیندهی خود را در آن ببینند. گویی هر چیزی را میشد در آب دید، به غیر از انعکاس تصویر خودشان و دیگران را.
بعضی اوقات هنگام بازگشت به خانه، کیت و کلایو سری به داروخانهی مکماهون میزدند تا پدر کیت را ببینند. به این امید که آبنباتی هم از ظرف مخصوص به آنها تعارف شود. گاهی به اسکلهی چوبی که به سمت دریاچه پیش رفته بود، میرفتند تا ماهیگیرانی را که با صیدهایشان برمیگشتند تماشا کنند. بعضی وقتها سری به زمین گلف میزدند و اگر توپی گم شده بود پیدا میکردند و آن را به بهای ناچیزی به گلفبازان میفروختند.
کیت و کلایو به ندرت به خانهی یکدیگر میرفتند. این کار خالی از خطر نبود. امکان داشت آنها را وادار به انجام تکالیفشان بکنند. برای این که گرفتار این خطر نشوند، تا آن جا که ممکن بود از رفتن به خانه طفره میرفتند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دریاچه شیشهای |
نویسنده | مائیو بنچی |
مترجم | قدسی گلریز |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 984 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-818-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |